منافع ملی عامل اصلی خروج نیرو های خارجی از افغانستان

منافع ملی عامل اصلی خروج نیرو های خارجی از افغانستان

همانگونه که خوانندگان گرانمایه و هموطنان معزز میدانند، تودۀ عظیمی از افراد که در یک محدودۀ جغرافیایی و سیع و پهناور زیست می کنند و بر ارزش های واحد اجتماعی معتقد هستند، ملت نامیده میشود و همانا اشتراک در منافع، عامل عمدۀ اتحاد سیاسی ، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی این توده هاست که بوسیلۀ نظام های سیاسی تحقق پیدا می کند.
برخی دیگر نیز ملت را اشتراک پایدار افراد بشرمی دانند که طی تکامل تاریخی ایجاد شده و طی نسلهای پی در پی سجایا و روحیۀ فرهنگ مشترک یافته اند که بازهم بحث فرهنگ و ارزش های مادی و معنوی پابه میدان می گذارد و همان معنای اشتراک در ارزش ها را ارایه میدهد. همانگونه که در بالا تذکر داده شد، منافع ملی نیز همان ارزش هایی را شامل میگردد که توده ها را منسجم ساخته است و این احزاب سیاسی ، دولت ها و گروه های اجتماعی اند که وظیفۀ تحقق این ارزشها را به عهده دارند و همین منافع ملی است که عامل تعیین کنندۀ مسیر سیاست های داخلی وخارجی کشور ها محسوب میشود .
از این حقیقت بر می آید که کوچکترین حرکت های سیاسی کشور ها نیز در این عامل تعیین کننده ، ریشه دارد؛ چنانچه کشور های بلاک غرب و شامل در امپریالیسم جهانی ، از آن بی تاثیر نیستند آنهم در شرایطی که این کشورها درسیاست گزاری های امپریالیستی بر مبنای منافع ملی پیشینۀ طولانی دارند.

هرگاه به تاریخ چند دهۀ افغانستان و کشورهای شرق نظر مختصری بیافگنیم به وضاحت دیده میشود که بازی های سیاسی کشور های غرب همه در راستای تحقق منافع ملی ایشان بوده است و خواهد بود به طور مثال: در یکی از مقاطع تاریخ آنگاه که شوروی سابق با تمام قدرت به سوی منابع نفتی و آبهای گرم خلیج فارس و بحیرۀ عمان در حرکت بود و به همین منظور مرزها را عبور می نمود و استقلال کشورها را زیر پا میکرد ، منافع کشور های غربی ، بویژه ایالات متحدۀ امریکا را سخت با خطر مواجه ساخته بود که در این مقطع، منافع ملی این کشور ها ایجاب می نمود تا از ایمان ، اعتقاد و ایثار مردم کشور آزاده ای بنام افغانستان، استفاده نمایند و دشمن منافع ملی خویش یعنی شوروی را از پا در آورند که ایشان باحمایت پولی و تسلیحاتی از مردم غیور افغانستان به این هدف خویش نایل گردیدند و بزرگترین دشمن ایشان از پا در آمد و جهان دو قطبی از نظر سیاسی _ نظامی به جهان یک قطبی مبدل گردید.

بیشتر بخوانید  کشف یک مخفیگاه تجهیزات و مهمات نظامی در ولایت هرات

باز در مقطع دیگری از تاریخ، پیروزی جهاد و ایثار مردم افغانستان دلهای ایشان را به لرزه درآورد و آنان را از دوام این پیروزی و تبدیل شدن افغانستان به مرکز مقاومت در برابر ظلم و استبداد وتوسعه طلبی های امپریالیسم جهانی و از همه مهمتر اسرائیل، آگاه ساخت. اینجا بود که یکبار دیگر منافع ملی ، ایشانرا واداشت تا از طریق شبکه های استخباراتی و متحدان منطقوی و همسایگان افغانستان ، این جریان بزرگ تاریخ و این پیروزی ایمان بر ظلم را ناکام سازند و بوسیلۀ عمال فوق الذکر مسلمانان و مجاهدان را تحت عناوین مختلف بجان هم افگنند و تباری از افراد نا آگاه و توده های بدور از تعلیم را با قیادت گروه های استخباراتی خویش و همسایگان افغانستان ، روی کار آورند تا زمینه را برای حضور فزیکی ایشان در منطقه مساعد سازند.

و اما ؛ در سال 2001 منافع این کشور ها ( ایالات متحدۀ امریکا و متحدانش ) در حضور مستقیم در افغانستان و منطقه بود که روی این هدف برج های دو قلوی خویش را منهدم ساخته، زمینه را برای حضورنطامی خویش آماده ساختند که بطور مسلم این حضور درازمدت ایشان اهداف مشخصی را دنبال میکرد ودر آینده نیز خواهد کرد که پرداختن به آن بحث جداگانه ای میطلبد.
به هر حال نیرو های بین المللی به رهبری ایالات متحدۀ امریکا تا هنوز نیز در افغانستان و منطقه حضور دارند که پس از 11 سال حضور اکنون باز هم همان منافع ملی آنان ، ایشان را وا داشته است تا مبحث خروج از افغانستان را پس از سال 2014 مطرح سازند که البته این خروج می تواند چند بعد داشته باشد و جا دارد که به هریک به گونۀ گذرا پرداخت.

یکی از ابعادی که کشور های ایالات متحدۀ امریکا، انگلستان و فرانسه را به خروج زود هنگام از افغانستان مجبور ساخته است بعد اقتصادی است؛ چنانچه در نشست سران سازمان ناتو که اخیراً در آلمان دایر گردید، سخنان مقام های این کشور ها حاکی از آن بود که با در نظر داشت کسر بودجه ، آنان مجبور اند تا نیرو های شانرا تا سال 2014 از افغانستان خارج سازند؛ چه ایالات متحدۀ امریکا سالانه 130 ملیارد دالراز بابت حضور 130 هزار نیروی نظامی خویش هزینه میکند که این رقم برای کشوری چون ایالات متحدۀ امریکا با توجه به اهداف و پلان های امپریالیستی اش کمرشکن است.

بیشتر بخوانید  آخرین خبرها از خسارات آتش سوزی اخیر در کابل

رئیس جمهور فرانسه در پی قتل سربازان آنکشور بدست یکی از افسران اردوی ملی افغانستان نیز بر خروج پیش از 2014 عساکرش از افغانستان تاکید ورزید که این می تواند بهانه ای باشد برای فرار پیش از وقت نیرو های آن کشور از افغانستان.

بعد دیگری که در خروج نیرو های خارجی از افغانستان نقش دارد، می تواند بعد نظامی باشد چون؛ همانگونه که لیون پانته تا وزیر دفاع کشور ایالات متحدۀ امریکا اذعان داشت ، قرار است ایالات متحدۀ امریکا در آیندۀ قریب حضور نظامی اش را در افغانستان به حضور مشاورتی و آموزشی عوض کند که این اظهارات موصوف گویای خروج نیروهای نظامی ایالات متحدۀ امریکا از افغانستان است و در آینده های قریب پیمان استراتیژیک نیز مبنی بر همین حضور مشاورتی و آموزشی میان افغانستان و ایالات متحدۀ امریکا به امضاء خواهد رسید که اهداف خاص خود را خواهد داشت و منافع استراتیژیک و جیوپولتیک ایالات متحدۀ امریکا را تامین خواهد کرد.

حضور دراز مدت نظامی ایالات متحدۀ امریکا و متحدان سیاسی نظامی اش در افغانستان از منظر نظامی تلفات و خسارات جبران ناپذیری را در قبال خواهد داشت چون با در نظر داشت اهداف استراتیژیکی که امریکا در منطقه دارد، کشور های همسایۀ افغانستان که از ناحیۀ ایالات متحدۀ امریکا بیشترین خطر را احساس می نمایند، هیچگاه به خروج نیرو های امریکایی از افغانستان خوشبین نیستند و حتی تلاش میکنند که ایالات متحدۀ امریکا را در افغانستان به گونۀ غیر مستقیم شکست بدهند و به همین دلیل است که آمار تلفات نیرو های خارجی در افغانستان نسبت به سالهای قبل، افزایش یافته و طبق آمار سازمان ملل متحد ، سال گذشته یکی از پر تلفات ترین سالها برای نیرو های خارجی از آغاز حضور ایشان در افغانستان ،محسوب میشود و این امر نیز یکی از عوامل خروج نیرو های خارجی از افغانستان به حساب می آید.

ناگفته نباید گذاشت که ایالات متحدۀ امریکا پس از 2014 حضور نسبی نظامی خویش را به منظور حفظ توازن قدرت نظامی اش در منطقه ادامه خواهد داد که این خود نوع نمایش قدرت به منظور ایجاد رعب و ترس در دل دشمنان آنکشور و آمادگی برای توسعۀ قلمرو اسرائیل از راه فشار نظامی می باشد.

بیشتر بخوانید  ادعای ذبیح‌الله مجاهد درباره حمایت از آزادی بیان در حکومت سرپرست طالبان

سوال در اینجاست که خروج نیرو های خارجی و عدم ایستادگی بر تعهدات مالی _نظامی در درازمدت چه عواقبی را برای افغانستان و زندگانی مردم رنج کشیدۀ آن خواهد داشت؟
همانگونه که در بالا بدان اشاره صورت گرفت کسر بودجۀ ایالات متحدۀ امریکا و متحدان استراتیژیک آن باعث شده است تا این کشورها بر خروج زود هنگام نیروهایشان از افغانستان تاکید ورزند که در عین زمان بر میزان تعهدات مالی امریکا برای تقویۀ پولیس و اردوی این کشور نیز تاثیر منفی خواهد گذاشت یعنی بر اساس اظهارات مقامات ناتو و مقامات مالی کشور ایالات متحدۀ امریکا، ایشان بر میزان کمک های مالی خویش در عرصۀ تقویت پولیس و اردوی افغانستان کاهش به عمل خواهند آورد.
در آن صورت است که پولیس و اردوی افغانستان تنها نیرویی خواهد بود که بی نظمی های داخل شهر ها را مهار کند چون؛ مبارزه با دشمنان در سرحد و دفاع از خطوط سرحدی کشور وسایل می طلبد چیزیکه نیرو های افغان با تمام شجاعت و روحیۀ ملی در اختیار ندارند.

به این ترتیب پس از خروج نیرو های بین المللی به رهبری ایالات متحدۀ امریکا از افغانستان ،خطر آن وجود دارد که این کشور یکبار دیگر به میدان نبرد های داخلی مبدل گردد و این چیزی است که ایالات متحدۀ امریکا و متحدانش خواهان آن هستند؛ چون ثبات در منطقه به نفع ایالات متحدۀ امریکا و متحدانش نیست و مانعی برای تحقق اهداف ایشان به منظور تجزیۀ کشور های منطقه و توسعۀ قلمرو اسرائیل و تثبیت حاکمیت آن بر خاور میانه است.

در اخیر یگانه راهکاری که ملت افغانستان می تواند با توصل به آن حاکمیت مرکزی خویش را قوی سازد و این ملت بیچاره را از وابستگی نجات بخشد، همانا توجه به منافع ملی و تلاش ها به منظور تحقق آن است که این امر به وسیلۀ جاگزینی چهره های متعهد بر منافع ملی و دینی و در یافت منابع می تواند تحقق یابد و این رؤیای بزرگ به حقیقت مبدل گردد.

نویسنده : خلیل صالح زاده

همرسانی کنید!