دولت افغانستان به کمک جامعه جهانی در سالهای اخیر نشان داده است که توانایی برگزاری نشست های مجلل و عظیم را دارا می باشد. برگزاری اجلاس موفق کابل در تابستان ۲۰۱۰ موید این ادعاست.(البته هزینه های برگزاری و رخصتی های اجباری ایجاد شده که شهر کابل و شهروندان افغانستان را فلج می سازد فدای موفقیت برگزاری اجلاس های پرطمطراق می گردد).جدا از برگزاری موفقیت آمیز نشست های داخلی و بین المللی در پایتخت، کارایی این اجلاس ها همواره جای سئوال داشته است.جرگه عنعنوی این روزها غرب کابل را به پادگان نظامی و امنیتی مبدل ساخته است. پیداست که اجلاسی بزرگ برقرار است. این روزها جرگه عنعنوی مسئولیت سنگین مشاوره به دولت را بر عهده دارد. مسئولیتی که بسیار عظیم و با اهمیت به نظر می رسد. اما روند تشکیل این جرگه به وضوح نشان می دهد که شرکت کنندگان آن صرفاً تمثیل مشورت می کنند و از وجاهت یک مشاور برخوردار نیستند و با این اوصاف عظمت جرگه نیز خود به خود نزول می یابد. در حالیکه ماهیت این جرگه ، نحوۀ انتخاب شرکت کنندگان (مشاوران) ، نحوۀ انتخاب هیئت رئیسه، عدم دسترسی به متن اصلی پیمان استراتژیک و فقدان آگاهی شرکت کنندگان از موضوعات جرگه و مواردی از این قبیل همه بیانگر جایگاه سمبولیک و فرمایشی این جرگه می باشد چگونه می توان این گردهمایی عظیم را مهم ارزیابی کرد. آیا مشاوران جرگه نشین این توانایی را دارند که در چهار روز برای بهبود اوضاع در کشور مشورتی زیر و رو کننده ارائه دهند که تا کنون یک دهه عملکرد جامعه جهانی در این زمینه کاری از پیش نبرده است؟
اغلب این مشاوران که از برکت این جرگه کمی بیشتر از ما از کلیت پیمان استراتژیک آگاهی یافته اند (البته در این مورد هم نه همه مشاوران کرام بلکه معدودی) از اینکه در جریان مسائل کلان مملکت قرار گرفته اند احساس شور و شعف زائدالوصفی دارند و همین مساله انبساط خاطر آنها را به بار آورده و خود را قانع می کنند که چنانچه مشورتی هم از آنها خواسته نشود مهم نیست و همین که تا این حد دولت محترم بر آنها منت نهاده و در جریان امورات کشور قرار داده کفایت می کند و ادب حکم می کند که هر چه خواست دولت باشد باید از سوی آنها روا گردد. بنابراین خیلی زود مساله پیمان استراتژیک را حل شده تلقی کرده و در اوج بی خبری صرفاً نگرانی از برخی جزئیات که نسبت به آن آگاهی هم ندارند ابراز داشته و به سراغ دیگر مساله مهم یعنی مصالحه با طالبان شتافتند و به قول معروف کار زمین را به ثمر رسانده و پنجه به آسمان می اندازند. این مشاوران برجسته آنچنان سردرگم و حیران هستند که اصلاً نمی دانند برای چه در جرگه گرد هم آمده اند. صرفاً پرداختن به پیمان استراتژیک که در دو سال اخیر در صدر اخبار افغانستان قرار دارد با این مشاوران خبره بیش از چهل روز می طلبید تا موشکافی و تجزیه و تحلیل گردد اما مشاوران تازه از راه رسیده با توجه به کمبود وقت نه تنها این پیمان را رصد کردند که مساله مهم مصالحه با طالبان را نیز آنالیز نموده و عنقریب مشوره سونامی وارشان را تقدیم دولت خواهند نمود تا نه تنها روابط با آمریکا تنظیم گردد بلکه مساله طالبان نیز حل شده تلقی گردد و این بلند پروازیها در شرایطی است که اکثر شرکت کنندگان جرگه از نبود اطلاعات کافی در مورد پیمان استراتژیک گلایه داشتند.
برای مثال صفیه صدیقى سخنگوى لویه جرگه عنعنوى در یک نشست خبرى می گوید که ایالات متحده امریکا نمی خواهد تا جزئیات خواسته هاى آنها در توافقنامه ستراتیژیک به دسترس رسانه ها قرار بگیرد.و حبیب الله رفیع اشتراک کننده لویه جرگه عنعنوى به آژانس خبرى پژواک می گوید که به اشتراک کننده گان جرگه در مورد خواسته هاى امریکا معلومات داده نشده است. وی میگوید که روز گذشته برای اشتراک کننده گان جرگه صرفاً مقاله ای در مورد توافقنامه ستراتیژیک قرائت شده است و از آنها خواسته شده تا در مورد توافقنامه ستراتیژیک مشوره بدهند.وى علاوه نمود: (( روز گذشته صرف بحث هاى هوایى صورت گرفت و خواست تمام اشتراک کننده گان این بود، تا جزئیات توافقنامه از طرف امریکا به آنها داده شود.))
باید این جرگه را تحسین نمود چرا که در اوج بی خبری باز هم به کار خود ادامه داده و نه تنها از پس موضوع مهم پیمان برآمدند بلکه یکی دیگر از معماهای حل ناشدنی افغانستان یعنی مصالحه با طالبان را نیز روی دست گرفتند. ضمن اینکه مشاوران محترم در نبود اطلاعات کافی خود مشغول به کار شده و در اقدامی جالب توجه و توام با خرافات گروپ کاری ۳۹ را حذف نمودند تا این عدد را که این روزها نماد بی ناموسی در افغانستان می باشد و عدد ۱۳ در برابر آن رو سفید شده مورد خشم و غضب قرار دهند. در نتیجه به تبعیت از آن تمثیل گر طنزگوی باید گفت؛ اگر مشوره می خواهید بروید مشوره لویه جرگه افغانستان بگیرید که مشوره هایش از بحث های هوایی و خرافه شکل می گیرد و از پیشگویی های نوستر داموس کمی ندارد.
این مشاوران ارجمند در حالیکه نسبت به بسیاری از جوانب آگاهی ندارند اینچنین شتابان به جمع بندی می رسند حال شما در نظر بگیرید اگر اندکی بیشتر آگاهی می داشتند (در حدی که گلایه هایشان را مرتفع می ساخت) در آن صورت احتمالاً جرگه در نیم ساعت نخست به هدفش رسیده بود و نتیجۀ آن در نیم ساعت دوم به ارگ ریاست جمهوری و شاید تا کاخ سفید هم راه یافته بود.
آنچه مسلم است اشتراک کنندگان لویه جرگه خواسته و ناخواسته تمثیل گران سناریوی مشاوره کذایی به دولت می باشند. آنها در اوج سردرگمی به کارشان در این جرگه ادامه می دهند و آنچه در این چند روز مشورت محرز شد هزینه هنگفتی بود که بر عظمت این نمایش دراماتیک از نداریهای ملت افغانستان پرداخت شد. این مشوره هر چند برای حقانیت نظام دموکراتیک افغانستان هزینه شد اما در ورای این مشوره ها بسیاری از مولفه های یک نظام دموکراتیک نظیر آزادی، استقلال، اقتدار و … در حال فدا شدن می باشند. باید پذیرفت که جرگه های مصلحتی بیش از این منفعت نخواهند داشت. دولت و حامیان خارجی آن جرگه عنعنوی را بازیچۀ دست خود ساخته اند و در حالیکه تصمیمات از قبل گرفته شده است با برگزاری چنین جرگه هایی صرفاً رنگ و لعاب دموکراتیک و مردمی به آنها داده می شود. هر چند دولت تلاش دارد تا این جرگه را نماد اراده مردم جا بزند اما تاریخ گواه است که مردم افغانستان فارغ از تصمیمات و مشاوره جرگه های اینچنینی آگاهانه نسبت به آینده افغانستان عکس العمل نشان خواهند داد.