22 جدی 1390 - مطلب ویژه 3

پیمان استراتژیک و تداوم بحران

پیمان استراتژیک و تداوم بحران

بحث امضای پیمان استراتژیک میان افغانستان و ایالات متحده آمریکا در نظر اول و با تحلیلی ساده اندیشانه شاید منافع مهمی برای افغانستان در بر داشته باشد ولی با دیدی دقیقترتحلیلهای یاد شده رنگ می بازد. آمریکا که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این منطقه را  ترک گفته بود پس از چندی و با مشاهده اثرات غیبت خود به این نتیجه رسید که در سیاست خود دچار اشتباهاتی شده است در مدت زمان غیبت امریکا روسیه توانست پس از ضربات مهلکی که در اثر فروپاشی اتحاد شوروی متحمل  گردیده بود دوباره خود را بازیابد، ایران پس از یک جنگ ویرانگر مجال آن را یافت تا خود را به عنوان قدرت بزرگ منطقه ای به جهانیان معرفی کند، پاکستان و عربستان با استفاده از فرصت موجود و با تربیت دهها هزار طالب علوم دینی که در مدارس سراسر جهالت و خشونت تربیت یافته بودند توانستند با تربیت جنبشی به نام جنبش طالبان نقش مهمی را در تحولات کشور افغانستان ایفا نمایند تا جاییکه سرانجام همین دست پروردگان از کنترل خود آنان نیز خارج گردید. مجموعه این عوامل سبب گردید که آمریکا نقش فعالتری را در بحران افغانستان روی دست گیرد. البته نقطه شروع این حضور فعالتر را می توان در چگونگی تشکیل جنبش طالبان نیز مشاهده کرد بنا به شواهد و مستندات تاریخی این امریکا بود که راسا اقدام به تاسیس این جنبش نمود.

حال باید دید که امضای پیمان استراتژیک میان این دو کشور آیا منافعی برای ما دارد و یا خیر؟

آیا امریکا حقیتا در پی تثبیت دموکراسی و ازادی در این منطقه می باشد؟ این سوالی است که پاسخ بدان با توجه به سوابق  بد این دولتهای استعماری آشکارا منفی است. اگر به مواد مندرج در نسخه های انتشار یافته پیمان استراتژیک به دقت نظری بیفکنیم خواهیم دید که بندهای محوری آن اکثرا در مسیری است که ضمن سلب حق حاکمیت دولت افغانستان بر این کشور موجب بروز دشمنی هایی نیز میان همسایگان خواهد گردید. بعضی از مواد از قرار ذیل است:

حضور طولانی مدت آمریکا

حق استفاده از سرتاسر قلمرو افغانستان

تعریف گسترده از نیروهای آمریکایی

اصل بودن قوانین آمریکا در انجام عملیات نظامی

مدیریت و فرماندهی آمریکا در عملیات نظامی

حق آمریکا برای انجام عملیات نظامی بدون آگاهی و اطلاع دولت افغانستان

واگذاری پایگاه¬های نظامی عمده¬ی افغانستان به آمریکا

مالکیت آمریکا بر اموال منقول و غیر منقول مورد استفاده در افغانستان

حاکمیت آمریکا بر حریم هوایی افغانستان

معافیت مالیاتی و معاف بودن از بازرسی دولت افغانستان

سلطه آمریکا بر شبکه مخابراتی افغانستان

اعطای حق کاپیتولاسیون به نیروهای آمریکا

کدام عقل سلیم و کدام افغانی که ذره ای حس عزت طلبی را دارا باشد نسبت به موارد بالا احساس خوشایندی خواهد یافت. بر طبق بند آخری که یادآور کهنه ترین و شرم آورترین قانون تبعیض آمیز استعماری است هر سرباز امریکایی که در کشور ما به جنایتی دست بزند سیستم قضایی کشورمان صلاحیت آن را نخواهد داشت تا وی را به پای میز محاکمه کشاند. چیزی که در تمامی این بندها از آن به وضوح مشاهده می گردد عدم امکان هر گونه نظارتی بر فعالیتهای نیروهای امریکایی است امری که ضمن امکان به یغما رفتن ثروتهای این سرزمین همسایگان افغانستان را نیز به جد نگران خواهد ساخت همسایگانی که دل خوشی از سیاستهای جنگ طلبانه دولت امریکا ندارند.

همرسانی کنید!