19 حوت 1393 - مقالات
شاید بتوان گفت مشکلات مردم پروان بيشتر از تمام ولايات است چرا که مردم این ولایت در طول سال های جنگ خسارات زیادی دیده اند و به دلیل محصور بودن در کوه ها ولایت انکشاف در پروان متوازن صورت نگرفته است.
متاسفانه هنوز هم در بعضی از مناطق مانند ساحه سیاگرد که طالبان سابقه حضور در آنجا را دارند، نا امني هايی مقطعي ايجاد مي شود که پولیس و ارتش ملی تلاش دارند كه از اين وضعيت جلوگيري كنند.
یکی از مشکلات مهم مردم پروان نبود برق و آب آشامیدنی مناسب است که امیدواریم با آمدن والی جدید نیازمندی های مردم پروان بر طرف شود.
ولایت پروان
مرکز این ولایت شهر چاریکار و مساحت ولایت مساحت ۳۹۹٫۹ کیلومتر مربع با جمعیت ۵۲٬۸۰۰۰ نفر است.
ولسوالیهای زیر در ولایت پروان قرار دارند.
شهر چاریکار شاروالی و مرکز ولایت
ولسوالی جبل سراج
ولسوالی سالنگ
ولسوالی شینواری
ولسوالی غوربند
ولسوالی شیخ علی
ولسوالی سرخ پارسا
ولسوالی بگرام
ولسوالی کوه صافی
در این ولایت اقوام زیر زندگی میکنند:
تاجیک
هزاره
پشتون
ایماق
ترک
جمعیت ولایت پروان (جمعیت در 1361ش /1982، 987 ، 527 تن ) از ولایات مهم در مشرق افغانستان است . از شمال به ولایت بَغلان ، از مشرق به ولایت کاپیسا، از جنوب به ولایات کابل و وَرْدَک و از مغرب به ولایت بامیان * محدود می شود.
ولایت پروان ، علاوه بر نزدیکی به پایتخت و صنعتی بودن ، به دلیل قرار گرفتن در مسیر کاروانهای تجاری و آب و هوای مطلوب، در میان ولایات افغانستان اهمیت فوق العاده ای دارد. شهر چاریکار (پایتخت) در مشرق ولایت ، در ارتفاع 603 ، 1متری ، در حدود 64 کیلومتری شمال کابل و مشرق ملتقای رود غوربند و پنجشیر واقع است . راه اصلی کابل ـ بَغلان (مرکز ولایت بغلان ) و نیز شمال افغانستان از آن می گذرد.
صنایع نساجی (بخصوص پارچة کتان )، ساخت چاقو و ابزار فلزی چاریکار و پیرامون آن در افغانستان معروف است پروان در تشکیلات اداری قدیم افغانستان به صورت «حکومت اعلی » اداره می شد، اما از 1343 ش /1964 در تقسیمات داخلی جدید، ولایتی مستقل با اهمیتی کمتر (درجة دو) شد.
کاپیسا از 1358 ش /1979 به مدت دوسال قسمتی از پروان شد. در 1363 ش /1984 ولایت پروان دوازده واحد اداری مستقل داشت . در این ولایت ، چهار وُلِسْوالی (از تشکیلات حکومتی ) چهار علاقه داری و 477 آبادی ذکر شده است
پیداوار (محصولات) پروان:
توت و انگور پروان شهرت فراوان دارد. برعلاوه، گندم، جواری، جو، ماش و لوبیا را میتوان از غله جاتی به شمار آورد که درین ولایت کاشته میشوند. مناطق اطراف چاریکار، مرکز ولایت، در تولید انواع سبزیجات پیشقدم بوده و تولیدات آن نه تنها برای مصرف محلی بلکه برای صدور به بازارهای کابل نیز فرستاده میشود.
صنعت چاقو سازی در مرکز ولایت- چاریکار، از گذشتهها رواج داشت. همچنان صنعت چرمگری درچاریکار وجود داشتهاست. فابریکهٔ کشمش پاکی در دوران حکومت محمد داوود اما با سرمایهٔ شخصی به کار آغاز کرد که در دوران حنگهای سی ساله از کار افتید.
بند و انهار: پروژهٔ بزرگ آبیاری در پروان توسط چیناییها به به ثمر رسانده شد. این پروژه از دریای پنجشیر آغاز شدهاست. برای گذشتن از دریای غوربند فناوری جالبی به کاررفتهاست که لولههای بزرگ آب ازشانهٔ یک تپع سرازیرشده و با گذشتن از زیردریای غوربند به شکل بٌرُق روی شانهٔ دیگر تپه میبرآید و به کانالی که به سوی چاریکار میرود میافتد. کانال یاد شده نارسیده به شهر چاریکار به دو شاخه تقسیم میشود که یکی به سوی شرق میرود و دیگری همچنان به سوی جنوب جریان مییابد. درهمین محل تقسیم یک بند برق ساخته شده که مقداری برق برای شهر چاریکار تولید میکند. همچنان در قسمت جنوب شهر چاریکار برای رساندن آب به زمینهای بالاتر از نهراسلی، دستگاه بزرگ آب انداز (واترپمپ) ساخته شده که به گونهٔ وقفوی آب را از نهر پایین به بالا انداخته و درآنجا به جوی دیگری میافتد. این آب حتی تا مناطق قره باغ رسیده و زمینهای خشک را آبیاری میکند.
ولایت پروان از چهار رودخانه (دریا) آب میگیرد که عبارت اند از:
دریای پنجشیر
دریای سالنگ
دریای غوربند
دریای شتل
همچنان دریای دیگری به نام دریا «باریک آب» از سمت جنوب غرب وارد وادی پروان میگردد اما این دریا آب موسمی دارد و دایم فعال نمیباشد.
شهر چاریکار در حدود ۶۴ کیلومتری شمال کابل و در خاور پیوندگاه رودهای غوربند و پنجشیر واقع است. راه اصلی کابل ـ بغلان و نیز شمال افغانستان از چاریکار میگذرد.
جمعیت این شهر در سال ۱۹۸۸ در حدود ۲۹۴۰۰ نفر برآورد شده بود و امروزه هفتاد هزار نفر اعلام میشود.
این شهر در محل ورودی درهٔ پنجشیر واقع شده است. صنعت پارچه کتان و ساخت چاقو و ابزار فلزی چاریکار و پیرامون آن در افغانستان معروف است.[۳] کوزهگری و انگورهای این شهر نیز معروفند. در دهه ۱۹۶۰ بزرگترین کارخانه نساجی افغانستان در گلبهار در نزدیکی چاریکار ساخته شد.[۲] که ساخت آن باعث رشد جمعیت چاریکار پس از سال ۱۹۶۲ میلادی شد.
از نقاط دیدنی شهر، تپه گل غندی است. گردشگاه تپه گل غندی که از گردشگاههای بهاری افغانستان است در سال ۱۳۲۴ خورشیدی (۱۹۴۵ میلادی) در زمان میرعلم خان شهردار چاریکار بنیاد شد. در سال ۱۳۲۷ خورشیدی بهای جان، شاعر پشتوزبان از اين تپه ديدن کرد و نام آن را تپه گل غندی (تپه گل) گذاشت.
در افسانهها بنیاد شهر چاریکار را به جمشید پادشاه نسبت میدهند. بنیاد تاریخی آن را نیز توسط شاه کانیشکا از دودمان کوشانیان میدانند.
در سال ۱۸۴۱ و در جریان جنگ انگلیس با افغانستان، یک هنگ از سربازان انگلیسی مستقر در چاریکار قتل عام شدند. در ۲۱ ژوئیه ۱۸۸۰ عبدالرحمن خان در شهر چاریکار اعلان پادشاهی کرد. نیروهای حبیبالله کلکانی ( بچهسَقّا) پاشاه افغانستان، چاریکار را در سال ۱۳۰۸ خورشیدی اشغال نمودند.
بعدها محمدگل خان مهمند، وزیر داخله افغانستان که سیاست پشتوسازی را دنبال میکرد، شهر چاریکار را به آتش کشید و ویران ساخت.
پس از مداخله نظامی روسیه در سال ۱۹۷۹، چاریکار صحنه جنگهای شدیدی شد. پس از اشغال منطقه از سوی طالبان، مردم چاریکار در ۲۳ میزان ۱۳۷۵ علیه طالبان قیام کردند.
تاریخ پروان
پروان پایتخت تابستانی امپراتوری کوشانی به خصوص در عهد کنشکای کبیر است. شهرهای بگرام و کاپیسا در دردو سوی دریای پنجشیر مهد تمدن کوشانی میباشد.
پروان در دامان جنوبی هندوکش همیشه سنگر نهایی و عقبگاه مطمین کابلستان بودهاست. جنگهایی شدیدی که باشندگان پروان در برابر چنگیز خان کردند، به گزارش میرغلام محمد غبار نویسندهٔ «افغانستان در مسیر تاریخ»، سبب شد که چنگیر برای نخستین بار مزهٔ تلخ شکست را بچشد. البته که چنگیز خان برای اولین بار در تاریخ در پروان به شکست مواجه شده استږ که آن هم دز منظقه به اسم پل متک.
در دوران جنگهای سه گانهٔ مردم افغانستان در قرن نزده با انگلیس بازهم پروان دژ استوار و دیواری عبور ناپذیر در برابر متجاوزین انگلیس بود.
پس ازان که امیر حبیب الله خان کلکانی (رح) در سال ۱۹۲۸ با مرکز قرار دادن پروان در شورشهای ضد حکومتی توانست حکومت امان الله شاه را سرنگون کند، پروان برای اولین بار به مثابهٔ منطقهٔ تاجبخش تاجگیر شناخته شد. ازینرو، وقتی نادر خان به قدرت رسید، برای درهم کوبی روحیهٔ این مردم، کسان زیادی ازمردم را بکشت و داراییهای شان را غارت کرد. همچنان برای تداوم سلطهٔ خود براین مردم، به جا به جا سازی طرفداران خود درین نقاط مختلف پروان پرداخت.
همچنان مناطق اطراف شهر چاریکار را به سوی جنوب و شرق جوی دیگر آبیاری میکردهاست که از دریای غوربند آب میگرفت. این جویها به نامهای، جوی چاریکار، جوی خواجه و جوی ماهیگیر یاد میشوند… این جویها نیز درحال حاضر از شاخهٔ شرقی کانال آبیاری پروان آب میگیرند.
مناطق دیگر پروان بیشتر از آبهایی که از کوهها سرازیر میشوند آب میگیرند و بند و انهاری که درین مناطق وجود دارد به صورت عنعنوی صاخته شده و از قرون متمادی بدینسو به همین منوال بودهاست. یکی ازجمله مناطق عمده ومهم ایکه مربوط به ولایت پروان ونزدیک به ولسوالیهای کابل است هماناعلاقه داری سنجددره بوده که دارای هفت قریه میباشدکه به دوحصه مهم بالاده وپاین ده تقسیم است، تمام افرادساکن سنجددره مردمان سنی مذهب وفارسی زبان اند.
سنجدره هم سرحدباتوپ دره، غوربندوشهرک سابقه یاسرک عمومی کابل -پروان است اهالی سنجددره اکثرآمردمان تجارت پیشه بوده واکثریت مردمان آن درولایات کابل، پروان، مزار، تخار، بغلان، هرات وسایرمناطق زندگی میکنند، این محل دارای تعدادی اززیارت گاه هابوده ومشهورترین آن پنجپیران پنجشروزیارت رومی صاحب است، مشهورترین محل درسنجددره همانامنطقه بنام چهارجوی است که زمانی پایگاه قومندان ملا(ملامحمدساکن اصلی قریه ده غلامان بوده) که شاهددرگیریهای میان گروه طالبان وجبهه متحدبود، مردمان این محل درزمان طالبان خسارات هنگفت ملی وجانی رامتحمل شده ودرزمان طالبان موردتهاجم رمههای کوچی نیزقرارگرفته ولی سرتسلیم برای افرادمسلح فرودنیاورده اندقابل یادآوریست که درزمانهای گذشته تعدادی ازمردم قوم منگل که جهت تارج به آن مناطق آمده بوددربعضی ازمناطق آن سربه نیست گردیدهاست.
سنجدره ازجمله محلاتی بوده که درآن آثاربولایتی کشف گردیدهاست حفریات ساحه بولایتی چشمه شفا در ماه ثور سالروان و حفریات بالاحصار در برج حمل سالروان اغاز یافتهاست که اکنون در نتیجه ان اثار یک شهر دوره باختریبدست امدهاست. اثار کشف شده تماماً از دوره باختری است که ممکن قرن ششم و پنجم قبل از میلاد را در بربگیرد. که اتشکده و اتشدان کشف شده در منطقه، بینظیر است. حفریات این ساحه ادامه دارد و در اینده سنه گذاریهای مطلق ان روشن خواهد گردید. ناگفته نماند که ساختمانهای عصر کوشانی، غوری، تیموری نیز دراین ساحه بولایتی موجود است. اثار و پارچههای ظروف سفالی بدست امده مربوط دوره کوشانیها و دورههای اسلامی (غزنوی، غوری، تیموری و بعدتر) تا امروز که ساختمانها یکی بالای دیگر قرار دارند، به نظر رسیدهاست.در اطراف بالاحصار ساحاتیکه مربوط عصر بودیزم میشوند قبلاً حفاری گردیدهاست : مانند تپه مرنجان، تپه نارنج، خواجه صفا، تپه خزانه، باغ بابر و کوتل خیرخانه که اثار ان بعداز تحقیق و تسجیل توسط انستیتوت بولایتشناسی به موزیم ملی تسلیم داده شدهاست و همچنان اثاریکه قابل انتقال نیست مانند اثار تپه نارنج در خود ساحه حفظ گردیدهاست.
گفته میتوانیم که موجودیت و تسلسل این ساحات در اطراف شهر کابل و ادامه ان در قلعه حشمت خان، قلعه خندر، خورد کابل، مینار چکری، یخ دره، سنجددره، بت خاک و شیوکی را در برمیگیرد، نشان میدهد که در عصر بولایت، کابل یکی از نقاط مهم تاریخی بشمار میرفت و نقطه توصل راههای تجارتی و شهرها بودهاست.
وُلُسوالی غوربَند یکی از ولسوالیهای ولایت پروان است.
غور نام منطقهای است در شمال غربی غوربند. غوربند به معنای «مانع کوهستانی در راه غور» است.
این ولسوالی تقریباً نصف ولایت پروان را از نظر مساحت و نفوس تشکیل می دهد.قبل از افتتاح تونل سالنگ این دره شمال را به جنوب وصل می نمود و تمام کاروان های تجارتی از این دره می گذشتند، اما بعد از افتتاح تونل سالنگ از شهرت این راه کاسته شد.این دره زیبا و سر سبزی است که توجه تورست ها و سیاحان را به خود جلب نموده است و قبل از کودتای ثور روزانه صدها سیاح خارجی و داخلی برای تماشای مناظر دلربای طبیعی به این دره سفر می کردند. مردم این دره را اقوام تاجک ، هزاره ، پشتون و قرلق تشکیل میدهد. همچنان یک عده سادات نیز درین دره زندگی می نمایند که از احترام و عزت خاص نزد سایر مردم برخوردار می باشند. غوربند تاریخ دیرینه دارد جهان کشایان بزرگ چون اسکندر مقدونی ، چنگیز… درین دیار به شکست مواجه شدند.
در جریان اشغال افغانستان توسط روس ها مردم این دره تلفات زیادی را متقبل گردیدند. روس ها چندین بار در این دره هجوم آوردند اما به مقاومت شدید مردم این مرزوبوم مواجه شدند. بالاخره در سال 1360 هجری شمسی روس ها که توان مقابله را از دست داده بودند ،مجبور به ترک این دیار شدند. پیداوار مهم این دره را زرد آلو ، بادام، سیب ، انگور وغیره تشکیل می دهد. چون غوربند یک دره کوهستانی است و مردم آن شغل دهقانی دارند بنائ از نظر اقتصادی بسیار فقیر می باشند.
بَگرام شهری است در ولایت پروان .
این شهر از سوی کوروش بزرگ هخامنشی ویران و توسط داریوش بزرگ بازسازی شد.
در نزدیکی این شهر یک پایگاه نظامی معروف قرار دارد. آمریکا در پی حمله به افغانستان در سال ۲۰۰۱ به راهاندازی یک مرکز بازداشت موقت در پایگاه نظامی بگرام اقدام کرد که تا سال ۱۳۸۷ حدود ۶۳۰ زندانی را در خود جای داده بود و هم اکنون در اختیار دولت افغانستان است.