آریانا نیوز: بیگمان زنان در 18 سال پس از طالبان به آزادیهای زیادی دست یافتند؛ اما از سوی دیگر، شمار قربانیان زن در افغانستان نیز در همین برهه زمانی رو به رشد بوده است…
در افغانستان در کنار رویدادهای انتحاری و انفجاری، به صورت روزافزونی شاهد رویدادهای دیگری مثل سوزاندن، بهچاهانداختن، بریدن گوش و بینی و… انسانها استیم.
دسته اول رویدادها کاملاً روشن است که ما در یک کشور تقریباً در حال جنگ به سر میبریم و دشمن حکومت از هر فرصتی استفاده کرده برای تضعیف حکومت دست به انتحار و انفجار در نقاط مختلف شهرها میزند. متأسفانه بیشترین قربانیان این جنگ افراد ملکی استند.
اما دسته دوم رویدادها، دشمنان متغیر ولی قربانیان مشخصی دارد. قربانیان این رویدادها بهطور مطلق زنها استند. طبقهای که همهروزه در هر گوشه و کنار کشور قربانی میدهند. کسی که گوش و بینیاش در هرات بریده میشود، کسی که در کابل سنگسار و بعداً سوزانده میشود، کسی که در بغلان از سوی پدرش مورد تجاوز قرار میگیرد، کسی که جسدش از داخل بوری از برچی کابل پیدا میشود و به همین ترتیب هزارها رویداد دیگر که از چشم رسانههای جمعی و حتا از چشم خانوادهها به دور باقی میماند، همه و همه رویدادهایی استند که قربانیان آن را زنها تشکیل میدهند.
بیگمان زنان در 18 سال پس از طالبان به آزادیهای زیادی دست یافتند؛ اما از سوی دیگر، شمار قربانیان زن در افغانستان نیز در همین برهه زمانی رو به رشد بوده است. گزارشهای کمیسیون مستقل حقوق بشر در چند سال پسین گراف روبهرشد خشونت علیه زنان را به نمایش گذاشته است.
برخیها به این باور اند که در سالهای پسین وجود و حضور رسانههای همهگانی سبب شده است که ما بیشتر از پیش در جریان خشونت علیه زنان قرار بگیریم؛ اما در واقع حضور ایالات متحده امریکا در افغانستان و اعمال سیاست های فرهنگی برای تغییر سبک زنده گی افغان ها باعث افزایش بیش از اندازه خشونت در جامعه سنتی و مسلمان افغانستان شده است.
اما واقعیت امر این است که آزادیهای نسبی و ابتدایی زنان در سالهای پسین به نحوی سبب تشدید روحیه خشونت علیه زنان در جامعه شده است. هنوز هویت زنان در ادامه مردان تعریف میشود. زن هنوز شخصیت حقوقی مستقل ندارد. زن در بهترین تعریف اینجایی باز هم خواهر و مادر و همسر است. اگر حرمت و احترامی یا حقی برای زنان قایل میشوند، پیش از آنکه به حیث یک انسان باشد، برای خواهربودن و مادربودن و همسربودن شان است.
هنوز مردان تحصیلکرده و ظاهراً روشنفکر افغان با تفاخر تمام شعار میدهند که ما برای زنان خانودهمان حق کار و تحصیل را میدهیم. به این معنی که هنوز حتا همان فیصد بسیار پایین از جامعه ما، آنهایی که تحصیلکرده و روشنفکر هم استند؛ خود را مالک حقوق زنان خانواده خود میدانند و به زنان به حیث شخصیتهای مستقل حقوقیای که مالک حقوق خود باشند، نگاه نمیکنند، چه برسد به مردان بیادعا و بیسواد غیر روشنفکر.
به این لحاظ زنان در سالهای پسین در اثر جوِ پیش آمده به یک سری حقوق ابندایی دست یافتهاند. اما وضعیت آنگونه است که در نهایت مالک همان حقوق ابتدایی هم خودشان نیستند. این حقوق و آزادیهای پیشآمده برای زنان، گاهاً زنان را دچار سوء تفاهم و توهم میکند.
برخی از زنان با به دست آوردن حقوق ابتدایی و نسبی و در فرایند به تصویبرسیدن برخی از قوانین توأم با تبعضهای مثبت، دچار توهمی به نام برابری جنسیتی و تساوی حنسیتی میشوند. چیزی که در نهایت سبب تشدید خشونت علیه زن در جامعه ما میشود که این مساله هم به دلیل تطبیق قوانینی است که توسط ایالات متحده امریکا بدون در نظر داشت وضعیت جامعه افغانستان بوجود آمده اند.