7 ثور 1397 - یادداشت

پیامدهای بین المللی کودتای 7 ثور برای ملت افغانستان

کودتای هفت ثور

آریانا نیوز: کودتای هفت ثور، افغانستان را به میدان جنگ سرد میان قدرتهای شرق و غرب مبدل ساخت…

هفتم ثور سال 1357 خورشيدي، روزی است که كودتاي ماركسيستي با حمايت شوروي در افغانستان به وقوع پيوست كه منجر به سقوط حکومت جمهوری داوودخان گردید. در آن زمان افرادی که راه ترقی و پیشرفت افغانستان را در مکتب کمونیسم جستجو می‌کردند، در پی نفوذ در میان نیروهای مسلح و نهادهای حکومتی و پوهنتونی بوده و توانستند بسیاری از افسران جوان اردوی ملی را با خود همراه سازند و راه رسیدن به قدرت را برای خود هموار نمایند.
فرسودگی و ناکارآمدی حکومت، فقر و عقب ماندگی جامعه‏ افغانستان را می توان از عوامل داخلی ظهور واقعه‏ هفت ثور عنوان دانست.
داودخان که به کمک کمونیست ها به قدرت رسیده بود، فعالیت احزاب کمونیستی خلق و پرچم را در میان اردوی ملی آزاد گذاشت و آنها هم با استفاده از این فرصت جنرالهای بلند رتبه‏ اردوی ملی را جذب نموده وزمینه را برای کودتا فراهم نمودند.

داشتن روحیه‏ توسعه طلبانه‏ روس ها و نیز ترویج افکار کمونیستی در مقابل تفکر کاپیتالیستی از عوامل مؤثر خارجی است؛ پس از اتمام جنگ جهانی دوم و تقسیم جهان به دو اردوگاه شرق و غرب در قالب قرارداد های ناتو و ورشو و اوج گیری جنگ سرد، دولت کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی سابق در تلاش بود تا افکار کمونیستی را در دنیا خاصتاً کشورهای آسیایی ترویج نموده و احزاب طرفدار خود را به قدرت برساند.

کودتاچیان که ظرفیت حکومت بر مردم را نداشتند درابتدا شعارهای برادری و برابری سر می‌دادند، به محض تحکیم پایه های قدرت خود به دستگیری، زندان و اعدام مخالفین روی آوردند و طولی نکشید که در مدت کوتاهی زندان‎های مخوف پلچرخی و… از مخالفین پر شد.

بیشتر بخوانید  رابطه نزدیک طالبان و تحریر الشام از نگاه لطیف پدرام

آنها حتی همکاران و همفکران خویش را نیز تصفیه می‌نمودند و با دستپاچگی و ناپختگی به صدور فرامین حکومتی می‌پرداختند، به طوری که ظرف مدت بسیار کوتاهی 8 فرمان حکومتی را صادر نمودند.
مردم مسلمان افغانستان که به نیات شوم و اهداف پلید کمونیست ها پی برده بودند، به رهبری علمای دینی به جهادی مسلحانه بر ضد حکومت کمونیستی دست زدند و طولی نکشید که قیام های ضد حکومتی سراسر کشور را فرا گرفت.

با توجه به اینکه حکومت کمونیستی در سالهای پایانی حیات خود بحث مصالحه‏ ملی را مطرح کرد،  سه عامل اساسی زیر را می توان از دلایل شکست این پروسه عنوان کرد:

الف: جدی گرفته نشدن این پلان از سوی مجاهدین: گروه‌های جهادی پلان آشتی ملی داکتر نجیب را جدی نگرفتند و به آن به دیده‏ی تردید می نگریستند و آن را تلاش حکومت برای بقای خود می‌پنداشتند، لذا به آن توجه ننمودند.
ب: اختلافات درونی حزب وطن: بسیاری از رهبران حزب وطن از داخل رژیم کابل نیز با پلان آشتی ملی مطرح شده از سوی داکتر نجیب موافق نبودند، لذا داکتر نجیب هم نتوانست با جدیت این پلان را دنبال نماید.

ج: مداخلات امریکا و پاکستان: ایالات متحده‏ امریکا و پاکستان هم خواهان سقوط رژیم کابل بودند و بر سرنگونی آن تأکید می‌کردند و مجاهدین را برای این کار تشویق می‌نمودند، از این رو این عوامل موجب گردید که پلان آشتی ملی داکتر نجیب به نتیجه نرسد و عقیم بماند.

اختلافات شدید درونی حکومت و کمونیستها نیز موجب تضعیف پایه های قدرت آنها شد، به طوری که اختلاف میان جناح‌های خلق و پرچم و همچنین اختلاف میان خود پرچمی ها یعنی طرفداران داکتر نجیب و ببرک کارمل حکومت را ضعیف ساخت و زمینه‏ سقوط آنها را فراهم آورد.

بیشتر بخوانید  ۲۰ سال تجربه ناکام امریکا؛ سیگار از شکست بازسازی افغانستان می‌گوید

پیامدهای بین المللی کودتای ثور برای ملت افغانستان بسیار تلخ و ناگوار است، اگر چه ملت مسلمان افغانستان توانستند به پیروزی دست یابند، اما این کودتا افغانستان را به میدان جنگ سرد میان قدرتهای شرق و غرب مبدل ساخت که حاصل آن هم ویرانی کشور، شهادت بیش از یک ملیون نفر و آواره گی ملیون ها باشنده افغان بود.

همرسانی کنید!