آریانا نیوز: اگر نزدیکی مسکو به طالبان ادامه پیدا کند، این گروه مشروعیت بین المللی قابل توجهی کسب خواهد کرد که می تواند تلاش های پیگیر را برای ترغیب طالبان به مذاکره و دستیابی به راه حل سیاسی بر اساس توافق صلح آمیز در افغانستان بی اثر کند.
یک مجله جاپانی در راپوری نوشت: کسانی که اوضاع افغانستان را به دقت دنبال میکنند احتمالا نام ضمیر کابلوف فرستاده ویژه ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه به افغانستان را میشناسند.
کابلوف که سابقه کاری وی به اشغال افغانستان توسط روسیه به دهه هشتاد برمیگردد، مدتی در صحنه افغانستان حضور داشته است. او که در آن زمان یک دیپلومات دون پایه در سفارت روسیه بود، بعدها به مقام مامور عالی رتبه سازمان استخبارات و امنیت شوروی در این کشور ارتقا یافت.
اخیرا، او منحیث سفیر روسیه به خدمت گرفته شده و در جایگاه فعلیاش، نقش مهمی در سیاست های روسیه نسبت به افغانستان و پاکستان ایفا کرده است- خاصتاً از اواخر سال 2014 و پایان رسمی عملیات نظامی امریکا در افغانستان.
آژانس خبررسانی آناتولی ترکیه گفتگویی اختصاصی با این دیپلومات روس داشت که دربردارنده اطلاعات جالبی در مورد جهتگیری سیاست روسیه نسبت به افغانستان و پاکستان در سال 2017 است. نظرات کابلوف در این گفتگو به درک بهتر برخی اقدامات مسکو در سال 2016 و حتی پیش از آن کمک میکند.
اول، عجیبترین نکته در این گفتگو- حداقل برای من- تمایل کابلوف به حرف زدن مانند یک دیپلومات کهنه کار شوروی سابق، با دغدغه توازن قدرت ژئوپلتیک در قلب آسیا است.
برای مثال، کابلوف به تفصیل از جسارت امریکا برای ادامه حضور نیروهایش در افغانستان سخن میگوید و افغانستان را به نوعی جولانگاه روسیه میخواند (از نظر ژئوپلیتیک، افغانستان با اتحاد جماهیر شوروی سابق یعنی ترکمنستان، ازبکستان و قرقیزستان هم سرحد است اما نه با فدراسیون روسیه که کابلوف سفیر آن است).
در ادامه این راپور آمده است: کابلوف در پاسخ به این سوال که آیا حضور نظامی امریکا را در افغانستان دردسرساز ارزیابی میکند، با تاکید پاسخ میدهد: البته … چرا در افغانستان؟ افغانستان کجا و امریکا کجا؟ اگر ما چنین کاری را در مکزیک انجام می دادیم، برای امریکا دردسر ساز نبود؟ در کیوبا، ما چنین تجربهای را داریم و نتیجهاش را میدانیم. فکر میکنم کاری از مد افتاده است.
دوم، اگر سال گذشته اخبار مربوط به افغانستان را دنبال کرده باشید، احتمالا راپورهایی را به خاطر خواهید آورد که حاکی از افزایش آرام و محتاطانه تعامل روسیه با طالبان بود.
اواخر سال 2015، راپورهایی نشر شد که نشان میداد مسکو حتی به مبادله محدود اطلاعات با مخالفان مسلح برای مقابله با دشمن مشترک، یعنی داعش، مشغول بوده است.
کابلوف موضوع تعامل با طالبان را در مورد منافع مشترک کنار میگذارد و به بحثی میپردازد که من در سال گذشته مشابهش را در اظهارات هیچ یک از مقامات روسیه درباره افغانستان ندیدم.
کابلوف طالبان را سازمانی بیخطر و از هم گسیخته، با عناصر اصلی و بنیادگرا ترسیم میکند.
بخش دوم جمله، در حد یک تفاوت تخنیکی با سایر گروههای افراطگرا، قطعا درست است. برای مثال، کابلوف میگوید شبکه حقانی قابلیت همکاری را ندارد، اما بقیه جریان اصلی طالبان، با توجه به خواستههای محدودشان در مبارزه با مهاجمان، منصفانه بازی می کنند.
کابلوف ادامه میدهد: پاسخ کوتاه من این است که امروز طالبان بیش از هر چیز یک قدرت محلی است و تلویحا میگوید همکاری با این گروه برای روسیه نقطه ضعف نیست. امروز اولین دغدغه مسکو مقاومت در برابر داعش است.
سوم، اظهارات کابلوف درباره اشتراک طالبان در تجارت پررونق مواد مخدر جالب است و به نوعی تایید میکند کشت تریاک توسط طالبان از نظر مسکو، در نهایت، موضوعی قابل مذاکره است.
این راپور می افزاید: روسیه با تغییر موضع از نگاه سابق خود که طالبان را منبع بالقوه حمایت و پرورش شورشیان جداییطلب چچن در خاک خود میدانست، اکنون آن را یک متحد بالقوه در جلوگیری از ورود تریاک افغانستان به قلمرو خود میبیند.
کابلوف در این گفتگو، با اشاره به افزایش کشت تریاک در دوران اشغال افغانستان توسط امریکا/ ناتو، عنوان می کند تجارت تریاک از نظر شورشیان، تنها راه درآمدزایی و تامین مالی برای شورش است. کابلوف تصریح میکند: پدرخوانده تولید مواد مخدر در افغانستان، امریکا است.
ناگفتههای این گفتگو نیز جالب توجه است. برای مثال، کابلوف هیچ اشاره مستقیمی به برنامههای روسیه در رابطه با پاکستان نمیکند- کشور مورد ستایش مسکو به خاطر حمایتش از طالبان و سایر گروههای معارض دولت کابل (که از حمایت غرب برخوردار است).
دوستی روسیه با پاکستان-که سالها متحد امریکا بوده است- در سال های اخیر و با لغو تحریم تسلیحاتی یکجانبه علیه اسلام آباد در سال 2014، آغاز شد.
این اقدام، که به ظاهر اقدامی کاربردی در دوران پس از انزوای بینالمللی مسکو بعد از الحاق کریمه تلقی میشد، همکاری دو کشور را گسترش داد. روسیه و پاکستان اولین مانور نظامی مشترک خود را اواخر سال 2016، و در عین نگرانی هند شریک دیرین روسیه، برگزار کردند.
نام کابلوف در مرکز بسیاری از این اقدامات قرار دارد. برای مثال، او نقش مهمی در توضیح هدف روسیه پیش از مانور نظامی مشترک با پاکستان داشت.
وی همچنین پس از انتقاد مستقیم رییس جمهور اشرف غنی و نارندا مودی نخست وزیر هند از پاکستان به خاطر پناه دادن به گروه های مسلح افراط گرا در کنفرانس قلب آسیا در سال 2016 در امریتسر هند، به دفاع از این کشور پرداخت.
این راپور می افزاید: کابلوف با پس زدن انتقادات مطرح شده علیه پاکستان، از سرتاج عزیز مشاور نخست وزیر پاکستان در امور بینالملل تقدیر کرد. با وجود نگرانی هند از نزدیکی روسیه-پاکستان، دهلی و مسکو به مذاکرات دو جانبه، و سه جانبه خود با چین، درباره افغانستان ادامه میدهند.
به علاوه، روسیه همکاری با دولت غنی در افغانستان را، که از حمایت جامعه بینالملل برخوردار است، قطع نکرده و تجهیزات مهم نظامی مانند چرخبالهای جنگی و سلاحهای تهاجمی در اختیار اردوی ملی افغانستان قرارداده است؛ سلاح هایی که مستقیما بر مبارزه دولت با طالبان تاثیر خواهد گذاشت.
کابلوف، با سه دهه تجربه، بیش از هر دیپلومات ارشد دیگری در وزارت امور خارجه روسیه با افغانستان آشنایی دارد. او چنان طالبان را می شناسد که کمتر دیپلوماتی در غرب می تواند مدعی آن شود، و حتی شخصا با ملا محمد عمر رهبر کمتر دیده شده طالبان در اواسط دهه نود ملاقات کرده است.
او در مرکز تنظیم مجدد روابط مسکو با منطقه افغانستان-پاکستان قرار دارد که موجبات نگرانی کابل، دهلی نو و واشنگتن را به یک میزان فراهم آورده است.
اگر نزدیکی مسکو به طالبان ادامه پیدا کند، این گروه مشروعیت بین المللی قابل توجهی کسب خواهد کرد که می تواند تلاش های پیگیر را برای ترغیب طالبان به مذاکره و دستیابی به راه حل سیاسی بر اساس توافق صلح آمیز در افغانستان بی اثر کند. (طالبان خود را دولتی در تبعید می داند.)
برنامههای روسیه برای طالبان هر قدر هم که گسترده باشد، مسکو هنوز از رابطه با دولت غنی دست نشسته است.
اظهارات کابلوف حداقل روشن میکند دلیل نزدیکی روسیه به طالبان ترکیبی است از احتیاط و محافظه کاری مسکو، تلاش برای مقابله با نفوذ امریکا در افغانستان و آسیای مرکزی، و در سطحی کاربردی تر، جلوگیری از ورود مواد مخدر از افغانستان.
در مجموع، انتظار میرود نزدیکی روسیه-طالبان در سال 2017 اوج گرفته و پیامدهای ناخوشایندی برای دولت غنی به همراه داشته باشد.