12 حوت 1393 - یادداشت

نمی‌توان با کژدم در صلح و آشتی زندگی کرد!

نمی‌توان با کژدم در صلح و آشتی زندگی کرد!

بعد از ایجاد حکومت وحدت ملی و رفت و آمد های مقام های نظامی و استخباراتی پاکستان وعده و نویدهای رییس جمهور آقای اشرف غنی به خاطر مشارکت طالبان در حکومت وحدت ملی ماه های تقویت مورال طالبان به حساب می‌آید، طی چند ماه اخیر برعلاوه از رییس جمهوری افغانستان که خواستار میانجیگری کشور چین بخاطر مذاکره و مصالحه با طالبان گردید، مقام های پاکستانی نیز رییس جمهور را در این مورد اطمینان همه جانبه داده اند.

 

از سوی دیگر مقام های غربی نیز از عدم پیروزی در مقابل طالبان سخن گفته اند، گفت و شنودهای پشت درهای بسته در اسلام آباد، کابل و قطر نیز صورت گرفته از سوی دیگر تعدادی از مخالفان دولت افغانستان با اشاره باداران خود با داعش پیوسته اند و در سال آینده خود را برای جنگ های خونین و بیعت گرفتن آماده می سازند سر و کله ای کابینه حکومت وحدت ملی تا هنوز معلوم نیست.

 

ارگ ریاست جمهوری طوری که دیده می شود به همه حرف های پاکستانی ها باور دارد حاضر است روابط هند و افغانستان، ایران با افغانستان را نیز قربانی محبت های پاکستان نماید، این وضعیت در حقیقت شبیه زمانی است که رژیم داکتر نجیب‌الله رییس جمهور وقت در آستانه سقوط بود، سقوطی که تصامیم سیاسی داکتر نجیب الله عامل عمده آن به حساب می‌رفت.

 

در همین مقطع می خواهم یادآوری نمایم که تصامیم اخیر رییس جمهور مبنی بر مصالح و سازش با طالبان کتله‌های بزرگ مردم را مایل به سازش با طالبان نموده است که عاقبت آن را تاریک و خطرناک می‌بینم. از آنجایی که طرح این سیاست از طرف پاکستانی ها به باورمن صادقانه نیست بدون تردید مردم افغانستان قربانی این بازی‌های غیر عملی خواهند شد.

 

مردم مشاهده می کنند، قوت‌های مسلح افغانستان از یک طرف عملیات وسیع را در ولایت هلمند و نقاط دیگری کشور آغاز کرده‌اند اما دست اندرکاران سیاست حین عملیات نظامی از مذاکره و صلح با مخالفان نیز صحبت می‌کنند.

 

خیلی شگفت انگیز است، اگر سیاست و فرهنگ طالبی و القاعده شایسته صلح و آشتی است پس به عملیات نظامی در نقاط مختلف کشور همچنان تقاضای حضور و دوام قوت‌های آمریکایی در افغانستان چه معنی دارد و حضور بیشتر این قوت‌ها در افغانستان چه نیاز است. از شعارهای دوگانه جامعه جهانی و دولتمردان افغانستان فهمیده می‌شود که ایشان در مورد مبارزه با فرهنگ طالب و القاعده استراتژی ثابت و مشخص ندارند. در یک کلام جناب رییس جمهور عواقب این وضعیت را نمی تواند پیشبینی کند. جامعه جهانی نیز از حضور دوامدارش در افغانستان به ستوه آمده است هر کدام در پی یافتن بدیل اند، یکی آشتی با طالبان را بهترین راه می‌داند و دیگری هم در جستجوی معامله و یافتن الترناتیف است که از زیر بال پر مشقت افغانستان چطور رهایی یابد.

بیشتر بخوانید  ۲۰ سال تجربه ناکام امریکا؛ سیگار از شکست بازسازی افغانستان می‌گوید

 

جناب رییس جمهور، آیا می‌دانی طالبان مشارکت را نمی پذیرند حتی جناب شما برخی‌ها گمان می‌کنند مذاکره و مصالحه با طالبان راه را به سوی صلح و آشتی و امنیت کامل باز خواهد کرد، فرضیه‌ ای که قطعا عملی نیست شناختی که از طالبان وجود دارد طالبان مشارکت سیاسی را نمی‌پذیرند ایشان اصول دموکراسی، آزادی بیان و حقوق بشر را مقوله‌های کفر آمیز می‌پندارند آنها نظام امارتی را می پذیرند امارت که فرمانش بعد از آیات قرآن قدسیت دارد و باید عملی شود.

 

لذا طالبان طرفدار نظام دیکتاتور قاطع زیر فرمان یک شخص به نام امیرالمومنین اند و عده‌ ای گمان می کنند با تقسیم پست های دولتی طالبان تن به صلح و سازش می‌دهند حرفی که تعبیر عملی ندارد.

 

جناب رییس جمهور! باور دارم که شما نیز می دانید طالبان سیستم موجود را قبول ندارند. برخی گمان می کنند اگر پست‌های چند وزارت و چند ولایت به طالبان تعلق گیرد ایشان در کنار دولت قرار می گیرند، نه خیر آنها می‌خواهند نظام و سیستم خود را داشته باشند و تشکیلات هم به سیستمی که خودشان می‌خواهند. طالبان در مجموع سیستم فعلی را از بنیاد قبول ندارند، لذا در مساله صلح و مذاکره با طالبان دادن امتیاز نسبی مطرح نیست، بلکه مساله دادن اختیار کل کشور و نظام مطرح است و باز هرکس بخواهد در پهلوی طالبان قرار گیرد با قبول شرایط می‌توانند در پهلوی شان قرار گیرند. همین حالا عده‌ زیادی در درون نظام طرفدار نظام به سیستم طالبان اند هر چند با غربی‌ها هم سر می‌جنبانند اما اهداف اصلی ایشان را طالبان برآورده می‌سازند همان است که طالبان در جریان تمام فعالیت های حکومت قرار دارند.

 

آقای رییس جمهور! شعار صلح با طالبان نه ابتکار شما است و نه یک پدیده تازه، این مساله واقعیت دارد که هیات نظامی و استخباراتی پاکستان چندین مرتبه به نماینده‌گی از طالبان با شما ملاقات و وعده و نویدهای نیز داده‌اند. شما بر علاوه دعوتی که از نواز شریف به خاطر سفر به افغانستان نموده‌اید پسر خوانده قاضی حسین احمد مرحوم سراج‌الحق را که حالا هم جانشین قاضی حسین احمد است و هم تطبیق کننده سیاست‌های آن نیز به کابل دعوت کرده‌اید این کار شما است به من ارتباطی ندارد، شاید بعضی ها به شما بگویند فلان طالب اینطور گفت و دیگرش این طور، اینها نمی‌تواند گرهی از مشکل را باز کند چون تصمیم تلفیق و صلح را کسانی می‌گیرند که مجالس جداگانه خواهند داشت فعلا صرف ملاحظات و دیدگاه‌ها طرح‌های آفاقی مورد بررسی با شما قرار گرفته است.

 

جناب رییس جمهور! پاکستانی ها مزدور آمریکا بوده و هستند و اگر آمریکا و سعودی که تامین کننده منابع طالبان اند به این نتیجه رسیده باشند که سلسله خشونت در افغانستان قطع شود طالبان آماده‌ای مذاکره گردند راه سفر صلح کوتاه‌تر می‌گردد، از سوی دیگر شنیده می‌شود که رهبری حکومت وحدت ملی در تلاش است تا آقای حکمتیار را نیز در پهلوی خود داشته باشد من نمی‌دانم هدف صلح با حکمتیار و یا با حزب اسلامی مطرح است در بین حزب اسلامی شخصیت‌های خیلی خبیر، دانشمند و با کفایت وجود دارد که همین حالا بعضی از آنها شریان اداره دولت را در دست دارند، از کابینه شروع تا ولایت‌ها به ده ها تن اعضای سرشناس حزب اسلامی در دولت ایفای وظیفه می کنند، لذا مشکل با حزب اسلامی نیست و مشکل با شخص حکمتیار است که می خواهد برای شخص خود امتیاز بگیرد و اگر تمام اعضای حزب اسلامی در دولت باشد و جای حکمتیار خالی باشد باز هم نظام از دیدگاه حکمتیار ناقص و غیر اسلامی است.

بیشتر بخوانید  ۲۰ سال تجربه ناکام امریکا؛ سیگار از شکست بازسازی افغانستان می‌گوید

 

گروه هایی از حزب اسلامی نیز در جریان کمپاین هم در تیم تحول و تداوم و هم در تیم اصلاحات و همگرایی حضور فعال داشتند که هیچ کس نمی تواند منکر آن باشد بعضی ها به این باور اند آقای حکمتیار پدیده صلح و آشتی نیست حیات و زندگی آن با جنگ و خشونت گره خورده تا زنده است به همین منوال ادامه خواهد یافت. صلح و آشتی یک نیاز فطری و طبیعی انسان‌ها است. هر انسان با احساس صلح را در محیط زندگی خود یک امر طبیعی می‌پندارد اما نباید فراموش کرد که با بعضی موجودات روی زمین صلح ممکن نیست و نمی‌توان با کژدم و یا عقرب هم در صلح و آشتی زندگی کرد مگر این که دمش را برید، چنانچه برخی طرف‌های درگیر در افغانستان خاصیت کژدم را دارند و طبیعتاًَ با نیش زدن و زهر افکندن عادت کرده‌اند، گمان نمی کنم جامعه بشری با کشیدن دست نوازش بر سر این موجودات از شر دم زهر آگین شان در امان بماند.

 

جناب رییس جمهور! به عقیده من صلح با طالب و القاعده داعش و حکمتیار به مفهوم صلح با فرهنگ انتحار، انفجار، صلح با پدیده سر بریدن افراد بیگناه و گروگان گیری زنان و کودکان و قتل عام مردم ملکی، قطاع‌الطریقی است، صلح با فرهنگ آتش زدن مکاتب مدارس و قتل علما و نماز گزاران و صلح با فرهنگ بمب گذاری در محراب و مسجد وبالاخره صلح با دشمنان خدا اسلامیت و انسانیت می باشد. ایشان از طریق مطبوعات داوطلبانه مسوولیت قتل افراد ملکی و بیگناه را به عهده می‌گیرند و بر این اعمال افتخار می‌کنند که شایسته وجدان هیچ موجودی در روی زمین نیست. دولت افغانستان و نهادهای مربوط وملل به جای محاکمه واژه مصالحه را در مقابل ایشان به کار می‌برند.

بیشتر بخوانید  ۲۰ سال تجربه ناکام امریکا؛ سیگار از شکست بازسازی افغانستان می‌گوید

 

جناب رییس جمهور! از نزدیکی زیاد شما با پاکستانی‌ها اکثریت مردم افغانستان تشویش دارند آیا شما نمی‌دانید طالبان از کجا تمویل و تجهیز می‌شوند؟

 

آیا آمریکا و جامعه جهانی نمی‌دانند که طالبان از کجا تمویل می‌شوند. اگر از طرف ایادی و متحد آمریکا تمویل می‌شوند پس بهتر است آمریکا بازی موش و گربه را کنار بگذارد و اگر از طرف مخالفان آمریکا تقویه می‌شوند پس بهتر است آمریکا شعارهای تهدید دروغین را کنار بگذارد، وقتی آمریکا و ناتو توانایی مقابله با گروه‌ها و افراد مورد حمایت تروریسم را سرکوب کنند واقعیت این است که آمریکا طرفدار ادامه جنگ و خونریزی تا سرحد خسته شدن مردم‌اند اما نمی‌داند قومی‌که از جنگ خسته نمی‌شود افغان‌ستانی ها اند وایشان هیج زیربنایی اقتصادی ندارند و تجارت شان تجارت جنگی و نظامی است و آمریکا در محاسبه‌اش اشتباه می‌کند.

 

جناب رییس جمهور! به شمول شما همه می‌دانند مشکلات اقتصادی نیز دامنگیر مردم افغانستان است آیا ورشکستگی اقتصادی ورسوایی نظامی غرب در جنگ با طالبان خیلی پیچیده نیست اگر جنگ ناکام است صلح ناممکن باشد در آن صورت گزینه تسلیمی با دشمن مطرح می گردد خوف آن می‌رود که غرب با این همه ساز و برگ نظامی با بهانه ورشکستگی نظامی روزی مانند روس‌ها با وجود تاکیدهای مکرر شما به خاطر دوام ماموریت شان افغانستان را ترک و مردم را که زیر برنامه DDRو دایاگ خلع سلاح نموده دست بسته تسلیم داعش و طالب نماید و بار دیگر افغانستان را به جنگ خانمانسوز داخلی مبتلا سازد. این جنگ خیلی بهای خطرناکتر و خانمانسوز تر از گذشته خواهد داشت. پیشنهاد من به مردم افغانستان و نیروهای ملی این است که هم هوشیار باشند و هم بیدار، مردم افغانستان باید به این نتیجه رسیده باشند که غیر از نیروهای ملی و مردمی دیگر نیرویی وجود ندارد که افغانستان را از بحران موجود نجات داده و این کشتی شکسته را به سر منزل مقصود برساند. در این روزها پاکستانی ها زیاد خرسند به نظر می‌رسند باور دارند با حکومت وحدت ملی توپ سیاست افغانستان بعد از این به اشارات ما داخل گول خواهد شد اما به عقیده من تمام توطیه گران به شمول پاکستان باید باور داشته باشند که افغانستان سرزمین تسلیمی و آشتی با وطن فروشان نیست، این توطئه را که قدرتمندان موجود به نام مصالحه با القاعده و با طالب به راه انداخته اند ناکام خواهد بود و جنگ دیگر داخلی به نام داعش در انتظار مردم ما است.

 

از گذشته تاریخ این سرزمین به خون‌های ریخته باید باور داشت که افغانستانی ها طوری که در ادوار مختلف توطیه‌های نظامیگران پاکستان را با مشتی از مزدوران شان به ناکامی مواجه ساخته‌اند، توطیه‌های درونی دیگر را نیز ناکام می سازند.

 

 

احمد سعیدی

همرسانی کنید!