17 جدی 1390 - همه اخبار
چندي است كه سخن از صلح و مذاكرات صلح است بر سر زبانها! نميدانم صلح را كدامين صالح به ارمغان خواهد آورد و كدامين مصلح دور از شعار، مردم را به دسترخوان صلح دعوت خواهد نمود! نميدانم غوغايي كه اين روزها برپاست و همه دم از تامين صلح ميزنند چگونه محقق خواهد شد. در حالي كه از آغاز پروسه شعارپردازي هايي كه آغازگرش بوش جنگ طلب بود و منطق ‘هر كه با ما نيست، عليه ماست’ او، ده سال ميگذرد و هر روز در گوشه اي از اين خاك مظلوم هزار داستان، جواني بر زمين مي افتد و چه سهرابهايي كه نه از رستم ها، كه از نيش عقربهاي مخفي و پنهان شده در جان و تن مردم، بر خاك افتادند و چه بسيار مادراني كه شوك مرگ ناگهاني فرزندان شان، اشك را نيز در گوشه چشمان شان خشكانيد! و چه بسيار طفلكاني كه به جاي آغوش مادر، در بستر خاك آرميده اند تا تاريخ با دروغ پردازي هايي كه غرب به رهبري امريكا در اين كشور انجام ميدهند، در ريا و فريب و نيرنگ مدفون نگردد و تا نسلهاي بعدي اين سرزمين بدانند كه تحفه امريكا و متحدانش از آمدن به اين خاك، مرگ بود و خون و انتحاري و آتش!
اما اينك با دشمنان ما دوست شده اند، آناني كه مردم بيگناه اين سرزمين را در سالهاي سياه حكومت شان، سلاخي كردند و جوي خون از هر منطقه اي كه اندكي در برابر تاخت و تازهاي وحشيانه شان مقاومت ميكرد، راه انداختند و بيش و پيش از آنكه به بيگناهي مردم سرزمين خويش فكر كنند به مراتب وفاداري خود به باداران پاكستاني خود انديشيده و براي جلب رضايت آنان از هيچ جنايتي دريغ نكردند!
اينك در اين برهه، كه گوش فلك كر شد از فريادها و شعارهاي آزادي و پشتيباني غرب از دولت افغانستان و…، امريكا اين داعيه دار دلسوز(!) دموكراسي و آزادي جهان، همين دولت را به رسميت نشناخته و او را در معادلاتي كه خود با طالبان رقم خواهد زد، نامحرم دانسته و سهمي برايش در مذاكرات صلح قايل نميشود، نه تنها سهمي در ميز مذاكره، بلكه در نظرخواهي نيز دولت رسمي افغانستان را به اندازه گروهي خونريز به رسميت نشناخته و مشروعيت نمي دهد! گويا خودش مي بايست لباس صلح را بگيرد با هر اندازه و سايز و ديزايني كه ميخواهد و بعد ببرد و بدوزد و در نهايت نيز بر تن دولت افغانستان كند! و تازه دولتمردان ما خوش هم باشند كه امريكا برايشان صلح به ارمغان آورده است!
در اينجا نقش ‘برادر كوچكتر’ پاكستان نيز فراموش نشده و عده اي از طالبان مسلحي كه سازش براي آنان هيچ مفهومي ندارد و برايشان فقط تفنگ و سرسپردگي به آي اس آي، معنا دارد نيز راهي آن كشور شده اند تا مبادا هراس افكني به نقطه پايان خود برسد و افغانستان به مدد تلاشهاي صلح جويانه(!) امريكا و ملاعمر به نتيجه اي بيانجامد و افغانستان رنگ آرامش ديده و پاكستان با روياهاي خويش خداحافظي كند!
در اين ميان دولت ما خوشحال است و طبق آنچه رييس جمهور ما ميگويد كه ‘از مذاكرات صلح امريكا با برادران طالب خوشحاليم’، ما بايد از امريكايي ها ممنون باشيم تا براي ما و آينده ما تعيين تكليف نموده و شده دايه مهربانتر از مادر!
بايد از آن كشور كه دولت ما را به رسميت نميشناسد و براي ما اندكي مشروعيت سياسي قايل نمي گردد، تشكر نموده و بابت اين لطف بي شائبه آن كشور، از ايشان تقدير به عمل آوريم!
نه آقاي رييس جمهور! نه!
ما براي به دست آوردن نتايجي كه منجر به صلح دايمي در خاك مان شود نيازمند آنيم كه خود دست به كار شده و براي فردايمان دوست و دشمن خود را شناسايي نماييم.
نيازمند آنيم كه منافع مان را خود تشخيص دهيم و خود در صدد تبيين حق و حقوقي برآييم كه از ما سلب شده و در راستاي مجازات كساني كه به كشتار و جنايت در اين خاك وعليه مردم مان دست زده اند، خود اقدام كنيم و بر اساس خواست خويش و مصلحت نظام خويش عمل كنيم، نظامي كه قصاص خونريزان را واجب و عفوشان را ستم بر ملت عنوان ميدارد! ما بايد كنترل دشمنان مان در زندان ها را خود بر عهده بگيريم و دشمناني را كه با تفنگ و تانك خود مردم بيگناه ما را قتل عام كردند، از زندان هاي بيگانه آورده و در محكمه خود كه فقط منفعت اسلامي خودمان در آن معيار قضاوت است، به محاكمه شان بپردازيم!
اينطور نيست آقاي رييس جمهور؟!
آيا وقت آن نرسيده كه درك كنيم ما براي چه بايد به اوامر تهي از منطق و مصلحت امريكايي ها در قبال برقراري ثبات در كشور خودمان گوش داده و اطاعت كنيم؟!
آيا زمان استقلال در تصميم گيري هايي كه خارجي ها هيچ سهمي در آن ندارند، فرا نرسيده است؟!
بديهي است كه زمان استقلال در تصميم گيري ها نه تنها كه فرا رسيده، كه بسيار از آن گذشته است، امروز در اين برهه از زمان كه خارجي ها به خود جسارت مي دهند تا به راي مردمي كه از طالبان زخم ها خورده اند پشت كنند و دشمنان مردم را به جاي دولت شان به رسميت مي شناسند، بايد جامعه دردكشيده افغانستان در برابر اين دخالت و غرض ورزي آشكار خارجي ها مخصوصا امريكا كه خود را ناجي ملت ما قلمداد ميكند و در عين حال دشمنان اين ملت را دوست خوانده، سكوت را شكسته و دولتمردان ما را كه ديري است نه ‘منافع ملي’ يادشان مانده و نه ‘خواستهاي مردم’ را به ياد مي آورند و نه ‘استقلال سياسي’ را، از خواب تعمدي كه رفته اند بيدار كنند!
آقاي رييس جمهور نيز نمي تواند حق مردم افغانستان را ناديده گرفته و از جانب خويش اعلام دارد كه ‘از دوستي امريكا و طالبان خوشحال است’! چه اينكه اين آقاي رييس جمهور نبوده كه در طي ده سال گذشته و پيش از آن، از طالبان مسلح آسيب ديده است! ايشان نبوده كه فرزند خود را در حملات انتحاري از دست داده باشد، آقاي كرزي نبوده كه سيل خون عزيزان خود را نظاره كرده باشد!
بلكه اين مردم ستمديده اين ديار بوده اند كه متحمل انواع شكنجه ها و آلامي بوده اند كه از طالبان مسلح، به ايشان تحفه داده شده است!
آري آقاي رييس جمهور!
سهم ما از صلح اين نيست كه بنشينيم و منتظر بمانيم تا ميز مذاكره اي كه يك سوي آن امريكا و طرف ديگرش قاتلان مردم نشسته اند سرانجام چه نتيجه اي را براي زندگي مان رقم مي زند! مذاكره اي كه نماينده رسمي دولت ما در آن حضور نداشته باشد چون امريكايي ها نمي خواهند كه حضور داشته باشد!
سهم ما از صلح اين نيست كه توبه گرگ را بپذيريم و برايشان در ساختار حكومت سهمي قايل شويم، آن هم در شرايطي كه عده اي ديگر از آنان به پاكستان رفته تا از اربابان خود كسب تكليف نمايند! و سرانجام نيز طالباني ديگر از سوي پاكستان آفريده شده و دوباره به جان مردم افتند!
سوال برانگيز است اين دو دستگي طالبان كه عده اي با امريكايي ها بر سر مذاكرات به اصطلاح صلح چانه زني ميكنند (و شايد هم براي چوكي هاي بزرگي در ساختار دولت!) و عده اي ديگر به اين مذاكره پشت كرده و خواسته اند ‘طالب’ بمانند!
آقاي رييس جمهور!
سهم ما از صلح، شركت دولت رسمي ما در تمامي مذاكراتي است كه قرار است آينده صلح آميز را براي كشورمان رقم بزند، که قرار است به ما بگويد كه آيا ميتوان به قول طالبان اعتماد كرد يا خير!
سهم ما از صلح اين است كه بدانيم چرا دولت ما از محروميت خويش از اشتراك در مذاكرات صلح، خشنود است؟!
و سهم ما از صلح اين است كه خودمان راجع به آينده مان با مخالفين دولت مان حرف بزنيم و بپذيريم يا نپذيريم كه آنان را ببخشيم، قصاص كنيم، بجنگيم و يا پيمان صلح انعقاد كنيم!
پس آقاي رييس جمهور!
از صلح در اين خاك تنها شما سهم نداريد كه بخواهيد آن را به امريكايي ها ببخشيد! درباره سهم ما نيز انديشه كنيد!
منتظريم…
نویسنده: مرضیه جعفری