سه اشتباه بزرگ خارجی ها در افغانستان

سه اشتباه بزرگ خارجی ها در افغانستان

آریانا نیوز: خارجی ها در طول 18 سال اشغال افغانستان، اشتباهاتی را مرتکب شده اند؛ در واقع، جنگ داستان یک اشتباه پس از اشتباهی دیگر است و تعبیر ما از پیروزی یا موفقیت معمولا دور از دسترس می باشد…

به گزارش ویبسایت میلیتاری تایمز، جنگ غالبا اشتباهاتی نیز به همراه دارد و این جزئی از طبیعت تجارت کشنده جنگ است. برخی از این اشتباهات نتیجه تغییر شرایط استند، در حالی که برخی دیگر بیشتر به صورت سیستماتیک استند.

ایالات متحده امریکا نیز در طول 18 سال اشغال افغانستان، اشتباهاتی را مرتکب شده است. در واقع، جنگ داستان یک اشتباه پس از اشتباهی دیگر است و تعبیر ما از پیروزی یا موفقیت معمولا دور از دسترس می باشد.

رهبران سیاسی امریکا، سیاست گذاران، افسران ارشد اردوی ملی در داخل و بیرون از واشینگتن موجب شکست واحدهای تاکتیکی اردوی امریکا در افغانستان شده اند. اگرچه عملکرد سطوح تاکتیکی اردوی ملی خوب بوده است، اما تاکتیک خوب نمی تواند یک استراتیژی بد را اصلاح کند. کمبود یک استراتیژی جامع و با ثبات در افغانستان موجب شد که ملت آن کشور نتوانند حتی سطوح پایینی از ثبات را تجربه کنند.

در حال حاضر، پر شدن کیسه های مخصوص حمله جنازه و بستر های شفاخانه ای از مصدومین، توجیه شده نیست و هیچ کسی نیز پاسخگوی این شرایط نمی باشد. مقابله با این مسایل به یک رویکرد استراتیژی جامع نیاز دارد و در صورتی که امریکا نتواند این مهم را فراهم کند، باید افغانستان را ترک کند.

اشتباه اول: گسترش نیروهای امریکایی و استقرار واحدهای کلان نظامی در مناطق وسیعی از افغانستان

علی رغم این که امریکا تمام درس های لازم را از روسیه گرفته است، ولی از آن ها استفاده ای نکرد. پذیرفتن مسوولیت جنگ و انجام راه حل هایی که امریکا برای حل بحران افغانستان در نظر گرفته بود، نشان داد که رهبران امریکا هزاران سال تاریخ افغانستان را نادیده گرفتند و افغان ها را از پیشتاز بودن در انجام امور کشورشان محروم کردند. در واقع امریکا دلیل تحقیر بریتانیا و شوروی در افغانستان و همچنین به کاربردن عبارت گورستان امپراتوری ها برای آن کشور را فراموش کرد.

بیشتر بخوانید  راهکار جدید طالبان برای ترویج تفکرات دینی

امریکا همچنین از یاد برد که افغان ها از کمک استقبال می کنند، اما اگر یک نیروی خارجی مدت زیادی در آن کشور بماند،آن ها به راحتی می توانند تغییر موضع دهند و به مقابله با آن بپردازند. امریکا به جای سرمایه گذاری در نیروهای امنیتی محلی و دولت محلی افغان، به دنبال تقویت دولت ملی بود و راه حل های بالا به پایین را انتخاب کرد. درواقع امریکا تصمیم گرفت که ساخت این خانه را از سقف آن آغاز کند و به پایین تعمیر برسد. البته سقفی که چکه می کند.

اشتباه دوم: اجازه بازگشت به طالبان در افغانستان طی سال های 2003 الی 2009 و همچنین 2014 الی 2019.

تجدید حیات و بازگشت شورشیان طالبان نتیجه اجتناب ناپذیر ایتلاف ناکارآمد ناتو بود که از ساختار سازمانی نامناسب و استراتیژی غیر موثر رنج می برد. انحراف توجه ها و منابع از افغانستان به سوی جنگ عراق به همراه ارزیابی نادرست از قدرت طالبان و مدت زمان حیات آن گروه، منجر به احیای جنبش طالبان شد.

طالبان در سال 2004، سازماندهی خود را به حیث یک نیروی شورشی آغاز کرد. برای این منظور، طالبان حمایت ریش سفیدان قریه ها و پشتیبانی توده مردم عادی را به دست آورد. طالبان و دیگر گروه های تروریستی تا سال های 2005 الی 2006 جای پای خود را در افغانستان پیدا کردند. طالبان در خلال سال 2009 توانست انگیزه لازم را به دست آورد و به صورت موثر در افغانستان به اجرای عملیات بپردازد.

در خلال سالهای 2010 الی 2013 تنها دوره ای بود که امریکا توانست با کمک یک استراتیژی جامع ضدتروریستی، دستاوردهای امنیتی بی سابقه ای به دست آورد. عملیات پایداری قریه یی در مناطق قریه نشین، فضا را برای شورشیان تنگ کرد. در آن دوران، امنیت بهبود پیدا کرد. به خصوص با ایجاد پولیس محلی افغان (ALP) که آزادی عمل طالبان را کاهش می داد.

بیشتر بخوانید  افشای رشوه گیری های ملیونی شاروالی طالبان در بامیان

متاسفانه امریکا پس از تغییر سیاست و استراتیژی طی سال 2013 عیسوی، دستاوردهای امنیتی خود در افغانستان را از دست داد.

اشتباه سوم: ناتوانی امریکا در حل مسئله تجارت مواد مخدر در افغانستان

تولید کوکنار به حیث یکی از مهمترین مشکلات داخلی افغانستان شناخته می شود که طالبان از طریق آن درآمد قابل توجهی کسب می کند تا بتواند به عملیات های تروریستی خود ادامه دهد.

یک راه حل عملی این است که بخشی از تولید کوکنار به منظور مصارف طبی، داروئی و تحقیقاتی تجاری سازی شود. همچنین معرفی محصول جایگزین برای خشخاش به زارعان و حمایت از زارعان برای تغییر محصول خود نیز یک راه حل مبارزه با تولید خشخاش شناخته شده است.

تروریزم، اسلام گرایی افراطی، منازعات قومی و قبیله ای و همچنین سلاح های کشتار جمعی همه با هم در آسیای مرکزی و جنوبی گرد هم آمده اند.

برای اینکه سلاح های خطرناک از دست این گروه ها خارج شود، امریکا و متحد آن یعنی ناتو باید منافع استراتیژیک مشترک خود و همچنین بازیگران منطقوی را شناسایی کنند. سپس با تدوین استراتیژی مناسب از منافع خود حمایت کنند. امریکا برای توسعه این استراتیژی باید بداند اجرای کدام یک از این استراتیژی ها برای واشینگتن حیاتی است و کدامیک از این اهداف را می تواند به افغان ها واگذار کند.

همرسانی کنید!
  1. عبدالله نیآزی :

    جنگ مجدد طالبان در2003در کآبل ( قره باغ )شروع شده.
    دیگر آینکه آمریکایی ها شکم شان از معدنیات افعانستان سیرشد. لازم نیست بیشتر از این در آفغآنستآن بمانند.