آریانا نیوز: یک تحلیلگر مطرح پاکستان در مقاله ای به چالش پیش روی دولت آتی پاکستان برای داشتن روابط راهبردی و متوازن با دو کشور عربستان سعودی و ایران پرداخته است…
محمد عامر رانا از تحلیلگران مطرح پاکستان در مقاله ای که در ویبسایت تحلیلی تجزیات نشر شد به چالش پیش روی دولت آتی پاکستان برای داشتن روابط راهبردی و متوازن با دو کشور عربستان سعودی و ایران پرداخته است.
در این مقاله تاکید شده است که مطابق اخبار دریافتی بانک توسعه اسلامی که عربستان سعودی از کشورهای اصلی ذی نفوذ در آن است قصد دارد وامی 4 ملیارد دالری در اختیار پاکستان قرار دهد. مطابق ادعای منابع آگاه برای دریافت این وام نیازی به گذراندن مراحل متداول برای دریافت آن نیز وجود ندارد بلکه بانک توسعه اسلامی آماده است این مبلغ را به عمران خان برای توسعه کشور اسلامی پاکستان ارایه دهد.
چین وعده دادن 2 ملیارد دالر به پاکستان را پیشتر داده بود که یک ملیارد آن پیشتر به خزانه کشور واریز شده است. از این اقدام چینایی ها می توان فهمید که چینایی ها فراتر از پروژه عظیم یک کمربند یک جاده می خواهند مانع از ورشکستی ملکی شوند که در آن 30 ملیارد دالر سرمایه گذاری کرده اند و همین مقدار هم قرار است در دو سه سال آتی سرمایه گذاری کنند.
هرچند متخصصین امور اقتصادی در غرب معتقد استند که فشارهای اقتصادی به پاکستان در نتیجه پروژه دالان اقتصادی پاکستان – چین ایجاد شده است و پاکستان بیش از توان مالی خود وام دریافت کرده است و به همین دلیل مجبور است از سازمان هایی مانند صندوق جهانی پول (IMF) وام بگیرد و بابت اقساط خود به چین به این کشور بپردازد.
چندین تن از سران مهم حزب تحریک انصاف که در کابینه دولت مرکزی حضور دارند از جمله اسد عمر وزیر مالیه جدید پاکستان نیز به این موضوع اعتقاد دارند و همین موضوع باعث شده است تا چینایی ها نگرانی شدیدی را در این پیوند دارند و این موضوع که پروژه دالان اقتصادی پاکستان-چین در پارلمان این کشور مورد بحث و بررسی قرار گیرد از نگرانی های چینایی ها است. چینایی ها مدعی آن استند که عمده سرمایه گذاری های مالی خود در پاکستان را با سود کم انجام داده اند و پروژه هایی از این دست را آنها با سود بالاتر در سایر مناطق دنیا انجام داده اند. با این حال اگر جزییات سرمایه گذاری چینایی ها در پاکستان نشر شود ممکن است اعتماد کشورهای جهان به سرمایه گذاری چینایی ها و جایگاه آنها در جامعه بین المللی آسیب ببیند.
دولت پیشین پاکستان ( حزب مسلم لیگ نواز) این پروگرام را داشت که در صورت فشار مالی اقساط سرمایه گذاری چینایی ها در پروژه دالان اقتصادی پاکستان- چین؛ از طریق گرفتن وام بیشتر از چینایی ها یا از طریق تفاهم برای اجرا کردن پروژه های بیشتر به تعویق بیندازند و با اعمال نظارت بر صادرات و همچنین خصوصی سازی اوضاع اقتصادی کشور در کنترول باشد و فشار مالی ایجاد شده برای پاکستان برای مدت 4 الی 5 سال ارزیابی شده بود و پیش بینی می شد که از طریق رونق اقتصادی ایجاد شده ناشی از اجرای بخش هایی از این پروژه، چرخ مربوط به گردش مالی اقساط آن نیز بگردد.
در دوره حکومت حزب مسلم لیگ نواز اقساط بدهی های خارجی پاکستان به تدریج زیاد شد و این روند در دوره فعالیت دولت انتقالی نیز ادامه یافت. در حالی که برای ایجاد اعتماد بین دولت جدید و چینایی ها چندین ماه زمان لازم است چینایی ها تلاش می کنند که عمدتا بر روی سرمایه گذاری در مناطق آزاد تجاری و صنعتی فعالیت کنند.
هنوز تدابیر اقتصادی دولت جدید مشخص نیست و هنوز نمی توان در این رابطه سخنی گفت اما در حال حاضر روابط امریکا با پاکستان در شرایطی قرار ندارد که امریکا( با داشتن16 فیصد از حق رای در مقابل 186کشور دیگر ) در صندوق جهانی پول (IMF) با ارایه وام به پاکستان با شرایط آسان موافقت کند.
در چنین شرایطی وام 4 ملیاردی بانک توسعه اسلامی که از طرف عربستان سعودی ارایه می شود می تواند کمک بسیاری به پاکستان بکند اما دالرهای سعودی نیز به دنبال خود فشارهای بسیاری را به پاکستان تحمیل خواهد کرد. همه می دانند که عربستان سعودی به دنبال همکاری های بیشتر نظامی با پاکستان است و می خواهد از نیروهای نظامی پاکستان در مقابل یمن و در صورت لزوم در مقابل قطر نیز استفاده کند.
در این میان ایران را چگونه می توان نادیده گرفت. عربستان سعودی تمام تلاش خود را می کند تا با ارایه وام های کلان به پاکستان و مدیون کردن سران این کشور در مقابل خود آنها را از شعاع تاثیر ایران خارج کند و این وام های عربستان با اهداف راهبردی این کشور ارایه می شود.
در مقابل ایران نیز خواهان داشتن روابط سفارتی و اقتصادی بهتر با پاکستان است. صدراعظم جدید پاکستان علاقه مندی خود به پروژه خط لوله گاز ایران- پاکستان اعلام کرده است و شرایط حاکم بر اقتصاد منطقوی نیز پاکستان را مجبور به داشتن روابط بهتر و محکم تر با ایران می کند. نقش ایران در تامین برق مورد نیاز برای بندر گوادر و همچنین نقش این کشور برای ارسال کالاها به مقاصد آسیای میانه و اروپا جایگاه خاصی به ایران می دهد.
به عبارت ساده تر ایران می تواند نقشی کلان در رونق اقتصادی پاکستان داشته باشد اما این موضوع به علت فشارهای امریکا و عربستان سعودی تحقق نیافته است. تحریم اقصادی علیه ایران نیز در این میان موثر است، اما جالب است بدانید که در شرایطی که پاکستان را به بهانه تحریم های اقتصادی ایران از بهره مند شدن از منافع تجاری با ایران محروم می کنند کشور هند و چین هر دو روابط گسترده تجاری با ایران دارند و هندی ها حتی فشارهای امریکا برای کاستن از روابط تجاری خود با ایران را نیز رد کرده اند و همین موضوع باعث شده است تا فعالیت های اقتصادی هند با ایران در خارج از چوکات همکاری های نظامی و اقتصادی این کشور با امریکا دیده شود و همین موضوع باعث شده است تا هندی ها به صورت راهبردی روابط خود را با ایران گسترش داده و از بندر چابهار منحیث پلی برای ورود به افغانستان و آسیای میانه استفاده کنند.
این اقدام هندی ها را میتوان یکی از حربه های هندی ها برای ناکام گذاشتن پروژه دالان اقتصادی پاکستان- چین قلمداد کرد و چین نیز از این اقدام هندی ها دل خوشی ندارد و تلاش می کند تا به پاکستانی ها بفهماند که اگر آنها نمی توانند با کشورهای همسایه خود ( ایران و افغانستان) نمی توانند روابط راهبردی داشته باشند حداقل این روابط را در سطحی نگه دارند که فعالیت های عادی تجاری از طریق این همسایه ها انجام شود تا پروژه دالان اقتصادی پاکستان- چین رونق بیشتری داشته باشد و سرمایه گذاری های چینایی ها در پاکستان لطمه نخورد.
یکی از بزرگترین مخمصه های پاکستان درباره چگونگی ایجاد توازن در روابط خارجی خود با کشورهای عربستان سعودی و ایران بوده است. عربستان سعودی این قابلیت را دارد که در کوتاه مدت پاکستان را از طریق مالی تحت حمایت قرار داده و چالش های مالی پاکستان را رفع کند اما برای این اقدامات خود شرایط سختی مد نظر دارد [از جمله استفاده ابزاری از پاکستان در مسایل نظامی]. در طرف مقابل ایران نیز می تواند نقشی برجسته برای تقویت اقتصاد پاکستان در بلند مدت داشته باشد، همین شرایط باعث شده است تا پاکستان همیشه برای حل کوتاه مدت مشکلات اقتصادی خود به عربستان روی آورده و ایران را کنار بگذارد.
برای دولت مرکزی جدید پاکستان به ریاست حزب تحریک انصاف نیز برقراری توازنی مناسب در روابط خارجی خود با دو کشور ایران و عربستان سعودی چالشی کلان محسوب می شود.
دولت حزب مسلم لیگ(ن) با همراهی لوی درستیز وقت پاکستان نیز تلاش کردند منحیث میانجی روابط بین تهران- ریاض را بهبود ببخشند و به همین دلیل نوازشریف و جنرال راحیل شریف عازم ریاض و تهران شدند اما این تلاش آنها یکی از ناکامی های کلان سران سیاسی و نظامی وقت پاکستان بود و هر دوطرف ایفای نقش اسلام آباد منحیث میانجی را نپذیرفتند.
در این میان جنرال راحیل شریف متقاعد شد و به بهانه داشتن سمت قوماندانی ایتلاف نظامی کشورهای اسلامی به عربستان سعودی رفت و عملا نقش میانجی بودن پاکستان در بین دو کشور زیر سوال رفت و همین باعث شد تا اعتبار سفارتی پاکستان [منحیث میانجی بی طرف] آسیب ببیند. پاکستان با این اقدام بار دیگر دستیابی به راه حل کوتاه مدت [در قبال منافع حاصل از روابط با عربستان سعودی و ایران] را پذیرفت و همین باعث شد تا اعتبار و وجهه پاکستان خدشه دار شود.
در نظام بین الملل همیشه کشورهای همسایه جایگاه خاصی در روابط دپلوماتیک و اقتصادی دارند و منافع بسیاری از این روابط عاید کشورها می شود. متاسفانه در درک منافع ملی و اولویت های سفارتی ما پاکستانی ها درک لازم برای ایجاد توازن را نداشته ایم و همین باعث شده است تا دولت ها در برقراری توازن لازم برای روابط خارجی خود با تهران و ریاض ناکام باشند. اکنون باید دید که دولت جدید پاکستان در برقراری این توازن موفق خواهد بود یا خیر.