آریانا نیوز: پیروزی های طالبان سوالات نگران کنندهای را در مورد آیندۀ کندز که طی سالهای گذشته دو بار برای مدت کوتاهی بهدست آنان سقوط کرده، مطرح می سازد.
شمال افغانستان که زمانی باثبات پنداشته میشد، از زمان خروج نیروهای خارجی در پایان سال 2014 به شکل گستردهتری دچار خشونت فزاینده شده است.
دیپلومات نوشت: تنها در هفته اخیر، طالبان وُلسوالی اشکاشم در نزدیکی سرحد تاجکستان در بدخشان را تصرف کردند. ماه گذشته طالبان بر یک پایگاه اردوی ملی در ولایت بلخ حمله کردند و دهها عسکر را به قتل رساندند.
با پیشروی طالبان در شمال افغانستان، مشکل بیجا شدن تشدید شده است. در حدود 91 هزار نفر در کشور بهدلیل جنگ و ناامنی در سال جاری بیجا شدهاند که این مسأله، بر وضعیت بحرانی قبلی میافزاید.
بر اساس آمار اداره هماهنگی امور بشری سازمان ملل متحد (OCHA)، در سال 2016 این رقم 661000 نفر بود و از مجموع 34 ولایت از 33 ولایت کشور شماری از جابهجاییهای جبری راپور شده که تا حالا بخش عمدهی آن از شمال بوده است.
برای اینکه بفهمیم چرا طالبان چنین تاختوتاز را در منطقه ای که از پایگاه سنتی آنان در شرق و جنوب کشور دور است، کردند، باید بیرحمیهای پولیسهای محلی و شبهنظامیان حامی دولت را مدنظر قرار دهیم.
چند سال قبل در سال 2011 فعالیت این گروهها، توسط دیدهبان حقوق بشر در یک راپور مفصل برجسته شده بود. این راپور اتهام سوءاستفادهها، از جمله تجاوز جنسی و همچنین ارتباط آن را با حکومت مرکزی بهشکل اجمالی بیان کرده بود.
شش سال بعد از آن، این مشکل باقی است و مقامهای بلندپایه در شمال افغانستان با رغبت میپذیرند که رفتار خشن شبه نظامیان حامی حکومت همواره شورشگری را تقویت کرده است.
یاسین ضیا والی تخار اوایل این سال گفت که برنامهی پولیس محلی در شمال بصورت کامل ناکام بوده و مشکلات بیشتری را ایجاد کرده است. زمانی که آنها مردم محل را اذیت میکنند، مردم فکر میکنند که طالبان یک جایگزین بهتر برای حکومت میباشند.
زمانی که کندز در سال 2015 برای اولینبار سقوط کرد، سقوط آن تنها بهدلیل آن نبود که نیروهای افغان نتوانند طالبان را مهار کنند.
دلایل پشت تسلط طالبان بر کندز بسیار ظریف است و ریشه در مناسبات زورمندان محلی و شبه نظامیان وابسته به آنان دارد. به این خاطر که این زورمندان محلی با حکومت ارتباط دارند، شبهنظامیان های آنان از مصئونیت برخوردار میباشند.
این راپور میافزاید: چون حکومت مسئولیتهای امنیتی را در شمال به پولیس محلی واگذار کرده، وظیفه مقابله با طالبان همواره به عهده زورمندان محلی افتاده است.
در نتیجه، این بزرگان قومی قادر به ایجاد شبهنظامیان خود و تقویت آنان بوده، که وضعیت تاکتیکی سودمندی را برای طالبان ایجاد کردهاند.
این بهخاطر آن است که این گروهها، علاقمند پیگیر دستورکارهای متعدد بر اساس منافع شخصی خود هستند که اغلب با یکدیگر تفاوت دارند و منجر به رقابت و نزاع داخلی میگردد. این اختلالات تلاشها برای توسعهی یک جبههی مشترک در برابر طالبان را تخریب میکند.
آقای ضیا وضعیت را به شکل ذیل توضیح میدهد: اولینبار که کندز سقوط کرد به دلیل اختلاف میان چند کلان قومی بود. آنها حاضر بودند که طالبان کندز را فتح کند تا اینکه یکی از آنها بطور کامل بر تمامی بخشهای آن تسلط داشته باشد.
در میان این خبرهای بد از شمال افغانستان، یک خبر خوب در مورد داعش است، گروه تروریستی که حضور خود را در افغانستان، عمدتاً در شرق توسعه داده و با بدنامی هدف بزرگترین بم غیرهستهای امریکا در هفتههای اخیر قرار گرفته است.این گروه تلاش کرده تا جای پای محکمی برای خود در شمال افغانستان پیدا کند.
حضور ضعیف داعش در شمال افغانستان، منطقه ای در نزدیکی آسیای میانه، همچنین توجیه روسیه برای تعامل با طالبان را تضعیف میکند.
استدلال مسکو این است که طالبان میتوانند به عنوان یک عامل بازدارنده در برابر حضور و گسترش داعش در آسیای میانه باشد و تا حالا، مسلماً طالبان بهعنوان تهدید بزرگتری نسبت به دولت اسلامی برای آسیای میانه عمل میکنند.
در ادامه این راپور آمده است: به راپورها در مورد اتحاد طالبان با جنبش اسلامی ازبکستان توجه کنید. آنگونه که ضیا توضیح میدهد: حمایت روسیه از طالبان تنها مشکلات را برای آسیای میانه بیشتر میکند. آنها یک سازمان تروریستی را حمایت میکنند که در درازمدت بهلحاظ استراتیژیک برای تاجکستان، ازبکستان، و قزاقستان بسیار خطرناک خواهد بود.
جنرال مک مستر مشاور امنیت ملی امریکا اخیراً گفت که ولادمیر پوتین رییسجمهور روسیه با حمایت از طالبان که همپوشانی با گروههایی مانند تحریک اسلامی ازبکستان و گروههای تروریستی دیگر که تهدیدات بزرگی را علیه روسیه ایجاد میکنند دارند، برخلاف منافع مردم روسیه عمل میکند.
روسیه در مورد همه این موارد آگاهی کافی را دارد، در نتیجه حمایت روسیه از طالبان به دلیل تحلیل بردن امریکا در افغانستان است.