28 حمل 1397 - یادداشت
آریانا نیوز: اشرف غنی که در پایان روزهای مانده از قدرت به سر می برد در انتظار فرصت مناسب برای برکناری آخرین مهره دردسر ساز در جنوب است، اما آیا جنرال رازق به سادگی جنرال دوستم در رسوایی اخلاقی ترد می شود یا تحت فشار و گزینه معامله همچون عطا محمد راضی به ترک امپراطوری؟
مهد طالبان و چشمه قدرت تروریستان در روزهای امن تری از ولایت های همواره امن به سر می برد که نشان می دهد، تغییر جغرافیه یی جنگ در هماهنگی های میان طالبان و ارگ پیچیده در منافع مشترک است که توانسته تظمین کننده بقای رییس جمهوری باشد که هم درگیر با مشکلات جسمی است و هم مریض توهمات قبیله ای.
در برکناری عطا محمد، حال با هر گزینه ای فشاری که سبب سقوط اجتماعی و سیاسی وی شد بنا به استعفاهای بدون تاریخی که گفته می شود اشرف غنی از مقام های خارج از دایره انتخاب خود گرفته است نوبت به عبدالرزاق کندهار رسیده است، قوماندان پولیسی که فراتر از مقام، حکم حاکم این ولایت جنوبی و مهم کشور را دارد.
از نگاه اشرف غنی، جنرال رازق اشتباهات جبران ناپذیری را انجام داده از همراه شدن با دشمنی همچون عطا محمد تا سخنرانی های علیه ریاست جمهوری همچون مخالفان غیرپشتون تا جایی که فشارها از هر سو خبر از تنگ تر شدن فضا بر این جنرال موفق در نبرد با طالبان و حفظ امنیت در ناامن ترین نقطه کشور می دهد.
این در حالی می باشد که این جنرال با به چالش کشیدن قدرت حکومت، بارها گفته است که برکناری وی نه اختیار حکومت بلکه به خواست مردم کندهار صورت خواهد گرفت در حالی از والی گرفته تا قوماندان امنیه ها بخشی از دولت هاست اما اگر بلخ بیش از یک و نیم دهه همچون یک منطقه خودمختار بود، کندهار تحت نفوذ کرزی نیز ظرفیت استقلال از ارگ را دارد.
نکته قابل تامل در این گونه کشمکش های قدرت به مانند ریشه تمامی معضلات افغانستان، قومیت است و کرزی، غنی و رازق با وجود پشتون بودن از قومیت های جدا و در تقابل با یکدیگر استند، کرزی دور از قدرت همچنان ولایت کندهار را تحت نفوذ دارد و نزدیک ترین فرد به خود را در پست قوماندان امنیه قرار داد و غنی برخواسته از شرق کشور در تلاش برای کسب اعتبار در این قومیت و رازق، سد در برابر آن می باشد.
از جانب دیگر، جنرال رازق با وجود گذشته ای نامعلوم و اما و اگرها در روابط با طالبان که برخی آن را واقعیت و خود رد می کند، متهم به نقض حقوق زندانی ها در کندهار است که به وی لقب شکنجه گر زندان ها را داده اند اما همین مقام، پیروز بر طالبان بوده و امنیت را پس از دهه ها به ناامن ترین ولایت بازگرداند.
و اگر با دید نقض حقوق بشر بخواهیم رهبران و مقام های افغانستان را ارزیابی کنیم باید 90 فیصد آنان در زندان به سر ببرند و باقی تحت تعقیب باشند، پس همانگونه که جنرال رازق بنا به قانون نانوشته اما اجراییه شکنجه محبوسان همچون تمامی زندان های افغانستان عمل می کند و اگر جنرال دوستم همواره در فشار جنایت های جنگی می باشد، قصاب کابل در کنار غنی در حال فیض بردن از ثروت و ارگ پیشکش حکومت است.
برقراری امنیت در کندهار که بدون نقص قانون داخلی و عبور از خط قرمز بین المللی ناممکن بوده و هست آنهم در مُـلکی که گروه های تروریستی در حاشیه امن خاینین راس قدرت به سادگی مردم را در امنیتی ترین مناطق پایتخت به خاک و خون می کشاند و مناطق امن در تکان دهنده ترین رویدادها صحنه دگرباره نسل کشی ها می شود، رازق همچون کرزی و غنی با جنایت به قدرت می رسد و بقای خود را در معامله ها حفظ می کند.
خون و کشتاری که دهه ها حافظ حکومت های شوم از خلق و بیرق گرفته تا طالب و پسا طالبان بوده، همان تمامیت خواهی است که در ارگ وحدت ملی نمود پیدا می کند که حتی امنیت در میان قوم و ولایت خود را نیز تاب نمی آورد.
بر همین مبنا، اشرف غنی که در پایان روزهای مانده از قدرت به سر می برد نه تنها خیال رفتن ندارد بلکه در انتظار فرصت مناسب برای برکناری آخرین مهره دردسر ساز در جنوب است، اما آیا جنرال رازق به سادگی جنرال دوستم در رسوایی اخلاقی ترد می شود یا تحت فشار و گزینه معامله همچون عطا محمد راضی به ترک امپراطوری؟
کوماندان صایب مقاومت گو که چی میشه
پنجه بوکس