19 دلو 1391 - مطلب ویژه
مقامات کاخ سفید همواره در سخنان خود قبل از تهاجم به افغانستان بر این مطلب تأکید می نمودند از آنجا که افغانستان فاقد حکومت مرکزی مشروع و قدرتمند می باشد باید کشورهای دیگر برای ایجاد امنیت و ثبات و همچنین ایجاد دولت فراگیر و قانونی در افغانستان اقدام نمایند تا مردم این دیار بتوانند فارغ از خطر تروریسم طالبان شرایط مناسب تری برای زندگی داشته باشند و به تأمین نیازهای مدنی خود اقدام نمایند اما پس ازاشغال کشور شواهد گویای حقیقت دیگری بود که در این قسمت به مهمترین آنها می پردازیم:
1- قدرت یابی مجدد طالبان
طالبان به دلیل وحدتی که در آنها وجود دارد توانسته اند در عمل برضد آمریکا و دولت افغانستان متحد شوند و همین عمل باعث تقویت قابلیت های عملیاتی طالبان گشته است. ناکارآمدی نیروهای ائتلاف در مبارزه با طالبان باعث شده است که هم اکنون نیز در بخش های زیادی از افغانستان، طالبان به طور مستقیم و غیر مستقیم مداخله نمایند و مرزهای جنوبی افغانستان در هم جواری پاکستان به دلیل عدم توانایی هر دو دولت در کنترل بر این مناطق، کماکان برای جلب و لانه گزینی طالبان مکان امن محسوب شود تا جایی که به نظر می رسد در صورت عدم کنترل طالبان همچنان توانایی بازگشت به قدرت را داشته باشند و محیط امنیتی افغانستان و حتی منطقه را دوباره ناامن سازند.
2- گسترش فقر، کشت و قاچاق مواد مخدر
علیرغم تلاش های زیاد درخصوص کاهش فقر، سایه فقر همچنان به صورت گسترده ای بر زندگی مردم افغانستان سایه افکنده است و دولت هنوز به کمک های بین المللی متکی است و بیکاری فراوان وجود دارد و اکثر مردم حتی توان رفع نیازهای اولیه خویش را ندارند. کندی روند دولت ـ ملت سازی که به دلیل بحران مشروعیت دولت کنونی و فساد اداری مدیران داخلی و خارجی به وجود آمده بر دامنه مشکلات مردم افزوده است. براساس آمارها بیش از 70 درصد مردم کشورمان زیرخط فقر زندگی می کنند.
آمار و ارقام به خوبی نشان می دهند که بعد از گذشت یک دهه و صرف چند میلیارد دلار در کشور هنوز اثر ملموسی از رونق اقتصادی و کاهش فقر دیده نمی شود.
علاوه بر این، وضعیت کشت مواد مخدر نیز به شدت نگران کننده است. شواهد حاکی از این است که میزان تولید مواد مخدر در جنوب کشور و در مناطقی که نیروهای آمریکا و ناتو مستقر می باشند بیشتر می باشد. گسترش کشت و قاچاق مواد مخدر در افغانستان نشان می دهد که استقرار نیروهای ائتلاف در کاهش صدمات امنیتی بلای قرن 21 تأثیر چندانی نداشته است.
3- گسترش ناامنی و افزایش تلفات غیر نظامی
به گفته «کای ایده» نماینده دبیر کل سازمان ملل در افغانستان، از آغاز سال 2008 در افغانستان نزدیک به 700 غیرنظامی کشته شده است که این آمار در سال 2007 ، 400 نفر بوده است. علاوه بر این طبق اعلام سازمان ملل در ماه آگوست سال 2008 نسبت به ماه مشابه در سال قبل 44 درصد اوضاع امنیتی وخیم تر شده است و براساس اعلام سازمان های بین المللی مستقر در افغانستان ولایات هلمند، قندهار، ارزگان، زابل، پکتیا و خوست از ناامن ترین مناطق افغانستان می باشند. این مناطق به خوبی بیانگر این موضوع هستند که اکثر ناامنی ها توسط جریانات افراطی به ویژه طالبان و القاعده صورت گرفته است و مهمتر از آن عدم توانایی نیروهای ائتلاف درخصوص سرکوب این جریانات را نشان می دهند.
4- به تعویق افتادن روند دموکراسی سازی
بنابر عقیده اکثر پژوهشگران در حال حاضر هیچ گونه شالوده و بنیانی برای تحقق دموکراسی در افغانستان وجود ندارد و هنوز احزاب سیاسی پایدار، حکومت قانون، حقوق بشر تمایل به صلح و عوامل دیگری که می تواند نقش آفرینی آمریکا را هموار سازد بسیار ضعیف می باشند که این هم تاحدودی ناشی از سیستم اجتماعی سنتی افغانستان است که براساس تجارب تاریخی در دوره های مختلف با تغییرات مدرن به آسانی تطابق نمی یابد و باورهای جدید و مدرن برای مردم بسیار دشوار پذیر و کمرنگ است و مهمتر از آن فقر شدید مردم باعث شده است که آنها به رفع نیازهای اولیه خود توجه نمایند و تلاش گسترده ای را جهت تأمین نیازهای مدنی خود ننمایند.
در واقع اینها تنها مهمترین پیامدهای اشغال افغانستان برای ما است که به گوشه هایی از آن اشاره شد.