26 جدی 1390 - مطلب ویژه 2
شهر کابل پایتخت افغانستان در یکی دو سال اخیر شاهد تغییرات مهمی در بخش خدمات شهری بوده است عمده این تحولات جدید مرهون سیاستهای شهردار جدید این شهر است که در طی این مدت با اتخاذ برنامه هایی منظم و عمرانی منشا خدمات بزرگی به ساکنین این شهر گردیده است. در هر گوشه و کنار شهر می توان به آثار این گونه برنامه های عمرانی دست یافت. تمام این خدمات تنها در سایه برنامه ریزیهای دقیق و استفاده از فرصتها صورت گرفته است. فرصتهایی که به وفور در این کشور وجود دارد و می توان با استفاده از آنها این کشور را ساخت ولی متاسفانه سیستم فاسدی که اشغالگران به وجود آورده اند فرصتهای بسیاری را سوزانده است. یکی از نمونه های بسیار مخرب ان می توان به پروژه های بازسازی اشاره کرد در برنامه های بازسازی که در بخشهای ناامن کشور صورت می گیرد بخشی از هزینه ها که به نام مردم افغانستان تمام می شود مستقیما صرف هزینه های امنیتی این پروژه ها می گردد مبالغی که مستقیما از جانب آمریکا به طالبان هدیه می گردد چرا که شرکتهای عامل باچراغ سبز آمریکا این مبالغ را به طالبانی که در منطقه حضور دارند می پردازند تا از گزند حملات و کارشکنی های آنان در امان مانند. این یعنی کمک مستقیم آمریکا به طالبان آن هم از طریق شرکتهای افغانی.
اخیرا و پس از پشیمانی شرکت ترکی که عهده دار ساخت جاده میدان شهید مزاری الی قصر دارالامان گردیده بود شهردار کابل ابراز داشت که در صورت عدم حضور این شرکت ترک شهرداری خود قادر است تا از بوجه های دست داشته این سرک را بازسازی و آسفالت نماید شهردار در مواردی دیگر نیز اظهار داشته است که می توان با سازماندهی درست درآمدها به خودکفایی کامل دست یافت. این در حالی است که محمد عمر زاخیلوال وزیر مالیه افغانستان و از مهره های اصلی آمریکا چندی پیش در مجلس نمایندگان و زمانی که برای استجواب به این مجلس فراخوانده شده بود با بی شرمی تمام ابراز داشت که ما تا سی سال دیگر نیز توان این را نداریم تا به خوکفایی کامل دست یابیم. جالب اینجاست که هیچ کدام از نمایندگان ملت به صورت اعتراض از او نپرسید که پس برای چه چیزی امثال شما سکان دار مهمترین وزارتهای کابینه شده اند.
پس از جنگ جهانی دوم و زمانی که بسیاری از کشورهای اروپایی و آسیایی بر اثر آسیبهای وارده از جنگ به تلی از خاک بدل گردیدند توانستند پس از گذشت چند سال اندک از پایان جنگ ضمن بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ کشور خود را به مدارج بالایی از ترقی و توسعه برسانند در حالیکه اکثر این کشورها از منابع غنی زمینی محروم بودند پس چگونه است که کشوری به مانند افغانستان با حجم عظیمی از ثروتهای طبیعی و ملتی سختکوش بنا به گفته جناب زاخیلوال حتی تا سی سال دیگر نیز نمی تواند به روی پای خود بایستد باید از ایشان پرسید که اربابان آمریکایی وی علی رغم شعارهای فریبنده و وعده های بزرگی که به این ملت داده بودند پس چه می کنند و به دنبال چه هستند. اگر بگوییم که ایشان و کسانی به مانند وی به صورت کاملا هدایت شده ای از عدم امکان خودکفایی افغانستان سخن می گویند حرفی به گزافه نگفته ایم. استعمارگران بر کسی پوشیده نیست که صرفا به دنبال تامین منافع خود به این سرزمین آمده اند و حتی به صورت عامدانه ای می کوشند تا ضمن تخریب روحیه مردم مسلمان افغانستان آنان را از خوکفایی و پیشرفت نا امید سازند.
سیاستهای بازسازی آنان در طی یک دهه اخیر بر این مبنا قرار گرفته است که صرفا با در دست گیری اقداماتی روبنایی تنها ملت افغانستان را مرهون خود گردانند بدون آنکه با اقداماتی در بخش زیر بناهای اقتصادی خودکفایی را برای آینده افغانستان رقم زنند.