24 قوس 1390 - مطلب ویژه
نظر به آخرین اظهارات مقامات افغانستان در ده سال گذشته، افغانستان هرگز حاکمیت نداشته است. چون مقامات کشور انتقال مسوولیت را به نیروهای داخلی بیانگر حاکمیت میدانند و دست آورد ها نسبت به خسارات نا چیز بوده است.
در مقابل یگانه دست آورد ها که امریکا و حامیانش در افغانستان میگویند که همانا رسانه ها، آزادی بیان و تعلیم و تربیه است، خسارات زیاد به زیر بنای فرهنگی، سیاسی اقتصادی کشور رسیده است.
از ایجاد فتنه و بی فرهنگی در جامعه افغانستان، تحریک کردن مقامات علیه یکدیگر، ترور سران مجاهد بخاطر پیشبرد اهداف غرب الی دست درازی در حاکمیت ملی افغانستان تلاش ها صورت گرفته است که تا جای این تلاش ها بر آورده شده است. پس نابسامانی ها و پیاده کردن اهداف غرب که برای افغانستان یک دست آورد منفی است، کار های دیگر را میتواند تحت شعاع قرار دهد. انتخابات، تقویت نیروی های نظامی و ملکی به شکل غیر عادلانه صورت گرفت.
در ده سال گذشته نیروهای مجاهدین از صفوف ارتش اخراج، مجاهدین و خدمت گاران به حاشیه رانده شدند، ترور گردیدند و یا هم توطئه های بخاطر بدنامی آنها صورت گرفت.
غرب همیشه از دیدگاه و عینک پاکستان در مورد وطن ما تصمیم میگرفت و این هم واقعیت دارد که امریکا تصمیم صلاحیت های بزرگ را از دولت مردان افغانستان گرفته بود و آنچه دست دولت به عنوان دست آورد عنوان میکند همانا قانون اساسی میباشد که آن هم روی کاغذ و تطبیق آن محال است، تجارت رونق پیدا کرد ولی سرمایه از جیب مردم عام افغانستان ربوده شد و به بهانه های مختلف سیستم سرمایه داری که خلاف خواسته های مردم است بوجود آمد، وکسی از فرصت ها استفاده کرده نتوانست.
قبل از جلسه بن هم در کشور کشت مواد مخدر گسترش پیدا کرده بود ولی بعد از بن اول هم نه تنها کاهش پیدا نکرد بلکه گمانه زنی های وجود دارد نسبت به دست داشتن نیروهای خارجی در قاچاق آن، در این دوره تعداد معتادین افزایش پیدا کرد. ولی از لحاظ سیاسی و بحران امنیتی پاکستان محور اصلی و چرخش دهنده افغانستان بوده است.
رییس جمهور کرزی هم به ناکامی های بزرگ اعتراف میکند. مقامات این نظام در گفتار بسیار تاکید میکنند اما عمل چیزی وجود ندارد.
اکثریت مقامات که صاحب صلاحیت هستند، غربگرا و یا هم کسانی اند که گذشته خدمت نداشته و صادر شده یکی از کشور های خارجی میباشند.
اکثریت حوادث که رخ میدهد طرح ریزی دقیق میشوند. رژیم کنون که خواهان امضاء پیمان با امریکا است، از همه روزگار مردم غافل از نظریات شهروندان و عوام الناس است و یا میخواهد معاهدات را تحمیل نماید. آیا اشترا کنندگان جرگه میتوانستند که نماد اقوام و مردم افغانستان باشند! نماینده مردم که از این نظام و رژیم می نالد و از جمله مخالف مسلح هم پنداشته نمیشود صدایش را کسی شنیده است. به نظر اکثر شهروندان کشور افراد انتصابی درجرگه ها و یا نشست های مهم یا همنشینان و دوستان مقامات حکومت حامد کرزی هستند و یا هم وجوه تجاری، و فامیلی مشترک دارند که در زیر سایه ناقص حامد کرزی روان هستند.
در کشور های جهان حکومت از مردم است و مستقلانه به مشوره مردم اجرا آت میکند ولی حامد کرزی که جرگه شخصی را برای مشوره گیری دایر میکند و خود طرف دیگر را دنبال میکند. با وجود که اکثریت نهاد ها مردمی از جمله شورای علمای افغانستان و احزاب سیاسی جرگه را رد کردند بالاخیره دایر گردید. باز هم در همین طبقه اشتراک کننده جرگه با وجود انتصابی بودن شان توسط مسوولین دولتی، تحرک کرزی بسوی امریکا و کمپاین های او همه راتحت تاثیر قرار داد و در نهایت این مشورت دهی به مهمانی و دید و بازدید تفریحی تبدیل گردید.
اینکه حامد کرزی از به ریسمان امریکا چنگ انداخت یک مهارت را بکار برد و به بهانه مشوره گیری سند بدست آورد تا در آینده ها در برابر محاکم دفاع کند.
اکنون که آقای کرزی برای بقای قدرت خانواده اش در برابر انتخاب قیوم کرزی با مشاورین اش رایزنی میکند مرا به یاد کمپاین و خیالات حسنی مبارک می اندازد که میخواست پسرش جمال نام را ولیعهد خویش تعین کند.
اینکه چه وقت گذشته مصر در افغانستان تطبیق شود به خدا معلوم.
به امید روز که نظام ملی اسلامی واقعی و مردمی در افغانستان به میان بیاید تا که از شر فرمایشات سناتوران، مشاورین، وزارتء خارجه کشور های غیر اسلامی در امان بمانیم، که هر نوع جامعه و قوانین را بالای کشورتحمیل میکنند.
طلب الدین غیاثی