8 سنبله 1393 - همه اخبار, مقالات

ارتش پاکستان به دنبال میانجیگری میان گروه ها و یا کسب قدرت سیاسی؟

ارتش پاکستان به دنبال میانجیگری میان گروه ها و یا کسب قدرت سیاسی؟

عمران خان، رئیس حزب تحریک انصاف و طاهر القاادری رهبر حزب عوامی تحریک پاکستان خواستار استعفای نخست وزیر پاکستان نواز شریف شده است. عمران و طاهر القادری گردهمایی های اعتراضی را در اسلام آباد پایتخت پاکستان برگزار نموده است. این دو حاضر به گفتگو با حکومت پاکستان و شخص نواز شریف نیست. آن ها بار ها بیان داشته است که زمانی با نواز شریف گفتگو و مذاکره می کند که او از سمت خود کناره گیری نماید. در همین حال، چندی پیش رئیس ارتش پاکستان بیان داشته بود که ارتش بی طرفی خود را حفظ می کند و از طرفین خواسته بود تا مشکل خود را از طریق گفتگو حل نماید. در تازه ترین مورد اما، رئیس ارتش پاکستان، ژنرال راحیل شریف خواستار مداخله میان گروه های رقیب شده است. آیا ارتش پاکستان دوباره قدرت سیاسی را به دست خواهد گرفت. آیا فرهنگ سیاسی مردم پاکستان به ارتش اجازه مداخله را خواهد داد. پیامد های مداخله ارتش پاکستان در مسائل سیاسی در دراز مدت چیست؟

این نوشتار با نگاهی به مسائل پاکستان در صدد پاسخ به سوال های مذکور است. ضرورت بررسی این مسئله از آنجا ناشی می شود که پاکستان همسایه افغانستان است و دگرگونی اوضاع در پاکستان تاثیر مستقیم بر اوضاع افغانستان دارد. به همین خاطر، رصد کردن چگونگی اوضاع در پاکستان دارای اهمیت اساسی می باشد.

قبل از اینکه به سوال های مذکور پاسخ دهم لازم است چند نکته را بیان دارم. اول؛ عمران خان رئیس حزب تحریک انصاف و طاهر القادری رئیس حزب عوامی تحریک می گوید که در انتخابات گذشته نواز شریف نخست وزیر کنونی تقلب کرده است و با تقلب پیروز انتخابات گشته است. در عین حال، طاهر القادری در کنار این مسئله می گوید که در 14 جون سال گذشته نواز شریف عامل قتل 14 تن از هواداران شان است. او خواستار پیگری قضایی این مسئله است.‏ این ظاهر مسئله است. در پشت قضایا دست های پیدا و پنهان در شعله ور کردن آتش اعتراضات دست دارد. در این نوشتار به دنبال این مسئله نیستیم که دست های پنهان در پشت اعتراضات را روشن نمایم بلکه در صدد آنیم تا مسئله مداخله ارتش و چشم انداز آینده پاکستان را به بررسی بگیرم. دوم؛ ارتش در پاکستان قدرتمند ترین نهاد می باشد. ارتش پاکستان برای سال های طولانی قدرت سیاسی را به دست گرفته است. همین تجربه ارتش باعث می شود که احتمال به دست گرفتن قدرت سیاسی از سوی ارتش بیشتر شود.

بیشتر بخوانید  زنان خبرنگار در افغانستان؛ قربانیان اصلی تبعیض و محدودیت‌های طالبان

ارتش پاکستان به صورت مشخص دو راه در پیش رو دارد. اول؛ میان گروه های رقیب میانجیگری نماید و از طرفین بخواهد با گفتگو و مذاکره به توافق دست یابد. اگر چه عمران خان و طاهر القادری بیان داشته است که با نواز شریف گفتگو نمی کند اما ارتش پاکستان با اعمال فشار می تواند این دو را وادار به گفتگو نماید. دوم؛ در صورت که گفتگو باعث حل مشکلات فعلی پاکستان نگردد. ارتش پاکستان راهی جز گرفتن قدرت سیاسی ندارد.

ارتش پاکستان هیچ مانع فراروی خود برای گرفتن قدرت سیاسی نمی بیند.مردم پاکستان در فکر حکومت دموکراتیک و یا غیر دموکراتیک نیست. مردم پاکستان دنبال ثبات اقتصادی و امنیت است. تنها برخی از پایخت نشینان پاکستان به دنبال دموکراسی و آزادی های عمومی و حقوق بشر است. این پایتخت نشینان به آن پیمانه قدرتمند و منسجم نیست که بتواند برای ارتش مشکل ایجاد نماید و ارتش را از مداخله باز دارد. در عین حال، جامعه مدنی در پاکستان ضعیف است.‏ زیرا، در سال های گذشته پاکستان دارای نظام سیاسی دموکراتیک نبوده است. به همین خاطر، جامعه مدنی در پاکستان ضعیف است. جامعه مدنی اساسا مفهوم ناشناخته برای مردم پاکستان است.

از آنجایی که ارتش پاکستان در گذشته قدرت سیاسی را به دست داشته است. در فرهنگ سیاسی مردم پاکستان قدرت گیری ارتش و مداخله ارتش در عرصه سیاست یک امر تا حدودی پذیرفته شده محسوب می گردد. به همین خاطر،‌ ارتش پاکستان هیچ گونه محدودیت داخلی فراروی خود نمی بیند.ارتش پاکستان تنها با محدودیت ها بیرونی مواجه است.این محدودیت موج دموکراسی خواهی در جهان است. موج دموکراسی به دو گونه وارد کشور ها شده است. یک نوع با دگرگونی فرهنگ سیاسی مردم. مردم با آگاهی از نقش سیاسی خود خواهان دموکراسی شده اند. دوم با فشار های خارجی و به خصوص کشور های ابر قدرت دموکراسی در یک کشور به وجود آمده است. پاکستان به خاطر فشار های بین المللی و کشور های دموکراتیک به دنبال دموکراسی رفتند. اکنون نیز، کشور های دموکراتیک بر ارتش پاکستان فشار وارد خواهد کرد تا در عرصه سیاست مداخله نکند و بگذارد حکومت مردمی خود مشکل خود را با گروه های مخالف حل نماید.‏

بیشتر بخوانید  انتقاد تند رییس حقوق بشر ملل متحد از محدودیت‌های سیستماتیک طالبان

پیامد های مداخله ارتش در عرصه سیاست و گرفتن قدرت سیاسی سنگین و پر هزینه است. دموکراسی از پاکستان رخت بر خواهد بست.جامعه مدنی، حقوق بشر، مشارکت سیاسی و مولفه های دیگری دموکراسی برای مدت های مدید به دست فراموشی سپرده خواهد شد. در عرصه فرهنگ و اجتماع عناصری از فرهنگ برجسته خواهد شد که بیشتر جنبه قهری دارد. حتی بازی های کودکان و اسباب بازی های کودکان تغییر خواهد کرد. بنابراین در عرصه فرهنگ و اجتماع مردم پاکستان برای مدتی از عناصری صلح آمیز فرهنگ جامعه خود دور خواهد شد.

این نکته باید متذکر شوم که بنیاد گراها زمانی در پاکستان قدرتمند شدند که ارتش قدرت سیاسی را به دست داشت. ارتش پاکستان برای اهداف خاص از تندروان حمایت می کند. بنابراین می توان گفت که با مداخله ارتش در عرصه سیاست بنیادگرا ها قدرتمند تر خواهد شد. این خطری جدی برای پاکستان و کشور های منطقه می باشد.اگر کشور های منطقه و به خصوص کشور های کمک کننده به پاکستان مخالف قدرت گیری ارتش در پاکستان باشد، با مداخله ارتش وضعیت اقتصادی نیز بحرانی خواهد شد. زیرا، کشور های مختلف کمک های اقتصادی و مالی خود را قطع خواهد کرد.بنابراین، در صورت بازگشت ارتش در عرصه قدرت سیاسی پاکستان از هر جهت متضمن هزینه های سنگین خواهد شد. بنابراین، بهتر است که ارتش پاکستان دنبال بازگشت به عرصه سیاسی نباشد. بهتر است نقش میانجیگر را میان حکومت و گروه های مخالف آن بازی نماید. ارتش با فشار آوردن بر گروه های مخالف حکومت کنونی می تواند آن ها را بر سر میز مذاکره بکشاند. اما در صورت که ارتش هوای بازگشت به عرصه سیاسی را در سر داشته باشد، پاکستان چشم انداز روشن در پیش رو نخواهد داشت. این نکته را نیز باید متذکر شوم که با آمدن ارتش پاکستان در کشور های منطقه وضعیت امنیتی بدتر خواهد شد. زیرا، ارتش پاکستان برای دنبال کردن مقاصد خود از گروه های تندرو حمایت خواهد کرد.

بیشتر بخوانید  امرالله صالح: طالبان هرگز به حکومت مشروع تبدیل نخواهند شد
همرسانی کنید!