12 دلو 1400 - مهاجرت

راه اندازی رستورانت غذاهای افغانی توسط دو زن مهاجر افغان در البانیا

راه اندازی رستورانت غذاهای افغانی توسط دو زن مهاجر افغان در البانیا

آریانا نیوز: این رستورانت توسط حسیبه اتکپال؛ خبرنگار پیشین افغان و نگینه؛ دادستان زن در ولایت غور راه‌اندازی شده‌ و در این رستورانت به مشتریان غذاهای افغانی مثل قابلی پلو، بولانی، بادنجان بورانی، لوبیا و نان خشک داده می‌شود…

دو زن مهاجر افغان در شهر شنجین البانیا رستورانتی را راه‌اندازی کرده‌اند و در آن تلاش دارند به مهاجران کمک کنند تا با خوردن غذاهای افغانستان، خود را در خانه‌شان احساس کنند.

به نقل از الجزیره، این رستورانت در دل یک رستورانت محلی در شهر شنجین- شهری کوچک در البانیا است که به نام غذای افغانی فعالیت می‌کند.

این رستورانت توسط حسیبه اتکپال؛ خبرنگار پیشین افغان و نگینه؛ دادستان زن در ولایت غور راه‌اندازی شده‌است.

حسیبه اتکپال به الجزیره گفته‌است: وقتی با صاحب رستورانت محلی درباره ایده‌ مان صحبت کردیم، او حتی بدون تقاضای کرایه، گوشه‌ای از رستورانت خود را در اختیار ما گذاشت.

حسیبه افزوده‌است که در این رستورانت به مشتریان غذاهای افغانی مثل قابلی پلو، بولانی، بادنجان بورانی، لوبیا و نان خشک داده می‌شود: درست مانند افغانستان، هر وعده غذایی با نان خشک صرف می‌شود.

او گفته‌است: ما این رستورانت را سه ماه پیش راه‌اندازی کردیم، وقتی دیدیم افغان‌هایی که به البانیا گریخته‌اند چقدر دلتنگ غذای خانه شده‌اند. همه این‌جا [در مرکز پناهندگان] با وضعیت دشوار روحی دچار اند، و ما می‌خواستیم کاری کنیم که لبخند بر لبان‌شان بیاوریم.

به گفته حسیبه، پس از راه‌اندازی این رستورانت، بسیاری از شهروندان البانیا نیز علاقه‌مند غذای افغانی شده‌اند. او گفته‌است: خوشایند است که البانیایی‌ها نیز برای خوردن قابلی و لوبیا به این‌جا سر می‌زنند. احساس می‌کنم این رستوارنت کمک کرده‌است تا با مردم البانیا رابطه برقرار کنیم؛ مردمی که با آغوش باز از ما پذیرایی کرده‌اند.

بیشتر بخوانید  طالبان: خدمات قنسولی حق اساسی اتباع افغان است

او همچنین گفته‌است: مشتریان ما از تمام اقشار جامعه افغانستان هستند. آنان با جمع‌شدن در این رستورانت، دردهای مشترک‌شان را با یک‌دیگر قسمت می‌کنند.

آن‌ها همچنین یک زن افغان دیگر را برای تهیه غذا استخدام کردند؛ زیرا هر دو زن تجربه پخت و پز محدودی داشتند: به خانه برگشتم، من همیشه آنقدر مشغول بودم که به سختی وقتم را در آشپزخانه سپری می‌کردم؛ اما اکنون برای خانواده من بسیار جالب است که حداقل سه روز در هفته را در آشپزخانه می‌گذرانم.

 

همرسانی کنید!