آریانا نیوز: استراتیژی عدم شکست پیش از افغانستان در ویتنام نیز باعث شکست امریکا شده بود، بنابراین واشینگتن باید پیش از تکرار این استراتیژی درباره راهبرد خود در افغانستان تجدیدنظر کند.
به نقل از نیویارک تایمز، در آگوست سال 1965 لیندن جانسون رییسجمهور وقت امریکا گفته بود: امریکا در جنگهایی که شروع میکند پیروز خواهد شد.
با این حال استراتیژی که در آن زمان امریکا را به مداخله در ویتنام کشاند، بر عدم شکست استوار بود.
مک جورج باندی مشاور امنیت ملی جانسون بعدها اقرار کرد که شخصا استراتیژی امریکا در جنگ ویتنام را تایید کرده بود.
وی گفته بود که این استراتیژی بر استفاده محدود از نیروی نظامی تاکید داشت، تا حدی که این نیروها تنها از پیشروی دشمن جلوگیری کنند.
طبق اظهارات باندی، امریکا معتقد بود که با این رویکرد در نهایت کمونیستهای ویتنامی مجبور به مصالحه اهداف و خواستههای خود خواهند شد .
این در حالی است که رییسجمهور فعلی امریکا نیز پس از ماهها بررسی، راهبرد مشابهی را برای پیروزی در جنگ 16 ساله افغانستان اتخاذ کرده است.
رکس تیلرسون وزیر خارجه امریکا هدف از استراتیژی جدید این کشور را تحت فشار قرار دادن طالبان اعلام کرد.
وی اظهار داشت که هدف این است که طالبان متوجه شوند در میدان نبرد پیروز نخواهند شد و خطاب به این گروه گفت: ممکن است ما پیروز نشویم، اما شما نیز برنده نخواهید شد.
تیلرسون افزود: در نهایت طالبان بر سر میز مذاکره حاضر خواهد شد و بدین صورت راهی برای پایان دادن به این وضع پیدا میشود.
استراتیژی عدم شکست پیش از افغانستان در ویتنام نیز باعث شکست امریکا شده بود، بنابراین واشینگتن باید پیش از تکرار این استراتیژی درباره راهبرد خود در افغانستان تجدیدنظر کند.
جورج باندی سالها پس از پایان جنگ ویتنام گفت: ما هیچگاه نباید برای تغییر ساختار درونی قدرت دیگر کشورها تصمیم گرفته و یا حتی برای تاثیرگذاری بر آن تلاش کنیم.
حال سوال اینجاست که آیا رییسجمهور امریکا این درس را گرفته است؟
ترمپ در زمان اعلام استراتیژی جدیدش گفت: ما شریک و دوست افغانستان هستیم، اما به مردم این کشور دیکته نخواهیم کرد که چگونه زنده گی کنند و چطور بر جامعه پیچیده خود حکمرانی کنند؛ ما دیگر به دنبال دولتسازی نیستیم، بلکه به دنبال کشتن تروریستها هستیم.
با این حال، استراتیژی که بر پایه حفظ شرایط فعلی و عدم شکست استوار باشد، بطور دقیق مستلزم چیزی است که ترمپ ادعای مخالفت با آن را دارد یعنی حمایت از دولت افغانستان؛ که بدون کمک مالی مدت زیادی دوام نخواهد آورد.
با این حال به گفته مکس بوت خبرنگار نیویارک تایمز، دولتسازی دقیقا همان چیزی است که امریکا در افغانستان انجام میدهد.
وی که اخیرا از سفر به افغانستان باز گشته اظهار داشت: تنها به جای دولتسازی قوماندانان نظامی امریکا از کلماتی چون ظرفیتسازی، توانمندسازی و واژههای از این قبیل استفاده میکنند.
یکی از درسهای ویتنام برای امریکا را نیز هنری کسینجر وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی سابق امریکا در مقالهای در اواخر سال 1968 مطرح کرد.
وی در یادداشت خود اظهار داشت: جنگ ما نظامی بود، در حالی که حریف ما جنگ سیاسی را در پیش گرفته بود.
کسینجر تصریح کرد که امریکا در این جنگ به دنبال ایجاد ضعف فزیکی در مخالفان خود بود، در حالی که ویتنامیها برای تضعیف روانی آنها تلاش میکردند.
وی افزود: در این روند چیزی که امریکاییها فراموش کردند این است که در جنگهای چریکی اگر شما شکست نخورید، پیروز شدهاید.
کسینجر در سال 2008 نیز در گفتوگو با نیوزویک گفته بود: قوماندانان هانوی پیش از این به مدت یک دهه در مقابل فرانسه جنگیده بودند و با امریکا نیز برای مدت مشابهی مشغول نبرد بودند؛ اما هدف آنها از جنگ نه برای رسیدن به مصالحه سیاسی، بلکه برای پیروزی بود.
به عبارت دیگر، استراتیژی عدم شکست در برابر دشمنی که با انگیزههای ایدئولوژیک میجنگد و جنگهای چریکی میکند، محکوم به شکست است.