آریانا نیوز: 25 ثور، سالروز فاجعه اشغال فلسطین توسط رژیم صهیونیستی ، موسوم به یوم النکبه می باشد…
واژه النکبة (مصیبت) یادآور دو خاطره نامیمون در حافظه فلسطینیهاست: نخست استقرار رژیم اسراییل در سال 1948 و دوم اخراج بیش از 800 هزار فلسطینی از وطن خود.
النکبة نه تنها نماد فاجعهای است که در آن سال بر سر سرزمین فلسطین نازل شد بلکه نمایانگر سختی ها و معضلاتی است که طی چندین دهه گذشته به این ملت تحمیل گشته است؛ در واقع یوم النکبه روایت یک تراژدی انسانی است؛ تخریب بخش اعظمی از بنیان های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی فلسطینیان تا راه برای اعلام موجودیت یک دولت یهودی نامشروع گشوده شود.
آغاز نکبه از زمان ناپلئون؛ اجرا در دوره قیمومیت انگلستان
کنستانتین زوریک روشنفکر سرشناس سوری برای نخستین بار اصطلاح نکبه را در توصیف جنگ عربها و رژیم اسراییل در سال 1948 استفاده کرد. از دیدگاه وی، اشغال فلسطین توسط رژیم صهیونیستی از همان ابتدا نکبتآور بوده است.
گرچه سیاستمداران فلسطینی 15 می را منحیث یوم النکبه تعین کردند اما فاجعه نه در این روز بلکه در 2 نووِمبر 1917 روی داد که وزارت خارجه بریتانیا استقرار دولت یهودی در خاک فلسطین را خواستار و بعدها به نام اعلامیه بالفور معرفی کرد. در دیسِمبر همان سال اردوی بریتانیا با حمله به بیتالمقدس تلاش خود برای اجرای اعلامیه را آغاز و مقدمات اشغال فلسطین را فراهم نمود. بدنبال اشغال بیتالمقدس و تشکیل آژانس یهود، احزاب و سازمانهای صهیونیستی در این منطقه تاسیس و توسعه یافتند.
برخی محققان معتقدند فاجعه در فلسطین حتی به تاریخی عقبتر از این برمی گردد. راوان دامن سازنده مستندی تحت عنوان النکبه اظهار می دارد که تاریخ وقوع فاجعه به 1799 بازمی گردد که پلانهای بلندپروازانه و استعماری ناپلئون بناپارت شامل ایجاد سرزمینی یهودی در خاک فلسطین بود. این ایده در سال 1840 توسط بریتانیا تکرار شد و در سالهای استعمارگری بریتانیا در فلسطین (1922 تا 1948) با ارایه مجوز تسخیر بی قید و شرط سرزمینهای فلسطین به آژانس یهود و آغاز مهاجرت دستهجمعی یهودیان از سراسر دنیا به این سرزمین، اجرا گردید.
جعفر فرح مدیر مرکز مساوات (مرکز حمایت از عدالت و برابری برای باشنده گان عرب ساکن سرزمینهای اشغالی) در گفتوگو با رویترز می گوید: تلاش میشود که اصطلاح یوم النکبه تنها به جنگ میان اعراب و اسراییل منتهی شود در حالی چنین چیزی تحریف واقعیت بوده و خصومت ضدعرب و ضدفلسطینی به شمار می آید.
عملکرد رژیم اسرئیل در دوران اشغال
آناهید الهاردام جامعهشناس موسسه تحقیقات فرهنگی نیز ادعا میکند که اگرچه زوریک آوارگی هزاران فلسطینی را کانون اصلی این فاجعه میداند اما نگرانی اصلی وی چیز دیگری است. تشکیل پایه و اساس دولت یهودی در سرزمین فلسطینی فاجعه واقعی بوده است. از نقطهنظر ژئوپلتیکی نیز اشغال خاک فلسطین ضربهای مهلک به بدنه اتحاد عرب در حیطه فراملی وارد نمود.
الهاردام در یکی از مقالات خود در سال 2013 تحت عنوان خاطرات فلسطینی: نکبت 1948 می نویسد: مفهوم نکبه در اذهان فلسطینی به مجموعهای از دورانها از سال 1948 تاکنون اشاره دارد: از آوارگی ومهاجرت اجباری 800 هزار فلسطینی تا مصادره زمینهای این سرزمین توسط گروههای مسلح صهیونیست.
تخریب بیش از 675 شهر و قریه، اشغال مناطق فلسطینینشین و تبدیل آنها به شهرکهای صهیونیستی، اخراج قبایل، نابودی میراث و آثار هویت ملی فلسطین و جایگزینی نامهای عربی مکانها با نامهای عبری از دیگر اقدامات اسراییل از سال 1948 تاکنون است. النکبه همچنین به دهها مورد قتل عام و جنایات وحشیانه رژیم صهیونیستی که هزاران زن، مرد و طفل فلسطینی را به خاک و خون کشانده، اشاره دارد.
الجزیره بریتانیایی نیز در راپوری در این زمینه می نویسد: روشنفکران غربی و عرب، مورخان و شاهدان عینی با استناد به برخی مدارک، روایات تازه و بی سابقهای را از اقدامات ضدبشری اسراییل علیه فلسطینیان مطرح می کنند. 1948 در حالی برای صهیونیستها سالگرد جشن استقلال به شمار میآید که فلسطینیان آن را نکبتی میخوانند که منجر به آوارگی دهها ساله چندصد هزار و اینک چند ملیون این کشور شد.
آرنولد توینبی نویسنده الجزیره با اشاره به این واقعه تصریح می کند: تراژدی فلسطین یک رویداد منطقوی نیست بلکه یک تراژدی برای کل دنیاست چرا که در آن بی عدالتی، صلح در سراسر دنیا را تهدید میکند. واقعیت این است که حوادث گذشته و تاریخ فلسطین است که وضعیت کنونی این سرزمین اشغال شده را شکل می دهد.
افسانههای صهیونیست برای اشغال سرزمین
برای توجیه تهاجم و اشغال سرزمین تاریخی فلسطین سه افسانه از سوی صهیونیستها استفاده می شود. نخست اصطلاح سرزمین بی ملت برای ملت بی سرزمین که نخستین بار توسط زنگویل، نویسنده صهیونیست بریتانیایی مطرح گردید. پروپاگاندای اسراییلی همواره موجودیت فلسطینیان را رد و ادعا می کند که مردم در بخش اعظمی از خاک فلسطین زنده گی نمیکردهاند.
افسانه دوم این است که گفته می شود اسراییل بیش از دو هزار سال قبل از سرزمین فلسطین، وجود داشته است. در سال 1897، سازمان صهیونیسم جهانی نخستین نشست خود را در بازل سوئیس برگزار کرد که طی آن تئودور هرتسل _بنیانگذار صهیونیسم مدرن_ اصول ایجاد یک کشور یهود را مطرح نمود. وی نهایت تلاش خود را برای جلب حمایتهای بینالمللی بخصوص بریتانیا انجام میداد. صهیونیست ها این نشست را نشان موجودیت دیرینه خود می دانند.
سومین دروغ کلان صهیونیست ها به جهان این است که میگویند فلسطینیان داوطلبانه زمینهای خود را به اسراییل فروخته اند. در حالی که واقعیت این است که مالکیت یهودیان بر زمین در سرزمین تاریخی فلسطین در آن زمان از 5 فیصد تجاوز نمیکرد.