14 عقرب 1394 - خارجی
اروپایی ها که از اول تا آخر منافع و سود را چراغ راهنمای خود می دانند، چرا برخی از آن ها سیاست حمایت از مهاجران را در پیش گرفته اند که البته آن چنان هم پایدار نمی باشد؟
وزیر اقتصاد آلمان گفته است: «با جذب پناهجویان می توانیم مشکل نیروی کار ماهر را حل کنیم» که به یکی از بزرگترین مشکلات اقتصادی آلمان تبدیل شده است. همچنین شمار مهاجران از نظر اقتصادی فعال برای آلمان، در سال های اخیر یعنی 2014 و 2015 به حد مطلوب نرسیده است، که این موضوع با مهاجران جنگ زده به خوبی قابل حل است.
این روزها شاهد موج عظیمی از مهاجرت مردم جنگ زده سوریه، عراق، افغانستان، سومالی و اریتره به اروپا هستیم. این مسأله واکنشهای متفاوتی را در بین سیاستمداران و مردم اروپا برانگیخته است. مقامات کشورهایی مانند: آلمان، فرانسه، مجارستان و یونان و… در مقاطع زمانی مختلف واکنش های متناقض و متفاوتی از خود نشان داده اند.
آنان در ابتدا با مهاجران برخورد سخت و سلبی داشتند، اما پس از انتشار عکس کودک سه ساله سوری، چهره حق طلب و بشردوستانه گرفته و سعی کردند علت بحران را در حکومت بشار اسد چاره جویی کنند. مانوئل والس، نخست وزیر فرانسه، با انتشار عکس آیلان سه ساله در صفحه تویتر خود، خواهان بسیج اضطراری اروپا شد. یا صدراعظم آلمان اعلام کرده است که کشورش بیش از 800 هزار پناه جو را تا پایان سال خواهد پذیرفت.
البته این سخنان نشان از اقدام عملی آن ها نیست. همچنان که تا کنون نتوانستند به سیاست واحدی در زمینه پناه جویان برسند. همچنین طرح سازمان ملل در مورد سهمیه بندی مهاجرین بین کشورهای اروپایی به دلیل مخالفت کشورهای چون یونان، مجارستان و … به شکست انجامیده است.
اروپایی ها که از اول تا آخر منافع و سود را چراغ راهنمای خود می دانند، چرا برخی از آن ها سیاست حمایت از مهاجران را در پیش گرفته اند که البته آن چنان هم پایدار نمی باشد؟
یکی از این کشورها آلمان است. یکی از دلایل حمایت نصف و نیمه و ظاهری آلمان از پناه جویان، استفاده از نیروی کار ماهر مهاجران است. همچنان که وزیر اقتصاد آلمان گفته است: «با جذب پناهجویان می توانیم مشکل نیروی کار ماهر را حل کنیم» که به یکی از بزرگترین مشکلات اقتصادی آلمان تبدیل شده است. همچنین شمار مهاجران از نظر اقتصادی فعال برای آلمان، در سال های اخیر یعنی 2014 و 2015 به حد مطلوب نرسیده است، که این موضوع با مهاجران جنگ زده به خوبی قابل حل است.
با توجه به شکل هرم جمعیتی در کشورهای اروپایی که جمعیت بالای ۶۵ سال را بیش از جمعیت زیر 20 سال نشان می دهد، موضع گیری های بشر دوستانه صدراعظم آلمان قابل درک است. به عبارت دیگر اگر اروپا بخواهد همچنان به پرداخت مستمری و کمک هزینه های درمانی جمعیت مسن خود ادامه دهد، برای حل این مشکل، یا باید نرخ رشد جمعیت خود را افزایش دهد ــ که به هیچ وجه کار ساده ای نیست ــ یا باید بیش از پیش به واردات نیروی کار خارجی ادامه دهد، بنابراین یکی از راه های غلبه بر بحران نیروی کار در اروپای پیر، جذب مهاجرانی است که با حداقل حقوق و زندگی راضی هستند.
نکته مهم این که چنین سیاستی به آسانی قابل اجرا نخواهد بود. استفاده ابزاری از مهاجران سؤال هایی در مورد مهاجران فلسطینی مطرح می کند، که سال هاست آلمان از ورود آن ها جلوگیری کرده است. علاوه بر این در مقابل موضع گیری به ظاهر بشر دوستانه آلمان در قبال مهاجران، برخی دیگر از کشور های اروپایی چون یونان، مقدونیه، اسلونی، از سوی اتحادیه اروپا در هفته اخیر موظف شده اند که مرزهای خود را برای جلوگیری از ورود مهاجران ببندند و برای این اقدام از 400 هزار سرباز در مرزها استفاده شود. حتی این مهاجرت ها را خطری برای پایان اتحادیه اروپا به شمار آوردند و کشورهایی مانند آلمان و اتریش که منابع مستقیمی در زمینه پذیرش مهاجران داشته اند، باید جایگاهی برای پذیرش آن ها داشته باشند.
این موضع گیری های متناقص نشان دهنده سیاست منفعت جویانه صِرف اروپایی ها است که با نگاه اقتصادی، در مورد مهاجران جنگ زده ای تصمیم می گیرند که طبق قوانین کشور های اروپا، هرچند خود را غیر قانونی به اروپا رسانده اند، اما از طرف دولت و جامعه باید پذیرفته شوند. مهاجران حتی بعد از ورود می توانند با گرفتن وکیل مقیم شوند. در سوئد و نروژ این قوانین روشن تر است. از این قوانین که بگذریم در مورد سیاست حقوق بشری اتحادیه اروپا چه باید گفت که به شدّت ادعای آن را دارد . مقامات اروپایی در تناقص آشکاری قرار گرفته اند که نتیجه حمایت های غرب از تروریست است که منطقه خاورمیانه را به آشوب کشیده اند.
آن ها از یک طرف به دلیل واکنش ملی گراهای افراطی داخل کشورشان، نمی توانند حمایت کاملی از مهاجران داشته باشند، زیرا واکنش تند این گروه ها را در پی خواهد داشت، از طرف دیگر به دلیل فشار افکار عمومی جهانی و عده ای از مردم اروپا و سازمان های حقوق بشری مجبور به اتخاذ سیاست های به ظاهر حمایتی از پناه جویان هستند. در این میان مواضع برخی از کشور های اروپای شرقی چون مجارستان سخت تر بوده و مرز های خود را با مهاجرین بسته و با آن ها برخورد تندی انجام داده اند.
برخی از مقامات اروپایی برای توجیه اقدامات ضد مهاجرتی، استدلال های مانند این که اغلب مهاجران اقتصادی هستند و نه پناهجو، می آورند. وزیر خارجه مجارستان، ویکتور اوربایا، موضوعاتی همچون مهاجران به دروغ می گویند سوری هستند؛ داعش نسبت به ارسال نیروهای جهادی به سمت اروپا در بین پناهجویان اقدام می کند و مهاجران بیماریهای جدیدی با خود به همراه می آورند را مطرح کرده تا بتواند اقدامات ضد انسانی خود را توجیح کند. بسیاری از سازمان های مستقل حقوق بشری به طور کامل این موارد را رد کردند.
این در حالی است که حتی سیاست سهمیه بندی برای کشور های اروپایی که دچار بحران های اقتصادی هستند به مانند یونان و یا جذب حداقل پناهجویان نمیتواند دردی را از مهاجرین و این کشورها بر طرف کند. چالش اصلی یافتن یک مسیر مشترک به مانند مبارز مستقیم و جدی، واقعی و نه دو گانه با تروریست است. یعنی مبارزه با داعش و گروه های تروریستی که خود باعث تقویت و گسترش آن ها در منطقه شده اند باید شفاف و واقعی باشد تا سر منشا مشکل حل شود. برخورد دو گانه غرب به رهبری آمریکا با داعش نمی تواند کمکی به حل مسایل کند. غرب و سردمداران آن باید بدانند که هلوکاست واقعی هم اکنون در سوریه و در مورد پناهجویانی اتفاق می افتد که خانه و سرزمین های خود را ترک کرده تا برای حداقلی از زندگی و آرامش، سخت ترین خطر ها را تجربه کنند.