27 سرطان 1396 - یادداشت

نقش ترمپ در بحران اروپا

ترمپ

آریانا نیوز: بگفته یک کارشناس برجسته جرمنی، عامل ایجاد بسیاری بحران‌ها و ناآرامی‌ها سیاست‌های جنگ طلبانۀ امریکاست.

وی تاکید کرد که سیاست‌های ترمپ همچنین منجر به جدایی در اتحادیه اروپا شده است.

اختلافات بین امریکا و اروپا در بسیاری مسایل به دلیل سیاست های سرسختانه ترمپ و اصرار بر مواضع خود آشکارا قابل مشاهده است و نشست اخیر جی 20 در جرمنی نیز تصویر دیگری از این اختلافات را در مقابل چشم جهانیان به نمایش گذاشت.

روابط بین جرمنی و امریکا نیز بعد از روی کار آمدن دونالد ترمپ گرفتار فراز و نشیب های زیادی شده است.

صدر اعظم جرمنی اخیرا در اظهاراتی تاکید کرد که دیگر نمی توانیم به شریک خود امریکا تکیه کنیم و اروپا باید مستقل تر عمل کند.

پروفیسور کریستین هاک دانشمند علوم سیاسی جرمنی درباره اظهارات میرکل مبنی بر اینکه دیگر نمی توان بر امریکا تکیه کرد و اروپا باید مستقل تر عمل کند و اینکه آیا می توان از یک نقطه عطف در روابط بین جرمنی و امریکا سخن گفت اظهار داشت: این گونه اظهارات میرکل جنجال برانگیز بوده و تایید می کند که در راس دولت جرمنی حالا روابط با امریکا به صورت محتاطانه تری مورد ارزیابی قرار می گیرد و این مسئله بسیار به روی کار آمدن ترمپ ربط دارد و البته نه کاملا به این مسئله مرتبط است. امریکا پیش از این هم از حل کننده مسایل نمبر یک در سیاست جهانی به خود مشکل و مسئله تبدیل شده است.

این کارشناس برجسته جرمن در ادامه گفت: از طریق دخالت های نظامی امریکا نه تنها ناآرامی ها بلکه جنگ، درگیری های داخلی و مهاجرت های گسترده در خاورمیانه شکل گرفته است.

بیشتر بخوانید  تلفات سنگین مهاجران در آب‌های یونان؛ ۸ کشته و ده‌ها مفقود

سیاست های امریکا عامل انشقاق در اتحادیه اروپا

اروپاییان عواقب این اقدامات امریکا را مستقیما از طریق هجوم پناهنده گان احساس می کنند. از این طریق اتحادیه اروپا همچنین به صورت روزافزون دچار انشقاق می شود. در حالی که کشورهای غرب اروپا البته بسیار محدود و متمرکز بر جرمنی پناهنده گان را می پذیرند اما اروپای شرقی و مرکزی خود را از این مسئله کنار کشیده اند. در این میان بحران یورو و بحران اقتصادی و مالی هم شکاف بین جنوب و شمال اروپا را کاملا عمیق کرده است.

وی افزود: دونالد ترمپ با سیاست های خود به تنش ها و جدایی شرق و غرب اروپا دامن می زند و سخنرانی وی در ورشو این مسئله را کاملا نشان داد. وی به جنبش های نیمه اقتدارگرا و دولت ها در پولند، مجارستان و جاهای دیگر اروپا ابراز علاقه می کند. این مسئله موجب تحریک بروکسل و همچنین جرمنی می شود.

اشاره غیر مستقیم میرکل مبنی بر اینکه امریکا دیگر شریک مطمئنی برای ما نیست تا حدودی این واقعیت را نشان می دهد. اما کشورهای شرق اروپا مانند پولند به گونه ای دیگر فکر می کنند، همچنین برخی از اعضای ناتو لحن تند ترمپ در برابر روسیه را تمجید می کنند که از جمله می توان به کشورهای بالکان اشاره کرد.

وی البته این گونه اظهارات میرکل را همچنین به جو مبارزات انتخاباتی حاکم بر این کشور هم مرتبط دانست.

اروپاییان نمی توانند سرنوشتشان را خود در دست گیرند

پروفیسور هاک در پاسخ به این پرسش که آیا اروپاییان می توانند خود سرنوشتشان را در دست گیرند و چه اقداماتی می توانند برای مقابله با ترمپ انجام دهند گفت: اروپاییان تا حد زیادی برای در دست گرفتن سرنوشت خود ناشایست هستند. این کلمات قدرتمندانه که از طرف بروکسل ایراد می شود با توجه به بحران های متنوع حل نشده و اختلافات زیاد، تو خالی و تقریبا مضحک است. تنها در زمینه تجارت علایق هماهنگی در اروپا وجود دارد همان گونه که توافق تجارت آزاد با جاپان نشان می دهد.

بیشتر بخوانید  اتحادیه اروپا: حمایت از افغان‌ها در اولویت است

روابط دو سوی آتلانتیک عملا در حال پارگی است. در چنین شرایطی جرمنی در برابر امریکا خود را خوددار و سرسنگین نشان می دهد و در برقراری روابط خاص با انگلیس هم ناتوان است.

وی افزود: هیچ جای تعجب نیست که حالا رییس جمهور فرانسه همان گونه که دیدار وی با ترمپ در 14 جولای در پاریس نشان داد با هیاهوی زیاد در این راستا قدم به میدان گذاشته است. فرانسه تلاش می کند من‌حیث قدرت مرکزی اروپا و مانند سال های قبل از 1989 که جرمنی تقسیم شده بود وارد میدان شود.

توافقات نشست جی 20 الزام آور نبود

این کارشناس برجسته جرمن درباره نتایج نشست جی 20 نیز گفت: توافقات این نشست در واقع همه داوطلبانه و الزام آور نیست و آنچه در این نشست تصمیم گیری شده است با حقایق آینده به سختی قابل سنجش است. با این حال برگزاری این دیدارها مهم است چرا که دولتمردان جی 20 به این ترتیب با هم در ارتباط باقی می مانند و به شبکه ای از ارتباطلات رسمی برای دفاع از بحران ها ایجاد می شود.

من بدون اینکه بخواهم درباره ایجاد وضعیت جنگ در شرایط فعلی هشدار دهم باید بگویم که وضعیت امروز برای من یادآور سال های بین دو جنگ 1919 تا 1939 است. اما در آن زمان تنها تشکل متروکی از سازمان ملل وجود داشت و هر گونه تشکل دیپلوماسی مانند جی 7 و جی 20 و صندوق بین المللی پول دیگر وجود نداشت. این تفاوت این امیدواری را به وجود می آورد که با وجود همه انتقادها به جی 20 و عدم مشروعیت آن این تشکل برای ثبات اقتصاد جهانی و توافق سریع در بحران ها مفید باقی بماند.

بیشتر بخوانید  ۲۰ سال تجربه ناکام امریکا؛ سیگار از شکست بازسازی افغانستان می‌گوید
همرسانی کنید!