آریانا نیوز: گلبدین حکمتیار زنده گیاش را در یک روایت غیر سیاسی با اشتراک کننده گان و بیننده گان برنامه در میان گذاشت…
به نقل از 8 صبح، گلبدین حکمتیار در برنامه کاکتوس شبکه تلویزیونی ۱ زنده گیاش را در یک روایت غیر سیاسی با اشتراک کننده گان و بیننده گان برنامه در میان گذاشت. از صحبتهای حکمتیار نیز میتوان فرض کرد که او دچار تناقض و اختلال شخصیت چندگانه است که نمیتوان به ساده گی هویتش را مشخص کرد.
زمانی که حکمتیار از دوران کودکیاش حکایت میکند خود را یک کودک معمولی تعریف کرده و ویژگیهای متمایزی را که شخصیت و زنده گی پسا-کودکی او را پیشتاب کند، اذعان نمیکند. او همچنان خود را یک شخص نرمخو و مهربان توصیف کرده و هرگونه خشونتورزی با افراد دیگر، خاصتاً اعضای خانوادهاش، را رد مینماید.
این نکته جالبی است، زیرا برای مردمی که از آدرس حزب اسلامی به رهبری وی، خاصتاً مردم کابل، در جریان جنگهای داخلی آسیبهای جانی و مالی فراموشنشدنی دیدهاند سوال جدی ایجاد میکند. چطور میشود شخصی که اعضای خانوادهاش را، حتی برای تربیت، سیلی نزده است، دستور کشتار مردم عام را بدهد و زنده گی افراد بیگناه را به جهنم تبدیل نماید.
نکته دیگری که حکمتیار به آن اشاره میکند نظم و انسجام درونحزبی در حزب اسلامی افغانستان است و احترام به قیادت آن حزب. سوال اینجا است که اگر در رأس یک حزب مقتدر و منسجم، آنچنان که حکمتیار اذعان میکند، یک شخص نرمخو و مهربان قرار داشته باشد، چگونه اعضای آن میتوانند به رفتارهای بیرحمانه و جنایات بینظیر متوسل گردند. کافی است حکمتیار پیشینه عملکردهای زرداد فریادی، یکی از قوماندانان حزب اسلامی در دوران جنگهای داخلی، را مطالعه کند و سپس خود قضاوت کند !!!
مهربانی و بیرحمی در یک شخص در کنار هم نمی تواند قرار گیرد، درست همانطوری که روشنی و تاریکی در یک زمان و مکان نمیتواند حکمفرما شود. این یک تناقض محض است که در صحبتهای حکمتیار گفته شده است. در ادامه و هنگامی که حکمتیار از دوران مبارزه در پوهنتون کابل و سپس علیه شوروی پیشین حکایت میکند، از لست افرادی که مورد پیگرد بودند، ابراز خرسندی میکند و به آن میبالد. نکته قابل عطف اینجا است که حکمتیار فعالیتهایش در پوهنتون کابل را بیش از حد سادهسازی نموده و از رویدادهای مهمی چون به قتل رسیدن سیدال یک تن از اعضای شعله جاوید توسط اعضای نهضت جوانان مسلمان به دستور شخص حکمتیار هیچ سخن نمیگوید.
حکمتیار همچنان از رفتار نیکویش با خبرنگاران، خاصتاً آنانی که با وی مصاحبه کردهاند، سخن میگوید. اما او به قتل بیرحمانه میرویس جلیل خبرنگار بیبیسی در منطقه تحت تسلط حزب اسلامی و پس از مصاحبه با حکمتیار در سال ۱۳۷۳ حتی اشاره هم نمیکند. اینجا است که میتوان توجیه کرد چرا گرداننده برنامه کاکتوس خیلی جسارت به خرج نداد و چرا خود را از قرار گرفتن در لست سیاه کسی که خود تمام عمر در لست سیاه بوده است، نجات داد.
در قسمت دیگری از برنامه، حکمتیار از ارتباطات و فعالیتهایش در بیرون از افغانستان حکایت میکند و در وصف عمر البشیر، سیاستمدار و رییس جمهور پیشین سودان، میگوید که وی یک شخص مصمم، آگاه و متعهد به اسلام است.
افزون بر این، حکمتیار در مورد ملاقاتهایش با صدامحسین، رییس جمهور و دیکتاتور پیشین عراق، با رضایت حرف میزند و از گفتههای وی چنین میتوان برداشت که گویا جنایات صدام حسین را توجیه میکند. او در مورد این که صدام حسین، در کنار همه چیزهایی که بوده، یک دیکتاتور مستبد و آدمکش بیرحم نیز بوده، حرفی به زبان نمیآورد.
در پایان باید این را پذیرفت که کاوشِ شخصیتی حکمتیار مستلزم تحقیقات علمی و روشمندانه روانشناختی و همچنان تحلیل عملکردهای وی در حریم خصوصی و میدان مبارزه میباشد. اما اشتراک او در چنین برنامهها به مردم افغانستان این فرصت را میدهد که پهلوهای مرموز و تناقضات شخصیتیاش را خود به چشم سر دیده و با گوش خود بشنوند و در روشنی آن هویت فردی و اجتماعی وی را تعریف کنند.