آریانا نیوز: غرب کابل بار دیگر به خون نشست، نیمی از شهر در سکوت یا سوگواری بهسر میبرد. رهبران قومی و چهرههای مدعی یا به حاشیهای خزیده و سکوت اختیار کرده و یا همانند محمد محقق، رسما با ذکر اینکه نه سلاح دارند و نه صلاحیت تا از جان و هستی و حیثیت مردم دفاع کنند، عذر تقصیر بهجا آوردهاند…
بدتر از همه، احساس ناامیدی و بیچارگی و درماندگی ناشی از ناتوانی است که بر جامعه شیعه و هزاره افغانستان، غلبه کردهاست.
دیگر از پیامهای تسلیت و واکنشهای احساسی هم کاری برنمی آید.
پس از کشتار دوم اسد در میدان دهمزنگ، هزارهها و شیعیان از نظر اعتراض مدنی هم برای همیشه خلع سلاح شدند. دیگر کسی جرأت نمیکند بهسَرک بریزد.
تصور تبانی و یگانگی پنهان بخشی از بدنه دولت با تروریزم تکفیری، این ترس را تشدید کردهاست. مردم عملا از دولت قطع امید کردهاند. آنها میگویند دولت نهتنها ارادهای برای سرکوب تروریستها ندارد؛ بلکه عملا با این پروژه همراه و همسو و هماهنگ است. از نظر مردم، حذف وزرای هزاره از دولت، محرومیت مناطق شیعهنشین از پروژههای توسعهای و روندهای انکشافی، جنگ اخیر غزنی، کشاندهشدن دامنه ناامنیها به مناطق امن شیعهنشین و کشتار هدفمند اجتماعات عادی شیعیان زیر نام داعش، آبشخورهای سیاسی، ایدئولوژیک و امنیتی مشترکی دارند و با همگرایی یک طیف قبیلهگرا و انحصارطلب در داخل و جریانها و اتاقهای فکری که از سوی رژیمهای مشخصی در منطقه و جهان، رهبری، سازماندهی و تأمین میشوند، عمدا این اقلیت مذهبی و قومی صلحجو و آرام و وفادار به اصول منافع، امنیت و ارزشهای ملی را آماج قرار دادهاست.
تماشا و بیتفاوتی دولت در قبال فجایع جاری بر علیه شیعیان، علیرغم انتقادهای گزنده و خشم و انزجار فزاینده ضد دولتی در میان هزارهها در کنار سکوت معنادار بخش بزرگی از جامعه اهل سنت افغانستان در قبال رنج و مصیبتی که به نام داعش بر شیعیان تحمیل میشود، ضمن آنکه بر دامنه ناگزیری و درماندگی یأسآلود شیعیان افزوده، خطر قطبیگری و بیاعتمادی هولناک اجتماعی و سیاسی در افغانستان را بیش از هر زمان دیگری تشدید کردهاست.
با همه این احوال، نباید تصور کرد که همهچیز همانگونه که اکنون هست، بهپیش خواهد رفت و شیعیان در نهایت، مغلوب این موج کشتار و انکار و حذف و محرومیت هدفمند خواهند شد.
افغانستان کشور بلواهای پنهان و بلاهای نا بههنگام است. نه دولت، نه داعش و نه صحنهگردانان اصلی این سناریوی خونین و خطرناک نباید تصور کنند که فاجعه تحمیلشده بر شیعیان، به تمامی بر وفق نقشه و خواست و مراد آنها به پیش خواهد رفت.
مردمی که اکنون تصور میشود با بیچارگی به دام درد افتاده و به کام مرگ فرورفتهاند، یا راهی خواهند یافت یا راهی خواهند ساخت. برای یهودیان سرگردان و مطرود زمین و مغضوب زمان هم در نهایت، ملکی به نام اسراییل متولد شد که اینک خود مقدرات امنیتی سراسر خاور میانه و دنیای اسلام را مدیریت میکند و برای ناامنی و جنگ و کشتار و بحران و بیثباتی در سرزمینهای دشمنانش با استفاده از پول و تسلیحات و امکانات و نیروی انسانی خود آنها هدفگذاری میکند، نقشه میکشد و نتیجه میگیرد.
برای شیعیان افغانستان هم ظرفیتهای بالقوه خطرناکی برای واکنشی شاید نهچندان متناسب و معقول برای پروژههای ریشهبراندازانهای که علیه شان جریان دارد، وجود خواهد داشت.
برای دولت، حامیان خارجی و همپیمانان بینالمللیاش، اگر برای حضور و بقای خود در جغرافیای جنگ و بحران افغانستان، آیندهای متصور هستند، بهترین گزینه این است که راه شان را از تکفیر و ترور و تفرقه و تصفیه و تضعیف و تحریم هزارهها و شیعیان جدا کنند و برای آنها نیز سهمی در سیاست، حقی در قدرت، بهرهای در بازسازی و توشهای در توسعه در نظر بگیرند؛ اگرچه این مهم هرگز مقبول رژيمهای حامی تروریزم تکفیری و پروژههای تفرقهانگیزانه منطقوی نخواهد بود.
نوشته شده توسط یکی از شیعیان هزاره در کابل
سلام به مردم افغانستان
نخست ابراز همدردی با مردم مظلوم که سال های سال در آتش جنگ که از طرف یک کشور مزدور به نام پاکستان و عربستان بالای مردم ما تحمیل شده است می کنم
و من بعد می خواستم در باره اوضاع کنونی در افغانستان به خصوص در هزاره جات چند نکته بی نویسم
افغانستان حالا در یک بحران کم پیشینهای به سر می برد.
کمتر تاریخ افغانستان اوضاع کنونی را به خود تجربه کرده است
ما همه این دست نشانه به گونهای اعتراض بالای حکومت می گریم در صورتیکه می دانیم هیچ گونه کارساز نه خواهد بود
این واقعیت است که افغانستان زنده نیست هم از نگاه اقتصادی، امنیتی سیاسی و اجتماعی مرده است
پس بیایید برای واقعیت راه حل واقعی را جستجو کنیم
راه حل واقعی جز طرد نمودن اعضایی حکومتی به خصوص نهات های امنیتی دیگر چیز نه خواهد بود.
یک اجماع ملی در برابر تجاوز آشکار پاکستان و آمریکا که مزدوران خود را در راس قدرت در افغانستان جا گزین نموده است ضروری است.