اشرف غنی احمد زی چهره نا آشنایی برای مردم کشور ما نیست. افغانستان حضور وی را در کلیدی ترین پست حکومت کرزی صاحب یعنی وزارت مالیه تجربه نموده است سپس در این اواخر با ایفای پست رییس برنام انتقال مسوولیت ها به ولایات و مناطق مختلف جهت انتقال مسوولیت های امنیتی از نیروهای خارجی به نیروهای داخلی فعالیت جدی داشته و اکنون نیز نامزد سومین دور انتخابات ریاست جمهوری افغانستان می باشد.
لذا تحلیل و تبیین دیدگاه های وی می تواند تا حدود زیادی روشنگر و مبین تفکراتش باشد.
ایشان سال گذشته در برنامه انتقال مسوولیت ها در ولایت بدخشان اظهار داشت که اگر افغانستان به سطحی از فقر برسد که مجبور شویم علف بخوریم، بازهم نیروهای امنیتی خود را تقویت می کنیم تا در مقابل شما بجنگند.
سخنان آقای اشرف غنی احمد زی تحت عنوان: “اگر مجبور شویم، علف هم می خوریم” در حالی بیان گردید که بسیاری از جریانات سیاسی هنوز هم که هنوز است در حال دیدار و ملاقات با قدرت های جهانی هستند و به نوعی آنان را وادار به حمایت از خود و جریان سیاسی شان می نمایند.
خود جناب احمدزی نیز از این قاعده مستثنی نیست و در این روزهای باقیمانده به زمان برگزاری انتخابات، به همه کشورهای غربی به ویژه آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی دست توسل زده تا به هر طریقی که می شود خود را منجی افغانستان و پیروز میدان رقابت معرفی کند و در این راه از ارایه ی هر طرح سست و دادن شعارهای سطحی خودداری نمی کند.
دیدگاه اشرف غنی احمدزی درباره ارتش ملی این است که اولا باید ارتش اسلامی گردد که منظورش کاملا مبهم است چرا که نیروهای ارتش ملی همه مسلمان هستند. ثانیا سخنان احمدزی بیشتر تکیه بر استقلالیت ارتش ملی دارد و اینکه این نیروها بتوانند در بدترین شرایط روی پای خود بایستند و وفاداری خود را به مام میهن ثابت سازند که این موضوع ضرورت به بحثی جداگانه را می طلبد.
اما در مورد طرح جناب اشرف غنی به جرات می توان گفت که مطرح کردن برنامه علف خوری در اندیشه سیاسی ایشان نه یک اعتقاد راسخ بلکه یک شعار سطحی است که حتی برای مردم عوام افغانستان هم قابل هضم نیست. عدم باورمندی اشرف غنی به شعارهای غلیظ و تندش سبب واکنش های منفی در میان دیگر طیف های سیاسی در افغانستان گردیده است و آنان انتقادهای تندی را نسبت به این گفته ها ابراز داشته اند.
مردم افغانستان تجربه تلخ جنگ و تبعات منفی آن را در طول سه دهه چشیده اند؛ این مردم جان های شان را بر اثر ایدیولوژی های وارداتی از دست دادند، خانه هایشان به تاراج رفت، با مهاجرت های ناگوار داخلی و خارجی تن دادند و حتی این مردم تجربه مشمئز کننده علف خوری را در جریان جنگ های داخلی و قبل از طرح آقای احمد زی چشیده اند، زمانی که وی آسوده و فارغ بال در بهترین مکان های کشورهای خارجی و امریکایی به تفریح و تفرج می پرداخت.
به یقین می توان گفت که مردم افغانستان نه تنها علف بلکه هیچ چیزی برای خوردن و حتی برای زنده ماندن نداشتند و تاریخ افغانستان شاهد تلفات بسیاری از مردم در جریان قحطی ها و سردی های زمستان بوده است.
لشکری که امروز به نام ارتش ملی تعریف می شود نه با علف خوردن سر پا می ایستد و نه با این اندیشه راه به جایی می برد. نیروهایی که به مدت دوازده سال تمام تجهیزاتش در یک وابستگی خلاصه شده است نمی تواند در یک شعار به تکامل نهایی و استقلالیت کامل برسد.
اکنون اشرف غنی احمدزی که در تلاش برای رسیدن به چوکی ریاست جمهوری است و ناملایمات و سختی ها را احساس نکرده است نمی تواند با ریش گذاشتن و لباسی فقیرانه و مطرح کردن شعارهای احساسی خود را یک رهبر والا برای جامعه خود بتراشد. حتی اگر وی بخواهد تجربه علف خوری را کسب کنند، قطعا نمی تواند فرزندان آمریکایی خود را به کشور بازگرداند تا آنها نیز علف خوار شوند.
هرچند که سراسر زندگی امثال اشرف غنی جز وابستگی و جیره خواری چیزی نبوده است. اگر به سابقه سیاسی احمدزی توجه شود به روشنی می توان دریافت که وی استقرار فکری نداشته و بیشتر ماهیت ارتجاعی دارد چنانچه در زمان قدرت طالبان از امریکا به دست بوسی ملاعمر به قندهار شتافت.
پس روشن می گردد که مسیر وابستگی تا استقلالیت مسیر طولانی است که با یک شعار حل نمی گردد و ما از این نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، توقع داریم تا درک واقعی از جامعه و مردم خود داشته باشند و حقایق زندگی مردم را مانند درامه های تلویزیونی تصور نکنند و همچنان از استقلالیت؛ تعریف بهتر و سالم تری داشته باشند.
منبع: افغان پیپر