5 جوزا 1397 - یادداشت
آریانا نیوز: اگر هدف ترمپ جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستوی و رقابت تسلیحاتی در منطقه بود؛ اگر می خواست مانع از فعالیت های منطقوی ایران شود، باید توافق هستوی حفظ می شد…
استفان والت می نویسد: با بررسی سرنگونی رژیم هایی که با دخالت خارجی همراه بوده است، متوجه می شویم که به ندرت منتج به منافع مد نظر کشور های مداخله گر که پیش بینی اش را می کردند، شده است.
در آخرین مقاله ام به این موضوع اشاره کردم که نقض توافق هستوی ایران از طرف پرزیدنت ترمپ، اولین قدم برای تغییر نظام است. اگر هدف ترمپ جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستوی و رقابت تسلیحاتی در منطقه بود، توافق هستوی داشت دقیقا همین کار را می کرد. اگر می خواست مانع از فعالیت های منطقوی ایران شود، باید توافق حفظ می شد و با اعمال فشار به همراه سایر متحدان، ایران را وادار به پذیرفتن شروط بیشتر می کرد. اما در عوض ترمپ، مشاور امنیت ملی، جان بولتون و مایک پمپئو، وزیر امور خارجه، امیدوارند که با نقض توافق ایران و اعمال تحریم ها موجب سرنگونی نظام این کشور شوند و یا افراد تندرو در ایران، پروگرام غنی سازی هستوی را از سربگیرند و بهانه ای برای جنگ پیشگیرانه، به دست امریکا دهند.
تاریخ به ما چه یاد داده است؟ آیا تلاش های قبلی در براندازی نظام در سایر کشورها، منتج به منافع مد نظر شده و یا فقط اوضاع بدتر شده است؟ با نگاهی گذرا به تاریخ متوجه پاسخ می شویم.
کودتای ایران، سال ۱۹۵۳: امریکا و بریتانیا در تلاشی مشترک، سعی کردند که صدراعظم منتخب مردم، محمد مصدق را سرنگون کنند و شاه جوان، محمد رضا پهلوی را به تاج و تخت بازگردانند. این نقشه یک موفقیت تاکتیکی درخشان بود و می شد گفت که شاه ایران متحدی ارزشمند برای امریکا به حساب می آمد. اما محمد رضا شاه یک متحد واقعی نبود (از جمله کارهای او شروع پروگرام سلاح های هستوی ایران بود) و نقش امریکا در برگرداندن او به تاج و تخت، دلیل اصلی خشم آیت الله خمینی و طرفدارانش از امریکا بود. عبرت: حتی یک موفقیت کوتاه مدت می تواند منجر به مشکلات کلان تر در آینده شود.
طرح کلان آریل شارون: در سال ۱۹۸۲، براساس نقشه ای که وزیر دفاع آن زمان، آریل شارون، کشیده بود، به بهانه ی تلافی کردن قتل سفیر اسراییل در لندن، به لبنان حمله کردند. به منظور شکست سازمان آزادی بخش فلسطین و ایجاد یک دولت طرفدار اسراییل در لبنان، اردوی اسراییل وارد خاک همسایه شد و یاسر عرفات و سازمان آزادی بخش را تا بیروت تعقیب کرد. اما نقشه با شکست مواجه شد و در سال ۲۰۰۰ اسراییل با اشغال جنوب لبنان به جنگ پایان داد و نتیجه ی نهایی به وجود آمدن حزب الله بود.
سرنگون کردن طالبان: زمانی که رژیم طالبان در افغانستان از فرستادن اسامه بن لادن به امریکا سر باز زد، پس از حادثه ۱۱ سِپتِمبر، امریکا با اتحاد شمالی افغان ها همراه شد و سعی کرد طالبان را از قدرت برکنار کند. واشینگتن در شکل گیری دولت جدید به ریاست حامد کرزی دخیل بود. اما ۱۵ سال از آن زمان می گذرد و یک ترلیون دالر هزینه شده اما هنوز امریکا درگیر جنگی است که نه می تواند پیروز شود نه می تواند از آن خارج شود. این امر نشان می دهد که سرنگونی دولت کار آسانی است اما ساختن یک دولت جدید بسیار بسیار دشوار است.
اسد باید برود (شاید هم نه): درست مثل لیبیا، قدرت های خارجی، نتوانستند جلوی دخالتشان در قیام علیه رییس جمهور سوریه، بشاراسد، را بگیرند. دولت اوباما اعلام کرد که اسد باید برود و عربستان، امریکا، ترکیه و چندین کشور دیگر سعی کردند از نیروهای مخالف اسد حمایت کنند. دخالت روسیه و ایران منجر به باقی ماندن اسد در قدرت شد. گرچه نتیجه نهایی، کشته شدن نیم ملیون انسان و درگیری ادامه دار بر سر قدرت بود.
با بررسی سرنگونی رژیم هایی که با دخالت خارجی همراه بوده است، متوجه می شویم که به ندرت منتج به منافع مد نظر کشورهای مداخله گر که پیش بینی اش را می کردند، شده است.
دلایل این شکست واضح است، اول اینکه سرنگونی یک رژیم، زنگ هشداری است برای سایر رژیم ها، و آنها برای محافظت از خود وارد عمل می شوند. مانند سوریه و ایران زمانی که شاهد اشغال عراق بودند. دوم اینکه، سرنگونی رژیم اول کار است نه آخر کار. اکثرا به خاطر نزاع داخلی بر سر قدرت، دولتی شکست خورده و جنگ داخلی به وجود می آید. سوم اینکه، اگر هم بتوانند دولتی را به روی کار بیاورند، آن گماشته مطیعی که انتظارش را داشتند، نخواهد بود. قدرت های خارجی که اقدام به براندازی یک دولت می کنند، در مورد آن جامعه و فرهنگ مردمش، اطلاعاتی ندارند تا بتوانند تصمیماتی بگیرند که از دید مردم قابل قبول باشد و آنها را از خود منزجر نکنند. در آخر اینکه مردم هیچ مُـلکی نمی خواهند از یک اشغالگر خارجی تا دندان مسلح، دستور بگیرند که این امر موجب شعله ور شدن حس ملی گرایی و ایجاد موج مخالفت خواهد شد.
منبع : فارین پالیسی
زنده باد ترام