28 ثور 1391 - همه اخبار, مطلب ویژه 3
هر از چند گاهی در گوشه و کنار کشور بزرگان قومی، موسفیدان و علما توسط مخالفان مسلح کشته می شوند. روز گذشته مقام های محلی در ولایت هرات، اعلام کردند در اثر حمله مخالفان مسلح بالای یک نشست قومی در این ولایت سه بزرگ قومی کشته و یک تن دیگر زخمی شده اند. به گفته این مقام ها، شب گذشته شماری از سران قومی در ولسوالی ادرسکن ولایت هرات، نشستی را به هدف پیوستن مخالفان مسلح به روند صلح برگزار کرده بودند که این نشست، مورد حمله قرار گرفت.
به گفته محی الدین نوری، سخنگوی والی هرات، مهاجمان پس از این حمله از منطقه متواری شدند. متاسفانه هر از چند گاهی اخباری مبنی بر کشتار افراد بی گناه بویژه موسفیدان و بزرگان قومی در خبرگذاریهای کشور منتشر می شود که بسیار غم انگیز است. در واقع در سوختن افغانستان در آتش جنگ و خشونت و ترور دردناك ترين صحنه ها، كشتار بي گناهان بويژه ريش سفيدان، بزرگان قومي و همينطور زنان و اطفال بي دفاع است.
اما در اين ميان كشتار بزرگان قومي ، ريش سفيدان و پدران جامعه افغاني بسيار عجيب مي نمايد. براستي چرا ريش سفيداني كه بطور سنتي در ميان مردم افغانستان محترم و گرامي اند در سالهاي اخير عده ي با كشتار بي رحمانه و سبعانه آنان تلخ ترين تراژيدي هاي جنگ در افغانستان را رقم می زنند؟ بايد اين مسئله در افغانستان ريشه يابي گردد كه چرا مو سفيدان و متنفذين قومي بجاي آنكه از احترام و حرمت خاص خودشان در سنت و فرهنگ افغاني برخوردار باشند اينگونه مورد قتل و كشتار قرار مي گيرند.
سوگمندانه بايد گفت اين روند همچنان ادامه دارد كه هرگز نبايد از كنار آن به سادگي گذشت. کشتار عالمان، معلمان، بزرگان قومی، متنفذین، چیزی نیست که در افغانستان سابقه داشته باشد مردم افغانستان به بزرگان خود بصورت سنتی احترام خاص قائل اند و مقام ریش سفید، بزرگ قومی علما و آموزگاران مقام بسیار گرامی و ارجمندی است.
اما با این وجود در سالهای اخیر ده ها متنفذ و بزرگ قومي در افغانستان جان هاي خود را ازدست داده اند و صد ها معلم و عالم و بزرگان قومی دیگر نیز کشته و مجروح شده اند. بسیار از بزرگان قومی دیگر در ولایات مختلف کشور همچنان تهدید به مرگ می شوند. تجربه اجلاس صلح نشان داد بسياری از ريش سفيدان و بزرگان قومي از مناطق نا امن كشور در اجلاس صلح شركت كرده و از راه اندازي مذاكرات صلح دركشور اعلام حمايت و پشتيباني نمودند.
در طول سالهای اخیر همواره علما، ريش سفيدان، آگاهان و نخبگان فكري وسياسي كشور از گفتگو و تفاهم ملي و پايان يافتن بحران افغانستان از طريق مفاهمه و گفتگو حمايت کرده اند. زیرا بسيار روشن است كه تداوم خشونت ها و نا امني ها در افغانستان به سود هيچ کس در این كشور نبوده و نيست. بنا براین می توان درک کرد که دشمنان مردم افغانستان و دشمنان آرامش و ثبات افغانستان به کشتار خیر اندیشان و بزرگان قومی که در مسیر بازگرداندن ثبات در کشور تلاش می کنند، اقدام می کنند.
این درحالیست که معمولا يكي از دلايل مخالفان مسلح براي راه اندازي عمليات هاي تخريبي فراهم آوردن زمينه هاي خروج قواي خارجي از كشور اعلام مي شود ولي در مقام عمل اين اقدامات از يك سو به ويراني كشور، به خاك و خون كشيدن زنان و كودكان بي گناه و بي دفاع كشور و از بين بردن فرصت هاي توسعه و ثبات كشور منجر مي گردد و از جانب ديگر قواي بين المللي ياري امنيت را براي حضور بيشتر در افغانستان جهت تامين امنيت مردم مصمم تر مي سازد.
بنا بر اين نمي توان گفت كشتار بزرگان قومي به هدف تحت فشار قرار دادن دولت يا خارجي ها براي خروج از افغانستان صورت مي گيرد بلكه اين كشتار به هدف ديگري صورت مي گيرد كه مسلما اهداف بيگانه ها درافغانستان است نه خواسته مردم افغانستان. اما اینکه چه افرادی در مناطق مختلف کشور در خدمت اهداف دشمنان این آب و خاک قرار گرفته اند. متاسفانه در سالهای واپسین بدلیل این که جایگاه علمای سنتی در افغانستان و بزرگان قومی تضعیف شده است و همین مسئله باعث می شود که کشتار این بزرگان نیز با بی تفاوتی مردم همراه گردد.
حضور طالبان در دو دهه اي اخير در مناطق مختلف باعث شده است كه جايگاه بزرگان قومي ، خوانين، علما و به اصطلاح مشران قومي و علماي سنتي به شدت تضعيف شود و در مقابل جوانان تحصيل كرده در مدارس ديني پاكستان كه به شدت متاثر از افكار و نديشه هاي مکتب دیوبندیه بوده و برداشت هاي سطحي و ظاهري از دين و سنت دارند ميدان دار بازي هاي سياسي و نقش آفرینی در جامعه شده اند.
حضور طالب هاي تازه به دوران رسيده در عرصه سياست و اجتماع باعث شده است كه امروزه ديگر كسي به جايگاه سنتي بزرگان قومي در اين مناطق اهميت چنداني ندهند. رهبران و بزرگان قومي و سنتي مردم از نفوذ كافي در ميان توده هاي مردم برخوردار نباشند بلكه بجاي آنان بيشتر چهره هاي تازه تر و جوان تر كه شديدا متاثر از تفكرات طالبان و القاعده اند ميدان داري كنند.
در تاييد اين مدعا كافي است به کشتار بزرگان قومی در سالهاي اخير توسط همين جريان هاي تازه از راه رسيده به هدف حذف فيزيكي و فكري آنان، نظري بيافكنيم. درجريان هشت سال گذشته تنها در ولايت قندهار و هلمند در جنوب ، صدها رهبر قومي و اعضاي خانوادههاي آنان کشته شدهاند.
در فهرستي که از اسامي کشتهشدگان در مدت 9 سال گذشته توسط برخي خبر گذاري هاي خارجي تهيه و منتشر شده است، به نام اغلب رهبران ترور شده با قوم مربوط، محل تولد و محل ترور و چگونگي ترور آنان به دقت اشاره شده است. البته بسياري از رهبران سياسي اقوام جنوب نيز بر اين باورند که اين ترورها يک دسيسه بزرگ عليه اقوام افغان و پشتون است و بايد هرچه زودتر در مورد آن اقدام شود.
به نظر مي رسد يكي از راه هاي پايان دادن به اين روند احياي جايگاه سنتي بزرگان قومي و متنفذان محلي و سهيم ساختن آنان در مديريت و اداره جامعه است. تاسيس شوراهاي قومي در مناطقي كه بيشتر بزرگان قومي در آن مناطق به قتل رسيده اند مي تواند در صورت حمايت هاي جدي دولت و ملت از آنان دست مخالفان مسلح كشور را از كشتار آنان باز دارد.
اگر اين شورا هاي سنتي قومي بتواند در رتق و فتق امور مردم و رسيدگي به بسياري از مشكلات مردم با كمك و حمايت حكومت اقدام نمايد عملا ديگر طالبان مراجعين و پشتيباناني در ميان مردم نخواهندداشت. متاسفانه به سبب ترورهاي وحشيانه رهبران بانفوذ و کشته شدن عده زيادي از آنان عملا بزرگان قومي به دليل ترس جانشان ميدان را خالي کرده اند. اين مسئله باعث کاميابي و پيروزي گروههاي سياسي تازه ترشده است.
زيرا با کنار رفتن رهبران قومي، علماء، افراد آگاه و باسواد، ميدان بازي براي اين تازه به دوران رسيده ها و جوانان بي تجربه خالي شده است. شايد ترس از بي تجربگي و فعاليت هاي ناسنجيده اين گروه ها و افراد است كه كارشناسان و افراد باتجربه قومي از تحليل درست مسائل در ميان مردم و روشنگري در اين مناطق مي ترسند تا مبادا چنين امري به قيمت جان شان تمام شود. اما باید گفت اگر بزرگان قومی و خیر خواهان جامعه افغانی خود برای سر وسامان دادن کشور و مردم شان همت نکنند دشمنان این آب وخاک جوانان بی تجربه بیشتری را استخدام کرده و به این کشور خواهند فرستاد.