آریانا نیوز: کارشناسان سه سناریو را برای صلح حکومت وحدت ملی با طالبان مطرح می کنند…
با قوت گرفتن مذاکرات صلح افغانستان، کارشناسان سه سناریو را برای صلح حکومت با شورشیان مطرح می کنند. نخست اینکه گروه طالبان در ساختار دولت ادغام شود. دوم، واگذاری بخش هایی از کشور به آن ها و سوم، تشکیل دولت موقت و ایجاد یک نظام سیاسی جدید.
پس از آن که تلاش های سیاسی برای تسلیم طالبان نتیجه ای در پی نداشت، امریکا و نیروهای امنیتی افغان تلاش کردند تا به موازات تلاش های سیاسی، از فشارهای نظامی نیز استفاده کنند. اما باز هم نتیجه ای به دست نیامد.
سرانجام موضع حکومت افغانستان و حامیان بینالمللی آن تغییر شگرفی یافت و استفاده بیشتر از فشارهای نظامی در برابر گروه طالبان منحیث مؤثرترین گزینه دنبال شد. اما پا به پای افزایش فشارهای نظامی، تلاشهای گروه طالبان برای جلب حمایتهای کشورهای دخیل، برای ادامه جنگ نیز بیشتر شد و اکنون روشن شده است که افزایش فشارهای نظامی هم نتوانسته است در موضع اولی این گروه تغییری وارد کند. بنا بر این، سناریوی ادغام گروه طالبان به دولت و خلع سلاح این گروه به بنبست رسید و پلان تازهای برای پایان جنگ افغانستان ریخته شد.
به دنبال روشن شدن این مسأله که گروه طالبان حاضر به واگذاری سلاح به زمین و حاضر به پیوستن با دولت نیست، دو سناریوی دیگر طرح شد. این دو سناریو که یکی واگذاری بخشی از خاک افغانستان به گروه طالبان و دیگری تشکیل دولت موقت و پیریزی یک نظام جدید است، اکنون به موازات هم دنبال میشود. با این حال، از کردار سیاسی و جنگی گروه طالبان فهمیده میشود که این گروه با سناریوی تحویل گرفتن مسوولیت بخشی از خاک افغانستان، راضی نیست، مگر آن که کشورهای حامی این گروه در این معامله تن به رضایت بدهند. سناریوی سومی، تشکیل دولت موقت و پیریزی نظام جدید برای آینده افغانستان، چیزی است که احتمالاً از سوی گروه طالبان پذیرفته خواهد شد. البته این را هم باید تذکر داد که گروه طالبان تاکنون به کمتر از تصرف کل افغانستان و برقراری امارت اسلامی راضی نیست و این هم در جنگهای این گروه و هم در اظهارات رسمی مقامهایش مشهود است.
رویدادهای امنیتی و اتفاقات سیاسی در افغانستان دستکم در جریان یکونیم سال اخیر طوری به وقوع پیوسته است که تحقق یکی از این دو سناریوی اخیر را بسیار محتمل ساخته است. در طرح این سناریوها، نقش کشورهای ذینفع و دخیل در قضایای افغانستان، بسیار پررنگ است. علیرغم شعارهایی که هم دولت و هم طالبان مبنی بر استقلالیتشان در تصمیمگیریهایشان میدهند، سهم چندانی در تهیه این سناریوها ندارند و استقلال عمل نیز از آنها ساقط شده است. بنابراین، در کنار احتمال تحقق یکی از دو سناریوی فوق، ممکن است سناریوی دیگری نیز در کار باشد و سخن گفتن درباره آن هنوز زود بوده و باعث مخدوش شدن افکار عمومی خواهد شد.
اکنون سخن بر سر این است که واگذاری بخشی از افغانستان به گروه طالبان، چه پیآمدهایی به همراه خواهد داشت؟ آیا اساساً چنین سناریویی محقق خواهد شد؟ پاسخ قاطع برای پرسش دومی وجود ندارد. تا هنوز هیچ نشانهای در هر دو طرف جنگ مشاهده نمیشود که نشان از تمکین آنها در برابر سناریو داشته باشد. اما همزمان با این، دور از احتمال هم نیست که هم دولت و هم گروه طالبان، برای پایان جنگ جاری، سرانجام تسلیم این سناریو شوند. این احتمال از آن رو مطرح است که نه حکومت و نه گروه طالبان، در تصمیمهایشان استقلال عمل دارند و بعید نیست با توافق کشورهای ذینفع و دخیل در قضایای افغانستان، دو طرف به تمکین در برابر این سناریو وادار شوند. به عبارت دیگر، این توافق قدرتهای کلان جهانی و منطقوی است که تعین خواهد کرد دو طرف با این سناریو چگونه برخورد کنند. این را هم میدانیم که اگر طرفهای جنگ به خواستههای حامیان بیرونیشان عمل نکنند، هم در میدان جنگ و هم در عرصه سیاسی دچار شکست خواهند شد، زیرا هر دو طرف آنقدر در میان مردم ریشه عمیق ندارند که بتوانند با از دست دادن حمایتهای سیاسی و مالی و گاه نظامی و تسلیحاتی بیرونی، به بقایشان ادامه دهند. بنا بر این، بسیار محتمل است که هم دولت و هم گروه طالبان به واگذاری بخشی از افغانستان به این گروه به توافق برسند و به زعم خود به جنگ کنونی پایان بدهند.
تصور پیآمدهای این سناریو بسیار وحشتناک است. واگذاری بخشی از خاک افغانستان به گروه طالبان، به معنای تشکیل یک دولت برای این گروه است. طبعاً این گروه برای اداره قلمرو خود، نهادسازی و قانونگذاری خواهد کرد و با استفاده از فضای مساعد برای قدرت گرفتن بیشتر تلاش خواهد ورزید. واضح است به هر میزانی که این گروه قدرتمند شود و ساختارمند عمل کند، به همان میزان آسیبپذیری دولت مرکزی بیشتر خواهد شد و تلههای تازهای در برابر مردم و دولت به میان خواهد آمد. حتا با تحقق این سناریو، بیم برافتادن دولت کابل نیز میرود و این چیزی است که نباید آن را دستکم گرفت.
با توجه به گسترش قلمرو گروه طالبان و نیز برجسته شدن این گروه در نگاه جهانی معطوف به معادلات افغانستان، تحقق سناریوی سومی محتملتر به نظر میرسد. بر اساس این سناریو، احتمال دارد گروه طالبان و دولت افغانستان بر سر تشکیل دولت موقت و پیریزی نظام آینده به توافق برسند. با تحقق این سناریو و تشکیل دولت موقت، دو طرف اساسات نظام جدید را پی خواهند ریخت و برای این کار نیاز است تا قانون اساسی کنونی روی میز مذاکره گذاشته شود. در این صورت، آنچه حاصل مذاکرات دو طرف در دوره موقت بود، مبنایی برای تشکیل نظام آینده قرار خواهد گرفت. این که این نظام چگونه باید باشد را توانایی چانهزنی و قدرت لابیگری دو طرف و نیز میزان حمایت قدرتهای خارجی از هر یک آنها تعین خواهد کرد.
حالا لحظه انتخاب است. قدرتهای منطقوی و جهانی بازیهای جنگ و صلح افغانستان را طوری دنبال کردهاند که هم گروه طالبان و هم دولت افغانستان بر سر دوراهی انتخابات قرار گرفتهاند. شرایط طوری پیش آمده است که باید میان این دو سناریو، یکی گزینش شود. در غیر آن صورت، طرفها باید به جنگشان ادامه دهند تا سرانجام، جنگ سرنوشت آینده را مشخص سازد.
کشورهای منطقه بدنبال منافع خود هستند. اما چه کسی به فکر منافع مردم ماست. امروز ما عذاب میکشم.بدبختی و آوراگی را تحمل می کنیم.بخاطر چی؟
بخاطر کارهای گذشته خودمان.بخاطر گرفتن سلاح از همسایه ها و جنگیدن با شوروی.ما فکر کردیم همسایه برادر ماست اما بیخی.اونا فقط به فکر امنیت و منافع خود بودند.