آریانا نیوز: ایمل فیضی کارشناس مسایل سیاسی و سخنگوی سابق حامد کرزی در یادداشتی مینویسد که بارک اوباما رییس جمهور امریکا 20 جَنیوری دفتر کارش را ترک میکند اما جنگ ناتمامی را در افغانستان باقی میگذارد، جنگی که از آن با عنوان طولانیترین و ناموفقترین جنگ تاریخ امریکا یاد میشود.
برای افغانستان و افغانها، بارک اوباما رییس جمهوری ضد و نقیض بود و ثابت شد که سیاست او در قبال افغانستان فاجعه بار بود.
اوباما با باور اشتباهی که داشت؛ معتقد بود که جنگ مبارزه با تروریزم را از طریق نظامی و مدارا با دستگاه نظامی پاکستان میتواند برنده شود اما دونالد ترمپ این جریان در افغانستان را باید تغییر دهد.
برای دولت ترمپ ضروری است تا تاثیر جنگ افغانستان را بر مردم محدود کند و در عوض پاکستان را وادار کند تا آنهایی را که گروههای تروریستی را تحت پوشش گرفتهاند، پرورش میدهند و حمایت مالی میکنند و در نهایت به افغانستان آسیب می رسانند را تحت فشار قرار دهد.
رییس جمهور جدید امریکا باید به نقش منفی پاکستان در افغانستان با جدیت تمام رسیدهگی کند.
دوریی اوباما در برخورد با پاکستان
در 22 فِبریوری سال 2012 عیسوی، بارک اوباما در نامهای سه صفحهای به حامدکرزی رییس جمهور سابق افغانستان نوشت که نگرانی وی در قبال بهشت امن تروریستها در پاکستان و تهدید ناشی از آن برای افغان ها و امریکاییها پابرجاست.
وی گفته بود که همچنان به تلاش با استفاده از روشهای مختلفی که در توان دارد برای سرکوب بهشت امن تروریستها در پاکستان و مختل کردن حملات آنها به افغانستان ادامه خواهد داد، اما هیچ تلاش جدی از سوی دولت اوباما در راستای سرکوب لانههای امن تروریستها صورت نگرفت.
در 8 سال ریاست جمهوری اوباما، دولت وی تا حد زیادی با عدم اتخاذ اقدام قاطعانه، در برابر حمایت پاکستان از تروریزم منفعل باقی ماند.
بی میلی در رویارویی با پاکستان به حدی بود که حتی پس از آشکار شدن وضعیت زنده گی بن لادن، ملاعمر و ملا اختر محمد منصور در پاکستان و کشته شدن آنها در این کشور واشنگتن هیچ رغبتی به تغییر وضع موجود نشان نداد.
اوباما در تناقض با اظهارات قبلی خود در سال 2014 عیسوی به کرزی گفته بود که پاکستان یک متحد استراتیژیک امریکا در مبارزه با تروریزم محسوب میشود این در حالی است که امریکا خود در افغانستان در حال جنگ بود و دولتش نمیتواند جبهه جدیدی را برای مقابله با پاکستان ایجاد کند.
او بارها به همتای افغان خود بر رسیدهگی به نگرانیهای پاکستان درباره نفوذ هند در افغانستان اصرار کرد.
رییس جمهور امریکا به ترغیب پاکستان حتی به کرزی پیشنهاد داده بود تا به حل و فصل مشکلات در رابطه با خط دیورند با پاکستان نیز بپردازد.
اوباما پیشنهاد کرده بود که هر مسئلهای در رابطه با امور سرحدی با توافق متقابل دو طرف باید حل و فصل شود.
اما موضع کرزی در رابطه با هر دو مسئله کلیدی مشخص بود: افغانستان نمیتواند و نمیخواهد هیچ زمانی تمایل پاکستان به کنترول سیاست خارجی کابل را مورد ملاحظه قرار دهد و نه هم میتوان انتظار داشت که خط دیورند را به رسمیت بشناسد.
سیاست خارجی اوباما به پاکستان متمرکز بود نه افغانستان
بارک اوباما خطاب به مردم افغانستان و پاکستان در دیسِمبر سال 2009 گفت که با آگاهی کامل از اینکه موفقیت در افغانستان با اشتراک پاکستان ارتباط دارد نیز عمل خواهیم کرد البته در گذشته هم روابط خود با پاکستان را با دقت تعریف کرده ایم. آن روزها دیگر گذشته است.
مخاطبان افغان و هندی اوباما از اظهارات وی مبنی بر اینکه هیچ شکی وجود ندارد که امریکا و پاکستان دشمن مشترکی دارند جا خوردند.
در دوران ریاست جمهوری اوباما دولت واشنگتن از مناسبات گرم خود با پاکستان استفادههای زیادی کردند حتی دوره کاری اشفق پرویز کیانی را نیز تمدید کردند.
مدارا با پاکستان و ناامید کردن افغانستان
سیمور هرش برنده جایزه پولیتزر و خبرنگار برجسته امریکایی سال 2016 عیسوی در کتاب خود تحت عنوان کشته شدن اسامه بن لادن نوشت که در دوره ریاست جمهوری اوباما سازمان استخبارات اردوی پاکستان موسوم به آی.اس.آی از امریکا تعهد گرفت تا دست پاکستان را در افغانستان پس از آغاز خروج نیروهای امریکایی بیشتر باز بگذارد.
در نتیجه آن تروریستهای پاکستانی و بینالمللی که بطور عمدی به آنسوی خط دیورند یعنی خاک افغانستان رانده شده بودند و این بار با ایجاد رعب و وحشت به کشتار افغان ها خصوصا هزارهها تحت عنوان گروه داعش پرداختند.
33 ملیارد دالر کمک امریکا به پاکستان که 21 ملیارد این کمکها در دوران ریاست جمهوری بارک اوباما صورت گرفت؛ در تغییر دادن سیاست حمایت تروریزم و افراطگرایی اسلامآباد شکست سختی خورد که افغانها و همچنین عساکر مرد و زن امریکایی با جان خود بهایی سنگینی پرداختند.
سیاست اوباما در افغانستان به نظر افغان ها مبتنی بر افزایش نیرو، بمباردمانهای کورکورانه، افزایش حملات هوایی و اتکا به عملیاتهای بینتیجه نیروهای ویژه در قریه ها علیه خانههای افغان ها بوده است.
قطعا این چیزی نبود که افغان ها از اوباما منحیث رییس جمهور سیاه پوست امریکایی با پیشینه مسلمانی در خانواده اش انتظار داشتند.
چنانچه اوباما رییس جمهور امید و تغییر با پیام اینکه به کارهایی که باعث جنگ میشوند پایان خواهد داد از بازگشت امریکا به نقطه اوج اخلاقی صحبت میکرد.
منطق وی این بود که جنگ افغانستان یک جنگ ضروری است و امریکا باید در آن برنده شود.
رییس جمهور امریکا در سخنرانی خداحافظی خود گفته بود که در 8 سال گذشته تلاش کردم تا مبارزه با تروریزم از جایگاهی استوار و قانونی صورت گیرد ولی تشدید حملات هوایی، ترور، عملیات مخفی، حملات شبانه غیر موثر و بازداشت غیرقانونی پنج هزار افغان نه تنها نقض آشکار حاکمیت افغانستان بلکه نقض قوانین بینالمللی نیز محسوب میشد.
دولت اوباما با بی اهمیت جلوه دادن تهدید عملیات نظامی سراسری علیه باشنده گان افغان به شدت حقوق بشر در افغانستان را دست کم گرفت.
کشتار بی منطق باشنده گان افغان، زنان، ریش سفیدان و اطفال نشانه سیاست ضعیف و شکست خورده اوباما بود. نظامی کردن بخش قابل توجهی از سیاست امریکا در قبال افغانستان و توسعه جنگ چانس صلح در افغانستان را از بین برد. جنگ در افغانستان رفته رفته توسعه یافت و افغانیزه شد.
اگر چه انتظار ندارم که اهداف کلیدی سیاست خارجی امریکا در افغانستان تحت اداره جدید این کشور لزوما تغییر یابد اما دونالد ترمپ رییس جمهور جدید امریکا از خطاهای گذشته در افغانستان میتواند اجتناب کند.
او باید در راستای ارتقای توانمندی نیروهای دفاعی و امنیتی افغان تلاش کند.
در رابطه با افغانستان ترمپ باید در قبال روسیه، چین و ایران یک دیپلوماسی فعال و همکاری منطقوی را روی دست گیرد.
ذکر این نقطه قابل توجه است که جهان باید شاهد تغییر محسوس و شفافیت در استراتیژی رویاروی امریکا با پاکستان باشد.