8 جوزا 1394 - یادداشت
بارک اوباما رییس جمهور آمریکا در حالی که جنگ را در افغانستان پایان یافته می داند می گوید: افغانستان هنوز یک جای خطرناک است. در روز یادبود کشته شدگان سربازان آمریکایی اوباما گفت: این نخستین روزیابود است که آمریکا در یک جنگ زمینی درگیر نیست. در چندماه گذشته به طور بی سابقه ای جنگ ها در افغانستان تشدید یافته اما باز هم آمریکا تاکید کرده است که تا پایان سال آینده میلادی ده هزار سرباز خود را نیز تا سطح محدود به دفاع از سفارت این کشور در کابل کاهش خواهد داد. اما آمریکا چگونه کوله بار نبرد افغانستان را از شانه می گذارد؟ آیا جنگ آمریکا در افغانستان واقعاً پایان یافته است؟ و چرا پس از چهارده سال نبرد آمریکا در افغانستان هنوز مکانی خطرناک است؟
دکتر عبدالطیف پدرام عضو مجلس نمایندگان در برنامه «فراخبر» گفت: یکی از متفکران زبده و حاضر آمریکا می گوید، جنگ در این منطقه تازه شروع شده است. منظور وی از منطقه کل حوزه آسیای مرکزی بعد از خاور میانه است. یعنی آنچه در خاور میانه اتفاق افتاده در حال گسترش در این منطقه است. ما در واقع با جنگ های جدید و خطرناکتر از گذشته روبرو می شویم و در آستانه جنگی جدید هستیم. جنگ به پایان نرسیده است. ممکن است منظور اوباما از پایان جنگ چیزهای دیگری باشد.
وی در خصوص حرف های مسوولان امنیتی در کشور عنوان کرد: مسوولان امنیتی کشورچندی قبل در پارلمان در خصوص جنگ های تازه در افغانستان گفتند که نیروهای داعش توسط چند کشور بزرگ ساخته شد و به طور خاص به افغانستان علاقمندی زیادی دارند. این بحث علاقمند بودن را حنیف اتمر مشاور امنیت ملی به کار برد. در همانجا بود که سرپرست وزارت دفاع گفت ممکن است تا بیست یا سی سال دیگر درگیر جنگ باشیم. بنابراین بی معنی است که فکر کنیم جنگ به پایان رسیده است. چندی پیش ما در قندوز جنگ شدیدی داشتیم. حالا هم جنگ ها تشدید شده و خطرناک تر از گذشته است. چند روز قبل هم در غور جنگ به پا خواسته بود. از غرب تا شمال و شمال شرق جنگ گسترش پیدا کرده و ادامه دارد و اوباما می گوید که به پایان رسیده است.
پدرام در ارتباط با دلیل وجود جنگ در افغانستان اظهار کرد: جنگ باید در آسیای میانه گسترش پیدا کند و از این منطقه برود. طبیعتاً جنگجویانی که باید به آسیای مرکزی بروند از مسیر عادی و با اتوبوس های لوکس نمی روند. در جریان این عبور، دهکده هایی آشفته شده و به میدان های جنگ تبدیل خواهد شد. بنابراین این جنگ جنگی طولانی و گسترده است، به پایان نرسیده است. اینکه آمریکایی ها به ما گفتند که ما دیگر نیازی به نیروهای آنها نداریم و خود می توانیم از خود دفاع کنیم زمینه سازی بوده و بحث باطلی بود. کل پروژه این بود که چطور زمینه ای فراهم کنند تا جنگ منطقه ای شود. حالا ما در آستانه منطقه ای شدن جنگ قرار داریم.
این نماینده مجلس اهداف آمریکا از حمایت داعش را چنین بیان کرد: جنگی که حالا در این منطقه شروع شده است، توسط نیروهای داعش رهبری می شود. پشت سر این نیروهای داعشی هم آمریکا است. مشاور امنیت ملی در مجلس گفته بود که چند کشور بزرگ برای اولین بار نیروهای داعش را در عراق ایجاد کردند. یکی از اهداف آنها تسلط بر منابع اقتصادی، منابع نفتی و انرژی غنی در خاور میانه و آسیا است. هدف دیگر آنها جلوگیری از گسترش حضور ایران در منطقه است که این، به نوعی ترس از گسترش تشیع در خاور میانه است. ایجاد این سلطه گری هم از طریق نظامی انجام می شود.
وی در مورد چگونگی اقدام های آمریکا برای رسیدن به این هدف گفت: در این منطقه قدرت های بزرگی از لحاظ نظامی وجود دارد. از لحاظ جمعیتی هم منطقه قدرتمندی محسوب می شود اما در نهایت آمریکایی ها چه سودی می برند؟ آمریکا به دو گزینه و دو راهکار توجه می کند. یکی اینکه اگر آمریکا بتواند کشورهایی را که در حوزه ژیوپولتیک روسیه قرار دارد وارد بحران بسازد و در واقع نوعی عدم فشار و کم بودن فشار در اوکراین را به روسیه تزریق کند و آن کشور ها را وارد جنگ بسازد و آسیای مرکزی را مانند سوریه بسازد آمریکا به بخشی از اهداف خود رسیده است.
پدرام ادامه داد: اهداف آمریکا این است که کشورهای اطراف سوریه از لحاظ اقتصادی عقب بماند و روسیه باید هزینه های سنگینی برای دفاع از موقعیت و حضور خود در این منطقه برای دفاع از حاکمیت هایی که در آنجا حضور دارند بپردازد. اگر بحران در این منطقه تشدید شود امکان اینکه آمریکایی ها در فرصت های بعدی متکی به نیروهای متحدشان گزینه های دیگری برای ایجاد حاکمیت های دست نشانده مطرح کنند به لحاظ تیوریک زمینه فراهم می شود.
این نماینده مجلس آمریکا را در پی ایجاد زمینه برای کارهای بعدی می داند و می گوید: البته روسیه یا چین کشورهای کوچکی نیستند. مسلماً قدرت های بازدارنده عظیمی هستند ولی اگر آمریکا بتواند این کار را کند ضربه سنگینی به روسیه زده است. همین که بتواند حکومت های دست نشانده ایجاد کند و ناامنی در این کشورها جریان داشته باشد بار سنگین اقتصادی بر دوش روسیه گذاشته است و فرصت را برای کارهای بعدی فراهم کرده است.
وی در خصوص گفته های مسوولان امنیتی در مورد جنگ گفت: داعش را آمریکایی ها ایجاد کرده اند اما ممکن است در برخی جاها از کنترل خارج شوند. فشارهای مجلس نمایندگان بر مسوولان امنیتی کشور باعث شد که آنها اعتراف کنند که داعش را کشورهای بزرگ به وجود آورده اند و تمویل می کنند. مسوولان بانیان ناامنی را نام نبرده و گفته اند که خط قرمز است و نمی توانیم اسمی ببریم. مسلم و مشخص است که این خط قرمز آمریکا است. آنها نمی توانند نام ببرند چرا که از این کشور تغذیه می شوند. همین آمریکایی های آنها را به قدرت رسانده است طبیعی است که نمی توانند علیه او حرفی بزنند. دلیل جنگ های بدخشان را هم تاجیکستان ذکر کردند که یکی از اهداف بسیار مهم این جریان است.
پدرام افغانستان را معبر این جنگ می داند و می گوید: آمریکایی ها در ایجاد داعش نقش داشتند و این نیرو فعلاً در افغانستان حضور دارد و برای آسیای مرکزی آمادگی می گیرد. با وجودی که آمریکا خود دولت افغانستان را به وجود آورده است، ناگزیر است برای عبور و رفتن به آسیای مرکزی و بردن این جنگ به آن حوزه در اینجا جنگ را به وجود آورند. استراتژی نیروهایی که فعلاً در افغانستان می جنگند این نیست که شهرهای بزرگ و پایتخت ها را کنترل کنند. جنگ ها را بیشتر در مرزها و کرانه های ژیوپولتیک روسیه پیش می برند.
وی معتقد است آمریکا برای رسیدن به هدفش هر کاری می کند و گفت: هدف بزرگ آمریکا ایجاد یک سلطه در آسیای مرکزی و در واقع مهار کردن یک قدرت خیلی عظیم به نام روسیه به دلیل آن عدم فشاری که در اوکراین داشتند و از آن طرف هم مهار ایران است. اینکه افغانستان به میدان جنگ تبدیل می شود برای آمریکایی ها و برای حفظ آبروی آنها اهمیت ندارد. آمریکایی ها به دنبال آبرو نیستند. مهم این است که آنها بتوانند به اهداف خود برسند. به گفته فیلسوف آمریکایی : «تفکر ما لیبرالیزم است و در جایی که دموکراسی برای ما کارآمد نباشد آن را کنار می گذاریم و مهم هم نیست.» بنابراین این جنگ در این حوزه ادامه خواهد داشت.
وی در پایان گفت: حکومت وحدت ملی ناتوان تر از این است که وارد چنین بازی هایی شود، چه برسد که برنده این میدان باشد. نه توانایی آن را دارد و نه می تواند تصمیم بگیرد. دولت از مانور دادن در این عرصه های بسیار بزرگ ناتوان است و در جایی دیگر برایشان تصمیم گرفته می شود و این آقایان در حکومت تصمیم گیرنده نیستند.