11 جوزا 1391 - خارجی
ملکه انگلیس در حالی به شصتمین سالگرد سلطنت خود رسیده است که جنبشی مردمی برای سرنگونی وی و حذف سلطنت در انگلیس شکل گرفته و به مخالفت با این مقام صرفا هزینهبر پرداخته است.
پایگاه اینترنتی شبکه سیانان در ویژهنامه خود به مناسبت شصتمین سالگرد سلطنت ملکه الیزابت در انگلیس، با انتشار مقالهای از ادامه حکومت سلطنتی در انگلیس انتقاد کرده و آن را خلاف دموکراسی دانست.
* سلطنتی کاملا غلط!
“گراهام اسمیت” عضو جنبش جمهوریخواهی انگلیس و نویسنده این مقاله در ابتدا مینویسد: شور و جنجالی که رسانهها در رابطه با “جشن الماس” ملکه الیزابت (جشن سالگرد شصت سالگی سلطنت ملکه الیزابت) برپا کردهاند، میتواند هرکسی را متقاعد کند که مردم انگلیس در حمایت و ستایش خاندان سلطنتی خود متحد و یکدست هستند. واقعیت این است در حالی که عده بسیار زیادی در انگلیس نسبت به طبقه اعیان و اشراف بیتفاوت هستند – و البته از داشتن یک تعطیلات اضافی به مناسبت این سالگرد خوشحال هستند، میلیونها نفر خواستار آن هستند تا کل ساختار سلطنت به کتابهای تاریخ بپیوندد.
جنبش جمهوریخواهی انگلیس به لطف تبلیغاتی که برای مراسم ازدواج “شاهزاده ویلیامز” و “کیت میدلتون”، و همچنین مراسم سالگرد سلطنت انجام شد، در 18 ماه اخیر رشدی مداوم داشته است. دلیل ما بسیار ساده است: ما به دنبال تغییرات دموکراتیک و مبارزه با قدرت و امتیازات موروثی هستیم. این قضیه اشتباه برای انگلیس سه برابر است: سلطنت از مبنا غلط است، از لحاظ عملی نیز غلط و از لحاظ سیاسی نیز چیز اشتباهی است.
ما به دنبال رسیدن به یک جامعه دموکراتیک هستیم، که به معنی احترام گذاشتن به ارزشهای دموکراتیکی نظیر برابری مدنی، آزادی مشارکت در دولت، حسابپذیری و شفافیت، است. در یک جامعه دموکراتیک جایی برای یک مقام فرادولتی که از لحظه تولد و تا پایان عمر در این جایگاه باقی میماند، وجود ندارد. یک سلطنت موروثی در جامعهای که به این جمله که “ما مردم باید مسئولیتپذیر باشیم” باور دارد، جایی ندارد. اعتراض اساسی که جوابی برای آن وجود ندارد.
* ملکهای که لابی میکند تا منافع خود را حفظ کند
در عمل، سلطنت سازمانی است که شایسته اهدافی که برای آن تعیین شده نیست. این یک سازمان محرمانه است؛ که اخیرا با موفقیت توانسته با انجام لابی خود را از دسترس قانون آزادی اطلاعات معاف کند؛ این سازمان با وزرای دولت لابی میکند تا منافع مالی خود را به نفع خود افزایش دهد؛ این سازمان شدیدا هزینهبر است – به صورت تخمینی هزینه سالانه 202 میلیون پوند؛ که این رقم برای پرداخت به هزاران معلم، پرستار یا افسر پلیس کافی است، آن هم در زمانی که در حال کاهش هزینههای عمومی هستیم.
پارلمان ما پیش از آنکه بخواهد هر لایحه مربوط به منافع خاندان سلطنتی را تصویب کند، باید رضایت ملکه و شاهزاده چارلز (همسر ملکه) را بگیرد – که این کار در خفا انجام میگیرد و ما نمیدانیم که این کار چند بار و چگونه انجام گرفته است.
* هر قانونی قابل تغییر است، جز جایگاه ملکه
سلطنت از لحاظ سیاسی هم غلط است، چراکه به بخشی محوری از قانون اساسی نانوشته ما تبدیل شده است. این ملکه است و نه مردم که مقام معظم کشور است. قدرت ملکه آن قدر گسترده است که نمیتوان وی را نه از طریق دادگاه و نه از طریق ابزارهایی که از سوی ملکه در اختیار نخست وزیر قرار داده شده، به چالش کشید.
اختیارات نخستوزیر عبارتند از مدیریت و پشتیبانی شامل وارد جنگ شدن، امضای معاهدات، و تغییر قوانین از طریق شورای خصوصی که شناخت کمی از آن داریم. به لطف ملکه تقریبا هیچ محدودیتی برای اختیارات سیاستمداران ما وجود ندارد، مگر آنهایی که جایگاه خود آنها (خاندان سلطنتی) را محدود میکند. تجملات سلطنتی روشی کاملا شسته و رفته برای منحرف کردن افکار از این چینش ساختاری کاملا سوالبرانگیز است.
* ملکه هرگز یک گام اشتباه بر نمیدارد!
دلیل خصومت دولت انگلیس با جنبش جمهوریخواهی را نیز می توان در قدرت ملکه و نفوذی که او در سیاستمداران ما دارد، یافت. اما سلطنتطلبان به جای پرداختن به این موضوعات مهم و جدی سعی میکنند تا ما را باور ما را نسبت به توهمات جلب کنند و ما را معتقد کنند. آنچه از آنها میشنویم این است که “ملکه هرگز حتی یک قدم اشتباه برنمیدارد” و اینکه “تکلیف توریسمی که سلطنت تولید میکند چیست”؟
بحثی که راجع به توریسم مطرح میشود این است که وقتی انگلیس یک خاندان سلطنتی دارد، توریستهای زیادی را جذب میکند و در حقیقت سلطنت به صورت یک جاذبه توریستی عمل میکند و از این طریق میلونها پوند درآمد و گردش اقتصادی ایجاد میکند. اما مسئله اینجاست که هیچ سند و مدرک مستندی وجود ندارد که این ادعا را تایید کند.
* ملکهای پوشالی که فقط روبان میبرد
خوب زمانی که اکثر تصمیمات در پشت درهای بسته گرفته میشود، ما واقعا نمیدانیم که ملکه وظایف خود را به درستی انجام داده یا خیر. نقش او هیچگاه به درستی و به صورتی واقعی مورد بررسی قرار نگرفته و او هم برای در اختیار داشتن این پست، هیچگاه با کسی رقابت نکرده است. اگر ساکت باشیم و تنها انتظار ما از ملکه بریدن روبانها باشد (افتتاح کردن پروژه)، خوب میتوانیم بگوییم که او وظیفهاش را درست انجام داده است – ولی قطعا میتوانیم انتظارات بیشتری داشته باشیم.
ملکه به عنوان یک مقام پوشالی ملی و به عنوان یک نماینده عمومی، در انجام هرکار مثبتی و یا ارزش آفرینی کاملا شکست خورده است. پس از 60 سال، چه کسی میتواند حتی به یک سخنرانی مشهور از او یا رهبری و نقشآفرینی وی در لحظات حساس یک بحران، اشاره کند؟
وی در نهایت عنوان میکند که، به همین دلایل است که جنبش جمهوریخواهی در آستانه جشن ملکه نه تنها این جشن را رد میکند، بلکه خواستار تغییرات دموکراتیک واقعی است.