آریانا نیوز: غنی بنام آیسکریم، مرگ را میفروشد…
جنگ دوم جهانی جریان داشت؛ یکی از کمپنیهای مشهور امریکایی(برادران وارنر) انیمیشنی را نشر نمود که بیشتر به یک پروپاگندا علیه جاپان میماند. قسمتی ازاین کارتون با موضوع محوری خرگوش و آیسکریم تصویرسازی شده بود. دراین قسمتی از انیمیشن حالتی را به تصویر میکشد که خرگوش امریکایی در اقیانوس آرام در محاصرۀ جاپانیها گیر افتاده؛ خرگوش زیرک به بستهای از بمبها که به شکل و شمایل آیسکریم ساخته شده دست یافته و با پخش و توزیع آن میان جاپانیها همه را به بمب بسته نموده و خود به فرار موفق میشود.
از ایجاد کشوری بنام امریکا تا امروز تاریخ این سرزمین با آیسکریم گره خورده است. جورج واشنگتن در یک فصل، هزارها دالر مصرف آیسکریم میکرد؛ جفرسون در رشته آیسکریمسازی تخصص داشت؛ سربازان در جبهات جنگ از آیسکریم جدا نمیشدند؛ شرکتهای که نوشابههای الکولی تولید میکردند پس از ممنوعیت آن به تولید آیسکریم روی میآوردند و حتی در قضیه مرگ و زندگی آیسکریم فراموش شان نمیشد، کشتی در حال غرق شدن بود و کشتیران در جستجوی صندوق آیسکریم.
این پردازش، یک واقعیت زندگی امریکایی است؛ بیش از همه علاقمند آیسکریم اند و بدتر از همه، میان حلوا بمبگزاری میکنند. پس شخصی که با این گونه فضا خُو گرفته، از منابع آن تغذیه شده و تکوین شخصیت نموده باشد؛ چرا نگوید«زنده باد آیسکریم!».
1- اشرف غنی آنقدر هم که میخندد راحت نیست؛ او تنفیذ کننده و مأمور پروژه بزرگی در افغانستان است. گاهی تحت فشار آمده، گاهی میترسد و شاید گاهی برای فضای عاشقانه پوهنتون امریکایی بیروت با رولا غنی آرزو کرده و دق بیاورد. آیسکریم تسکیندهنده کاذب برای این حالت است. چنانچه مارگارت ویسر در کتاب خود ذکر میکند: (آیسکریم ﺑﺎﻋﺚ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺩﻭ ﻧﻮﻉ ﻧﻮﺳﺘﺎﻟﮋﯼ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺍﻭﻟﯽ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺑﻄﻮﺭ ﻣﻮﻗﺖ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻭ ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺩﻭﻣﯽ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩﺗﺮ ﺍﺳﺖ: ﺣﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺟﺎﻫﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ. ﺍﯾﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﺧﯽ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺗﻌﻄﯿﻼﺕ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﯾﺎ ﭘﯿﺎﺩﻩﺭﻭﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺑﺎﺷﺪ). جناب غنی میخواهد جهت آرامش خود و دیگران آیسکریم را الگوی صلح معرفی نموده تا باشد که برای چند لحظهای احساس کاذب و فریبندهای از امنیت را تجربه نموده باشیم.
2-غنی نقش خرگوش امریکایی را بازی میکند؛ او بنام آیسکریم، مرگ را میفروشد. استراتژی امریکا در افغانستان ادامۀ جنگ تعریف شده است؛ این واقعیت را هم از حالات و حوادث جاری میشود درک کرد و هم از اعلام استراتژی ترامپ برای افغانستان. صلح کلمۀ شیرین و آرمانی-خصوصاً برای افغانها- است که در افغانستان و نزد بازیگران ذیدخل درین سرزمین، جنگ معنی میشود. درست بسان همان بمبی که لباس شیرینی پوشانده شده است. غنی به نمایندگی از ماموریت ترامپ در افغانستان، میخواهد مردم افغانستان را با ریسمان صلح به دار کشد. بلی، این آیسکریم خورده خواهد شد و بمبهای جدیدی انفجار خواهد کرد و این سلاخی شدیدتر خواهد شد؛ چون اینجا تنها یک گروه نمیجنگد، روی گروههای دیگری نیز سرمایهگزاری شده است.
در تاریخ جهان، صلح را وقفۀ میان جنگها تعریف میکنند، امّا تاریخ افغانستان با استمراری از استکبار، دخالت سلطهجویان و وابستگی گره خورده است. سلطهجویی که از فطرت آن خون میچکد. سیدنی مینتز میگفت شیرینی(آیسکریم) لذت زندگی است، اما در اصل اسم دگری از هیرویین میباشد. فکر میکنم هدف مینتز همان آیسکریم پیشنهاد شدۀ اشرف غنی بوده باشد؛ که با این جمله-تکمیل شده-فریاد میزد: شما بمیرید و این تضمینی برای بقاء من(ما) است؛ زنده باد آیسکریم.
بلال باور