بررسی ابعاد پنهان پلان مک مستر درافغانستان

مک مستر

آریانا نیوز: بسیاری معتقدند که ترمپ با پلان جنگی موسوم به مک مستر مشاور امنیت ملی خود در مورد افغانستان موافقت کرده است.

پس از پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات اخیر ریاست جمهوری امریکا و ورود دونالد ترمپ به ارگ سفید، موضوع افزایش نیروهای نظامی امریکا در مناطق مختلف جهان از جمله در افغانستان از سه هزار تا پنجاه هزارنیرو به طور جدی از سوی قومندانان نظامی امریکا در افغانستان مطرح شده است .

به گونه ای که در نشست اخیر ناتو در بروکسل نیز امریکا پلان متقاعد کردن کشورهای عضو سازمان ناتو را پی گیری کرد.

چوکات بحث

اکنون سوالات مهمی در این خصوص مطرح است از جمله اینکه علل تلاش قومندانان نظامی امریکا برای افزایش نیروهای نظامی در افغانستان چیست ؟آیا افزایش نیروی نظامی راه حل بحران افغانستان است ؟پیامدهای افزایش نیروی نظامی امریکا در افغانستان چیست ؟

موضوع افزایش نیروهای نظامی امریکا در افغانستان در حالی مطرح میشود که هنوز دونالد ترمپ رییس جمهوری امریکا سیاست و راهبردهای دولت خود را در مورد آن کشور اعلام نکرده است.

اما بسیاری براین اعتقادند که ترمپ با پلان جنگی موسوم به مک مستر مشاور امنیت ملی خود در مورد افغانستان موافقت کرده است.این پلان مبتنی بر تشدید بی سابقه حملات طیارات جنگی امریکا،افزایش بمباردمان مناطق مختلف، افزایش نیروی نظامی و افزایش صلاحیت های میدانی قومندانان این کشور در افغانستان است.

آژانس خبررسانی رویترز در راپور اخیر خود از افغانستان اعلام کرد در ماه اوریل سال جاری در مقایسه با ماه مشابه سال گذشته حملات هوایی و بمباردمان امریکا در افغانستان هفت برابر افزایش یافته است که در طول این ماه طیارات جنگی امریکایی بالغ بر 460 بم در مناطق مختلف افغانستان پرتاب کرده اند.استفاده از این تعداد بم در افغانستان ار سال 2012 بی سابقه بوده است.

تغییر تاکتیک و راهبرد امریکا در افغانستان در حالی صورت می گیرد که براساس توافقنامه امنیتی که میان دولت امریکا و دولت وحدت ملی در سال 2014 امضا شد امریکا باید ضمن کاهش نیروهای نظامی خود تا یک هزار نیرو، ماموریت آنها صرفا آموزش نیروهای پولیس و اردوی ملی افغانستان باشد.

اردوی امریکا که در باتلاق افغانستان گرفتار شده بود تا سال 2014 بخش زیادی از نیروهای خود را تحت عنوان واگذاری امور امنیتی به اردوی افغانستان از کشور خارج کرد و قرار شد تا سال 2016 تعداد نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان به حداقل برسد.

اما با تغییر حزب حاکم در امریکا سباست ها و تاکتیک ها و راهبردهای نظامی این کشور در افغانستان نیز در حال تغییر است .

تغییرات چند جانبه

این تغییر به نظر می رسد چند وجهی است:

اول آنکه سیاست امریکا از کاهش نیرو به افزایش نیرو تغییر می کند.

دوم آنکه سیاست امریکا در مورد طالبان و گروه تروریستی داعش در افغانستان متغیر است.

سوم آنکه ماموریت نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان از به اصطلاح آموزشی به عملیاتی تغییر کرده است.

چهارم آنکه مدیریت بحران امریکا در افغانستان از آرام کردن اوضاع به سمت تشدید بحران با تقویت گروه تروریستی داعش و میدان دادن به طالبان تغییر کرده است تا افزایش نیروی نظامی امریکا و ناتو در افغانستان قابل توجیه باشد.

بیشتر بخوانید  داعش مسوولیت حمله بر سرپرست وزارت مهاجرین طالبان را بر عهده گرفت

پنجم آنکه امریکا در راهبرد جدید خود موضوع افغانستان را جدا از پاکستان نمی داند.بلکه محافل سیاسی و امنیتی در امریکا براین باورند به هر شکل ممکن باید پاکستان را برای همکاری در مورد افغانستان تحت فشار قرار داد.

ششمین راهبرد دولت ترمپ در مورد افغانستان همراه کردن مجدد ناتو در افغانستان است .این سازمان که در اولین ماموریت خارج از ناتوی خود وارد افغانستان شد عملکرد قابل قبولی در چوکات به اصطلاح ماموریت های تعریف شده همچون مقابله با تروریزم و برقراری آرامش در افغانستان نداشته است .

هر چند در مورد راهبرد جدید امریکا در افغانستان میان ارگ سفید و قومندانان نظامی همچنان اختلاف نظر وجود دارد اما با توجه به اجرای بی سر و صدای پلان های نظامی امریکا در افغانستان که پلان جنگی مک مستر تلقی می شود می توان موفقیت قومندانان نظامی امریکا در دیکته کردن پلان های نظامی خود به ارگ سفید در مناطق مختلف جهان از جمله در افغانستان را قطعی دانست و این کشور در هفته های آینده شاهد ورود نیروهای جدید امریکا به افغانستان به شکل پنهانی و یا علنی خواهد بود.

اهداف افزایش نظامیان

اهداف امریکا از افزایش نیروی نظامی در افغانستان را می توان موارد زیر دانست:

اول آنکه، امریکا نگران است خلا نیروهای نظامی این کشور در افغانستان را روسیه و چین پر کنند .امریکا روسیه را به تقویت ساختاری طالبان متهم می کند و معتقد است پیشروی های اخیر طالبان به دلیل حمایتهای نظامی روسیه است .

دوم آنکه، قومندانان نظامی امریکا تصور می کنند شرایط افغانستان در مقایسه با قبل از سال 2014 تغییر کرده و احتمال تبدیل شدن مجدد افغانستان به باتلاقی برای نیروهای امریکایی بسیار کاهش یافته است و نظامیان این کشور در شرایط متفاوت تری در افغانستان حضور خواهند داشت .

سوم آنکه، امریکا در حدود سه سال گذشته پایگاهها و استحکامات نظامی خود را در افغانستان گسترش داده و اماکن امنی برای نظامیان امریکایی خواهند بود.

چهارم آنکه، تحولات افغانستان و سیاست های امریکا در منطقه تحت تاثیر بحران سوریه و ورود اردوی روسیه به عرصه نبرد با گروه تروریستی داعش قرار گرفته است .این بدان معنا است که امریکا، روسیه و چین را عامل جدی تهدید قدرت خود در صحنه جهانی می دانند .از اینرو افغانستان بخصوص مناطق شمالی کشور برای امریکا من‌حیث سرحدات مشترک با آسیای مرکزی اهمیت زیادی یافته است تا از طریق افغانستان اقدام به انتقال تروریزم و افراط گرایی به آسیای مرکزی و قفقاز و تا سرحدات چین در سین کیانگ نماید .

پنجم آنکه، قومندانان اردوی امریکا درتلاش هستند میزان تاثیر گذاری خود را در تصمیم گیری های ارگ سفید افزایش دهند.در دوره ریاست جمهوری بارک اوباما تا حد زیادی از نقش قومندانان نظامی امریکا در تصمیم گیری ها کاسته شده بود و اکنون که جمهوری خواهان مجددا به قدرت بازگشته اند عرصه برای جولان قومندانان نظامی مهیا شده است .در شرق آسیا هری هریس و در منطقه غرب اسیا در افغانستان جان نیکلسون قومندان نظامیان امریکایی و ناتو مستقر در افغانستان صحنه گردان پروگرام های نظامی امریکا هستند.

ششم آنکه، امریکا درصدد است از نسل جدید گروههای تروریستی همچون داعش و جماعت الاحرار و تحریک طالبان که در افغانستان و پاکستان فعال هستند در جهت اهداف شوم خود بهره برداری کند.

بیشتر بخوانید  واکنش طالبان به حملات اخیر اسراییل بر خاک سوریه

هفتم آنکه افزایش حضور نظامی امریکا در افغانستان و اشتراک آنها در عملیات نظامی نوعی پوشش امنیتی برای گروههای تروریستی در افغانستان محسوب می شوند. همان گونه که در سوریه و عراق نظامیان امریکایی بارها با عملیات خود موجب گریز تروریستهای داعش را از معرکه جنگ و محاصره فراهم کرده اند در افغانستان نیز راپورهایی نشر شده است که نیروهای امریکایی بارها موجب فرار تروریستهای داعش از محاصره طالبان و یا نیروهای اردوی ملی شده اند .

هشتمین هدف امریکا از افزایش نیروهای نظامی اش در افغانستان نگرانی از تغییر موازنه قدرت به نفع طالبان است .به نظر می رسد امریکا به این نتیجه رسیده است که افزایش توان نظامی طالبان در افغانستان می تواند موجودیت و امنیت حکومت وحدت ملی را به مخاطره بیندازد. از اینرو امریکا مدعی است برای جلوگیری از پیشروی های بیشتر طالبان در افغانستان نیروهای نظامیش را در کشور افزایش می دهد.

هدف نهم امریکا از افزایش نیروی نظامی در افغانستان تقویت گروههای تندرو و افراطی منطقه با حمایت های کشورهای عربی منطقه همچون عربستان است .

با این حال و به رغم تلاشهای امریکا برای متقاعد کردن ناتو برای همراهی با واشینگتن در افزایش نیروی نظامی،اعضای این سازمان چندان موافق افزایش نیروی نظامی خود در افغانستان نیستند و در نشست اخیر ناتو در بروکسل نتوانستند در مورد افزایش نیروی نظامی در افغانستان تصمیم گیری کنند.مُـلکی مثل جرمنی که در افغانستان نیرو دارد منافعی مانند امریکا را در افغانستان دنبال نمی کند و به همین دلیل حاضر نیست زیر بیرق امریکا در افغانستان نیروهای خود را به کشتن بدهد و یا اینکه نیروهای کشور جرمنی مانند گذشته با اقدامات جنایت کارانه خود منجر به بد نامی بیشتر جرمنی در اذهان عمومی افغانستان شوند. با این حال،امریکا همچنان اصرار دارد تا از سازمان ناتو من‌حیث بازوی عملیاتی خود در افغانستان استفاده کند.

بسیاری از تحلیلگران سیاسی عدم قطعیت سیاست ها و راهبرد امریکا در افغانستان را ناشی از آن می دانند که افغانستان و بحران کشور دیگر اولویت سیاست منطقوی واشینگتن نیست. به همین دلیل امریکا بایک سردرگمی در مورد بحران افغانستان روبرو است که باعث تشدید ناامنی و بحران در افغانستان شده است .در این حال تشدید اختلافات سیاسی در افغانستان فرصت و عرصه مناسبی را برای موفقیت های گروه طالبان و همچنین ادامه حملات تروریستی داعش در کشور فراهم کرده است.

برخی محافل سیاسی در غرب اینگونه وانمود می کنند که نه تنها دولت افغانستان توان مقابله با فساد و ناامنی ها را ندارد بلکه اردوی ملی را نیز به ناتوانی در تامین امنیت افغانستان متهم می کنند.این بدان معنا است که کشور همچنان به حضور نظامیان خارجی نیازمند است و امریکا با این بهانه و فضا سازی به شکل خاموش و خزنده در حال افزایش نیروهای نظامی خود در افغانستان است .

این در حالی است که اشرف غنی ضمن مخالفت با سیاست ها و راهبرد امریکا و ناتو برای افزایش نیروهای نظامی خود در افغانستان از اعزام هیاتی برای شرکت در نشست ناتو در بروکسل خودداری کرد تا اعتراض خود را به تصمیم گیری در این خصوص نشان دهد.

بیشتر بخوانید  تحکیم عدالت یا تعمیق فساد؟ گزارش‌های نگران‌کننده از محاکم طالبان

تردیدی نیست تکیه بر قدرت داخلی و توان رزمی اردوی ملی مهمترین و تنها راه مقابله با تروریزم در افغانستان است .مشروط بر اینکه محافل سیاسی و قومی و مذهبی در کشور با پرهیز از هرگونه انحصار گرایی و تقویت همکاری من‌حیث پشتوانه ای مهم و موثر برای نیروهای امنیتی و اردوی ملی عمل کنند.زیرا بسیاری از نماینده گان ولسی جرگه براین باورند که مهمترین عامل شکست های اخیر اردوی ملی در برابر طالبان و گروه تروریستی داعش تفرقه و چند دستگی میان گروه های سیاسی و قومی است.

این بدان معنا است که یک قوم و مفکوره و جریان خاص به تنهایی نمی تواند افغانستان را اداره کند بلکه نیازمند همکاری همه اقوام و جریانهای سیاسی است که در چوکات دولت وحت ملی گردهم آمده اند.

در صورت همکاری و وحدت ملی در افغانستان امریکا و ناتو بسیار مشکل می توانند بدون در نظر گرفتن ملاحظات دولتمردان کابل برای افغانستان تصمیم گیری کنند.به همین دلیل امریکا نیز از نوعی بحران سیاسی مدیریت شده در افغانستان حمایت می کند تا همچنان دولتی ضعیف در کابل بر سر کار باشد تا در برابر همسایگان کشور نیز پاسخگو نباشد و مسایل امنتی اش همچنان به امریکا و ناتو وابسته باشد.

در چنین فضایی، نیروهای نظامی و اردوی ملی که اراده، غیرت و توان خود را برای مقابله با تروریست ها نشان داده اند تنها نیازمند حمایت های همه جانبه داخلی هستند تا بتوانند افغانستان را بی نیاز از ادامه حضور نیروهای خارجی کنند.

برنامه امریکا برای افغانستان در مورد پاکستان هم مبتنی بر بلاتکلیفی است .این بدان معنا است که هنوز واشینگتن در مورد نحوه همکاری اسلام آباد در مورد افغانستان تصمیم گیری نکرده است و هر گونه رویکرد امریکا در این خصوص می تواند تبعات منفی برای افغانستان به همراه داشته باشد.

زیرا پاکستان در قبال همکاری با امریکا در امور افغانستان خواهان امتیازاتی همچون به رسمیت شناخته شدن خط فرضی دیورند من‌حیث سرحد بین المللی با افغانستان است که اخیرا زمزمه هایی در محافل سیاسی امریکا در این خصوص به گوش می رسد که در صورت همکاری صادقانه پاکستان پاداش این کشور اعطای خط دیورند باشد.

جمع بندی

نسل جدید قومندانان نظامی امریکا در امور افغانستان در حالی برای افزایش نیروی نظامی در کشورمان تلاش می کنند که تصوری از باتلاق ویتنام و سپس افغانستان برای نیروهای نظامی امریکا ندارند.

این قومندانان هنوز سیاست ضد بیگانه مردم افغانستان را درک نکرده اند که دو ابرقدرت زمان خود یعنی انگلیس در اواخر قرن 19 و اتحاد شوروی در اواخر قرن بیستم را به زانو در آوردند. دقیقا به همین دلیل است که امریکا با ایجاد گروه تروریستی داعش و میدان دادن به گروه طالبان برای رودررویی با مردم افغانستان، درصدد ایجاد فضای ناامنی در کشور برآمده است تا خود را ناجی مردم افغانستان نشان دهد.این در حالی است که مردم افغانستان بارها ضمن مخالفت با ادامه حضور نیروهای خارجی در کشورمان امریکا را عامل تداوم بحران و ناامنی در افغانستان اعلام کرده اند.

همرسانی کنید!