29 میزان 1397 - مطالب خواندنی
آریانا نیوز: این گزارش قرار است به بخش پنهانی زنده گی معمر قذافی بپردازد. یعنی حرمسرای قذافی؛ جایی که زنهای زیادی قربانی هوسرانی او شدند…
آکتبر مصادف سالمرگ معمر قذافی، رهبر انقلاب لیبیا است. او پس از کودتا تا سال ۱۹۷۷ رییس کشور لیبیا بود. در سال ۱۹۷۷ از منصب رسمی ریاست شورای قوماندانی انقلاب لیبیا کنارهگیری کرد و مدعی شد که فقط یک نماد ملی خواهد بود. قذافی منحیث یکی از عمدهترین حامیان تشکیل ایالات متحده افریقا از ۲ فِبریوری ۲۰۰۹ تا ۳۱ جَنیوری ۲۰۱۰ رییس اتحادیه افریقا بود.
طی دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ عیسوی، لیبیا تحت رهبری قذافی از سوی غربیها یک کشور حاشیهای به حساب میآمد که ستم ناشی از اختلافات داخلی، تروریزم، قتل و غارت توسط رهبران را نشان میداد که در این اثنا قذافی مبادرت به اندوختن چندین ملیارد دالر ثروت برای خودش و خانوادهاش کرد.
در فِبریوری ۲۰۱۱ عیسوی جمعی از معترضان سیاسی که از مخالفان و معترضان جدید تونس و مصر و دیگر بخشهای جهان عرب الهام گرفته بودند بر ضد دولت قذافی در لیبیا بهپاخاستند و این موضوع به سرعت به یک شورش عمومی مبدل شد و مخالفان در شهر بنغازی شورای انتقالی را تأسیس کردند. این امر لیبیا را به ورطه جنگ شهری مابین نیروهای دولت و نیروهای مخالف با همکاری ناتو کشاند.
سازمان ملل با تصویب قطعنامه شماره ۱۹۷۳ با هدف حمایت از ملکیان، خواستار ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبیا شد. دارایی های قذافی و خانوادهاش مسدود شد و محکمه جنایات جنگی حکم بازداشت او و پسرش سیفالاسلام به همراه برادرخواندهاش عبدالله السنوسی را صادر کرد و از طریق انترپول آنان را تحت تعقیب قرار داد.
معمر قذافی در تاریخ ۲۸ میزان۱۳۹۰ خورشیدی و پس از ماهها درگیری و فرار از دست شورشیان و انقلابیون لیبیا در شهر محل زادگاه خود یعنی سرت، دستگیر و اندکی بعد به دست انقلابیون کشته شد. در آن روز با به کنترول درآوردن شهر سرت توسط نیروهای انقلابی لیبیا، قذافی و چند تن از محافظان شخصی و قوماندان اردوی ملی اش در حالی که داشتند از شهر فرار میکردند، توسط نیروهای ناتو هدف قرار گرفتند.
بنا به گزارشها، قذافی پس از بیرون آمدن از سوراخ در حالی که پا و کمرش زخمی شده بود، خود را تسلیم نیروهای انقلابی کرد. پس از آن در حالی که قذافی تکرار میکرد چه شده؟ چه شده؟ چه خبر است؟ به من فَیر نکنید انقلابیون او را سوار یک موتر کردند تا به مصراته منتقل شود. قذافی در واپسین لحظات حیاتش دو تفنگچه که رنگ یکی از آنها طلایی بود، یک رادیوی افام و یک ساعت داشت. او همچنین یونیفارم نظامی بر تن کرده بود. البته بنا به ادعای محمود جبریل، موتر حامل قذافی در درگیری میان نیروهای وفادار به او و انقلابیون هدف مرمی قرار میگیرد و قذافی در این میان کشته میشود. منابعی هم استند که میگویند قذافی بر اثر اختلاف نیروهای انقلابی بر سر اینکه به کدام شهر برده شود، توسط جوانی به نام سند الصادق العریبی که او را اسیر کرده بود، به ضرب مرمی کشته شد.
اما این گزارش قرار است به بخش پنهانی زنده گی معمر قذافی بپردازد. یعنی حرمسرای قذافی؛ جایی که زنهای زیادی قربانی هوسرانی او شدند. معمر قذافی با هوسبازیاش زنده گی زنان زیادی را نابود کرد. یکی از زنان قربانیشده توسط قذافی میگوید: موقعی که جنازه قذافی را دیدم که به نمایش عمومی گذاشته شده بود، برای لحظه کوتاهی احساس لذت کردم. اما بعد حس وحشتناکی سراغم آمد. دوست داشتم زنده بود. دوست داشتم دستگیر میشد و در برابر یک محکمه بینالمللی قرار میگرفت و به خاطر جنایتهایی که کرده بود، محاکمه میشد.
حرمسرای قذافی پر بوده است از دخترانی که بیسر و صدا، رازها و قصههای پررنجشان را در سینههایشان دفن کردند.
روایتی تکاندهنده از حرمسرای قذافی
قذافی دارای حرمسراهایی بوده است که در محل اقامت او قرار داشته و شامل اتاقها یا اپارتمانهای کوچک بوده است. زنان حاضر در این حرمسرا موظف بودهاند که با نیمهعریان نزد قذافی حضور پیدا کنند و هر ساعت از شبانهروز باید آماده به خدمت میبودهاند. این زنان مورد تجاوز قرار میگرفتند، لت و کوب میشدند و با تحقیرآمیزترین روشها از آنان سوءاستفاده جنسی میشد.
قذافی روزانه برای فرونشاندن آتش شهوت خود به چندین دختر جوان نیاز داشت اما تنها به زنان بسنده نمیکرد بلکه گاهی در حضور دختران به پسران جوان هم تجاوز میکرد. قربانیان تجاوز جنسی قذافی به خاطر ترس از کشتهشدن به دست خانوادهها و اقارب خود، از آنها بریده بودند و علاوه بر این میخواستند شرافت خانوادههایشان لکهدار نشود.
یکی از قربانیان حرمسرا دختر جوانی به نام ثریا است؛ دختری که در ۱۵ سالگی اختطاف و به مدت ۵ سال در زیرزمین ارگ قذافی بیرون از طرابلس نگهداری شد. او میگوید که روزانه با خشونت تمام مورد تجاوز، لت و کوب قرار گرفته و شاهد آزار جنسی دختران و پسران دیگر هم بوده است.
ثریا درباره اولین دیدارش با قذافی میگوید: قذافی لخت مادرزاد روی بستر دراز کشیده بود و سعی در تجاوز به من داشت. زمانی که با او مجادله کردم مرا برای تنبیه به دست رییس حرمسرای خود سپرد. جرات نگاه کردن در چشمانش را نداشتم. قذافی گفت نترس، من پدر، برادر و معشوقه تو استم. من نقش تمامی این افراد را برای تو ایفا خواهم کرد. تو باید برای همیشه در کنار من بوده و با من زنده گی کنی! من در اسارت قذافی بودم. محبوساش بودم و او زندانبانم بود.
ثریا معتقد است: قذافی بازیگر ماهری بود. هرگز قذافی را در حال نماز ندیدم. هرگز. به جز یکبار در افریقا که در یک اجلاس مهم عمومی در شرایطی قرار گرفت که مجبور شد نماز بخواند. فهمیدم قذافی مطلقا هیچ احترامی برای هیچ چیزی قایل نیست. حتی برای خداوند. او تکتک فرامین الهی را نقض میکرد. حتی دشمن خدا بود.
روایتی تکاندهنده از حرمسرای قذافی
دنیای قذافی، دنیایی بدون قید و بند، بدون قانون و بدون منطق بود. او بیشرمانه اغلب زنان اطرافش را لکاته خطاب میکرد!
سفیه همسر قذافی در تعمیری مجزا زنده گی میکرده و این دو فقط در برخی مراسم عمومی کنار یکدیگر ظاهر میشدند. قذافی اغلب کاری به کار همسرش نداشت و همیشه وانمود میکرد که مخالف سرسخت چندهمسری است.
تیم حفاظت و بادیگاردهای قذافی را زنان زیبا و بلندقامت تشکیل میدادند؛ زنانی که هر روز خروارها غم را با خود به دوش میکشیدند. قذافی هر زنی را که دوست داشت، انتخاب و به محل اقامتش منتقل میکرد. نیروهای اردو و پولیس لیبیا، زنان را به زور از پوهنتونها یا آرایشگاهها به بابالعزیزیه منتقل میکردند تا زیر نظر نرسان خارجی یعنی گالینا، ایلینا یا کلودیا آزمایش خون بدهند. بخش دیگری از زنان مورد پسند قذافی، ترانهخوانان شرقی، مودلها و همسران سران کشورهای همسایه بودند که در هنگام سفر به لیبیا به آنها کیفهای پر از دالر تحفه میداد.
حالا ۶ سال است که قذافی مرده اما هنوز که هنوز است نام او بر اندام زنانی نحیف لرزه میاندازد؛ زنانی که حالا معلوم نیست کجایند و چه میکنند.