افغانستان و کاندیدا شدن یک مسیحی!

افغانستان و کاندیدا شدن یک مسیحی!

 اشرف غنی

کلیه ساکنان اصلی کشورما را مسلمانان تشکیل میدهند و با درنظر گرفتن هموطنان “هندو” که بعد ها  تابعیت افغانستان را گرفته اند، بیش از 99 درصد جمعیت کشور مسلمان هستند. مردمی که در ایمان و دینداری، استعمار ستیزی و پایبندی به ارزشهای دینی شهره اند.  جنگ افغان- انگلیس و جهاد پر افتخار در برابر اشغال قشون سرخ،  تنها گوشه ای از مبارزات و عمق ایمان و تاریخ فداکاری آنها در راه احیای ارزشهای دینی و نفی الحاد، فرهنگ و سلطه بیگانه است.

آنان دوکتور نجیب الله را که مسلمان زاده کمونیست بود و با آنکه در سالهای اخیر عمر خود، تظاهر  به مسجد رفتن و نماز خواندن می کرد؛ همسر او یک زن مسلمان بود و … اما به دلیل آنکه خود مسلمان نبود و اعتقادی به ارزشهای دینی مردم این مرز و بوم نداشت و ریاست او و دیگر کمونیستها و لائیک ها را توهین به ملتی مسلمان میدانستند، به پا خواستند و یک و نیم میلیون شهید تقدیم کردند تا دیگر اینان  بر سرنوشت شان مسلط نباشند و باور دریده نشود و مسجد ها ویران و کلیسا ها آباد نگردد.

متاسفانه باید گفت، طی بیش از یکدهه ی گذشته درکنار تحولات مثبت ، شاهد تهاجم تبشیریهای مسیحی، ساخته شدن کلیساهای مخفی، قرآن سوزی ( توسط نظامیان خارجی و کشیش امریکایی- تری جونز) و گرویدن برخی هموطنان به مسیحیت نیز بودیم. مرتد هایی که به طور پرسش برانگیزی در همان مراحل ابتدایی یا در جریان محاکمه رها می شدند و چند روز بعد  در سرک های ایتالیا، امریکا و … پیدا می شدند!؟  به لحاظ سیاسی نیز پس از سقوط  حاکمیت منفور طالبان، کشور شاهد پدیده  بی درد سالاری و وزارت و کالت و واگذاری مناصب کلان سیاسی به عده ی مرفه بی درد و غرب نشین نیز بود؛ کسانی که در طول وزارت و وکالت شان حتی یک روز هم حاضر نشدند، زن و فرزند خویش را برای زندگی در این آب و خاک بیاورند.
اینان همان کسانی بودند که دیروز اشغال وطن توسط روس حتی به اندازه ای  دانه جوی خاطر شان را مکدر نکرد؛ یک روز زندان مخوف آنانرا دید و بمب های های آنها حتی شیشه ای از خانه شان را نشکست و نه یک بار زن و فرزند شان سیلی و کیبل طالبان را احساس کرد یا شاهد این وضعیت رقت بار مردم بود و نه حتی لحظه ای فقر و تهیدستی کوخ نشینان را لمس کردند. آنان در ایام عسرت و مصیبت این مردم، عیش و نوش و رفاه  فرنگ را داشتند و وقتی که سلطه متحجران روبه افول نهاد، با ریش های استایل زده یا تراشیده، برای حکومت  بر این مردم  به کشور سرازیر شدند و چون “باز ها”، دنبال شکار طعمه قدرت افتادند و موفق هم شدند . در زمانه ای که کارمندان بومی دولت در ما ه کمتر از پنج هزار افغانی معاش داشتند، اما همین غرب نشسته ها به عنوان وزیر، رئیس، مشاور و… ساعتی هزاران دالر می گرفتند.  این بود که باز روزگار عسرت گریبانگیر ما و کشور عشرتکده آنها شد.
غنی، جلالی، قاسمی و ارسلا و ده ها بی صلاحیت دیگر، در کسوت وزیر و مشاور و …. بر مقدرات ما مسلط شدند و تا توانستند، کشور را دوشیدند و از کمک های خارجی و دهان مردم، دزدیدند و به جیب خود زدند. کاندیدای فعلی  اشرف غنی یکی از این بسیار ها بود که تا توانست، کیسه مردم را  تهی و انبان خویش پر کرد. کسی از او نپرسید که تا حال کجا بودی، کی هستی و چه می کنی و این همه پول را از کجا آوردی و چرا طالبان را گروه گروه از زندان فراری دادی ؟
مردم نتوانستند از اشرف غنی بپرسند و اصلا هم حزبی های او این اجازه را نداد که بپرسند، تو که نه اقتصاد دان بودی و نه دانشمند علم حساب و محاسبه؛ جز یک تابعیت امریکایی و تحصیلات بی ربط به اقتصاد و بانک و تجارت، چیزی در چنته نداشتی و به یمن همان تابعیت به کارمندی بانک جهانی و کمتر از یک دهه عیش و عشرت در غرب رسیدی، اینک تو را با ملت افغانستان چه نسبتی است؟ بلی! کسی نگفت و نگذاشتند که بگویند؛ تو یک مسیحی هستی و این مردم مسلمان اند و سرنوشت خویش جز به مسلمان نمی سپرند!
اکنون این سوال برای من و تو ایجاد شده و حس دینی، اعتقادات و باورهای من و تو ایجاب می کند که بپرسیم، اشرف غنی چطور مسلمانی است که با مسیحی ازدواج می کند و در کلیسا عبادت!؟ چرا نه تنها به ارتداد او رسیدگی نشد که  وزیرش ساختند و او هم فساد در خزانه ملت و خیانت در تحویل امنیت و….  کرد؛ بی تردید این فراز یکی از سیاه ترین بخش عملکرد کرزی و حکومت اوست. در حالی که نسل فردا خواهند پرسید و از حافظه ی تاریخ  پاک نخواهد شد که چرا مهم ترین وزارت اقتصادی وپست امنیتی یعنی تحویل امور امنیت  کشور از خارجی ها، به یک امریکایی مسیحی (اشرف غنی) سپرده شد و چرا آدم کشان به صورت گروهی از محابس فراری داده شدند و اینک چرا “غنی” علنا تحت عنوان قومیت از آنها حمایت می کند؟
حال همین مسیحی که وزیر و تصمیم گیر دیروزبود، می خواهد، رئیس جمهور و حاکم بر تمامی مقدرات یک ملت مسلمان شود در حالی که در عهد وزارت او و امثال او دروازه مسیحی گرایی باز شد و کلیسا های مخفی ایجاد  گردید. حتما او به این هم راضی نیست و با  رسیدن به ریاست برکشور می خواهد رسما ساخت کلیسا ها را کلید بزند.
جهت اطلاع باید گفت: حکایت شده، روزگاری، مرد مسلمانی از یکی از بلاد اسلامی راهی “حلب” از شهر های سوریه شد و با رفیق مسلمانش که اهل این دیار بود، هنگامه اذان گذر شان به سوی مسجدی افتاد؛ آن دونفر دیدند، موذن شروع به گفتن اذان کرد اما پیش از هر ذکر آن می گوید: به “گفته این مردم”؛ الله اکبر. به گفته این مردم؛ “اشهد ان لااله الاالله” و به همین صورت، شهادت به رسالت حضرت رسول(ص) ودیگر ذکر ها. مسلمان مسافر از رفیقش پرسید، چرا موذن در ابتدای هرذکر اذان به “گفته این مردم”، می گوید؟ رفیقش پاسخ داد؛ این فرد مسیحی است اما چون صوت زیبا دارد، مردم به او پول میدهند تا اذان بگوید! مسافر، ناخن به دندان گزید و با خود گفت؛ عجب مسلمانانی و عجب اذانی و عجب موذنی!؟
پس از مشاهده این منظره، رفتند به سوی مسجد تا نماز بخوانند، اما دیدند که پیش دروازه ورودی مسجد، شراب فروش ها، شرابهای خویش را چیده اند و ازدحام عجیبی ایجاد شده و بازار خرید و فروش شراب، گرم گرم است؛ باز بیش از پیش  متحیر و متعجب شد و پرسید؛  مگر در دین ما خرید و فروش شراب حرام نیست  و آیا اینجا مسجد نیست و مشتریان همان کسانی نیستند که به قصد نماز به مسجد آمده اند!؟ رفیقش جواب داد؛ بلی اما سود این خرید و فروش صرف هزینه های مسجد می شود و این مکان و رونق بازار از همین روست که مرد مسافر با صدای بغض آلود و بلند گفت؛ عجب مسجدی که هزینه هایش از سود فروش شراب تامین می شود!؟ به هر صورت رفتند داخل مسجد و در صف اول، پشت امام جماعت ایستادند اما درهمان ابتدا منظره ای توجه شان را جلب کرد و آن اینکه امام جماعت هنگام اقامه نماز، پایش را به زمین نمی گذارد و از زمین بالاتر نگه میدارد؛ مسافر باز کنجکاو شد که نکنه من خوب به احکام نماز آشنا نیستم و این نیز از واجبات یا مستحبات نماز است؛ باز پرسید: امام جماعت چرا یک پایش را از زمین بلند نگه میدارد ؟ رفیقش پاسخ داد؛ این امام چندی پیش برای بار چندم  به جرم سرقت گرفتار شده بود و پای او به عنوان مجازات سرقت، بریده شده است!؟
اینجا بود که مسافر مسلمان با دودست، بر سرخود کوفت و فریاد زد مسجدی که موذنش مسیحی باشد و هزینه هایش از فروش شراب تامین شود، معلوم است که امام جماعتش هم باید یک دزد سابقه دار باشد.
این درحقیقت نقد حال ماست، درکشوری بیش از 99 درصد  جمعیت مسلمان، اشرف غنی مسیحی  وزارت و مشق قدرت می کند، حتما فردا که به ریاست جمهوری رسید، کلیسا هم می سازد و به جای قرآن، کودکان مارا انجیل می آموزد و شنبه را رخصتی اعلام و نماز جمعه را تعطیل می کند! اما آیا من و تو برادر و خواهر مسلمان به این وضعیت رضایت خواهیم داد یا در مقابل آن خواهیم ایستاد؟ اینجاست که رای ما از افتادن سرنوشت ما به دست نامحرمان جلوگیری می کند.

بیشتر بخوانید  اعلامیه وزارت امور داخله درباره جمع آوری معتادین به مواد مخدر از چند ولایت کشور
همرسانی کنید!