نخبگان افغان در دام موسسات خارجی

در هر جامعه ای نخبگان فکری و فرهنگی نقش تعیین کننده ای در شکل دهی و تاثیر گذاری بر افکار عمومی دارا می باشند. این نخبگان که هزینه بسیاری برای تربیت آنان از سرمایه مادی و معنوی ملتها صرف گردیده عصاره وجودی ملتهای خویشند و همینانند که در میدان رقابت بین المللی از ملت خود نمایندگی نموده و سعادت و شقاوت ملت خویش را رقم می زنند.

مع الاسف در کشورهای جهان سوم نخبگانی که با صد خون جگر و از خزانه کم مایه این ملتهای مستضعف تربیت می شوند به جز عده ای، تعداد معتنابهی از آنان به سهولت تمام مشقتهایی را که در مسیر باروری خود بر دوش هموطنانشان تحمیل کرده اند به فراموشی سپرده و به امید دستیابی به زندگی آسوده راهی کشورهای متمول و ثروتمند دنیا می گردند و بدین سان از درختی تناور که از نخستین لحظه های نشو و نما، آب و خاک و تغذیه خود را از منابع و برکات این سرزمین های محروم دریافت کرده چیزی نصیب مردمان این سامان نخواهد شد و میوه دلپذیر حاصل، سهم ملتی  خواهد شد که هیچ رنجی را در راه باروری و ثمردهی این نخبگان تحمل ننموده اند.
کشور ما در طی سی و چند سال اخیر که درگیر بحرانهای امنیتی و اشغال بوده است، بخش بزرگی از نیروهای کارآمد و تحصیلکرده خود را از دست داده است. با وقوع کودتای کمونیستی و پس از آن وقوع جنگ داخلی هزاران تن از شهروندان نخبه کشور راهی دیار خارج گشتند و سرمایه های فکری خویش را که می بایست در راستای آباد سازی افغانستان صرف می گردید در اختیار کشورهای مقصد قرار دادند.
و اما در یک دهه اخیر که این سرزمین شاهد حضور گسترده دهها هزار تن از نیروهای اشغالگر خارجی بوده است، این معضل به شکلی متفاوت چهره خود را نمایان ساخته است. اینبار و با حضور دهها موسسه خارجی که علی الظاهر در امر بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ دست  اندرکارند تعداد زیادی از نخبگان تحصیلکرده وطن به دلیل جاذبه های مادی اشتغال در این موسسات جذب چنین  مراکزی شده اند.
با توجه به تاثیر مهمی که وابستگی مادی در ذهن و روح و روان آدمی از خود بر جای می گذارد چگونه می توان از چنین نخبگانی انتظار این را داشت که فارغ از هر گونه تاثیر و تاثری و به صورت کاملا مستقلانه به آرمانهای اسلامی و ملی خود پایبند بمانند. این افراد قطعا نخواهند توانست در اظهار نظرهای خویش رای و نظر اربابان مالی خود را در نظر نگیرند زیرا در این صورت منافع مالی ناشی از اشتغال در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
آنچه شیران را کند روبه مزاج
احتیاج است احتیاج است احتیاج
این امر می تواند خطر بزرگی را به خصوص در باورهای مذهبی جامعه ایجاد گرداند و هر گونه احساس عزت مسلمانی را در ذهن و روح این افراد بخشکاند و از آن جایی که نخبگان تاثیر گذارترین قشر جامعه می باشند تاثیر مخرب خود را در شکل دهی منفی بر فرهنگ جامعه آشکار  گرداند.
به باور نگارنده استعمارگران در این زمینه به صورتی کاملا هدفمند به شکار نخبگان جامعه افغانی مبادرت ورزیده اند و امیدوارند که به مرور زمان باورهای مذهبی و ارزشهای عالی مبتنی بر آموزه های اسلامی جامعه را از طریق نخبگان وابسته کاملا استحاله نمایند. بنابراین مراجع مذهبی جامعه و همچنین آن بخش از نخبگانی که دغدغه حفظ ارزشهای دینی از دستبرد تفکرات الحادی را دارند می بایست در این زمینه به چاره جویی پردازند.
حضور اشغالگران  به همراه انبوه موسسات وابسته به آنان در درازمدت اثرات نامطلوب خود را آشکار خواهد ساخت و زمانی خواهد رسید که جامعه اسلامی ما از درون تهی خواهد گردید و تفکرات الحادی دین ستیز هزاران پیاده نظام بومی خواهد یافت.