13 جدی 1393 - مقالات
آنگونه که از خبرها برمی آید موج برکناری مقام های دولتی پس از هرات به بدخشان رسیده و اشرف غنی مشاور خاص خودش را در راس هیاتی 6 نفره عازم فیض آباد نموده تا ظرفيت های كاری ادارات دولتی ولايت بدخشان را مورد ارزيابی قرار دهد.
شکی در این نیست که ولایت بدخشان جزو حساس ترین ولایات کشور هم به لحاظ استراتژیک و هم به لحاظ معادن غنی معدنی است به همین دلیل هم همواره مد نظر سران کشورهای بیگانه بوده است. اینکه والی این ولایت یعنی شاه ولی الله ادیب مردی از همین دیار است جای بسی خرسندی است که والی شخصی بومی و آشنا به این ولایت می باشد، اما آیا صرف بومی بودن برای اداره ولایتی این چنین حساس کفایت می کند؟
قطعا هموطنان عزیز ما در این ولایت آشنایی بیشتر با نحوه ی اداره ولایت از جانب تیم ایشان دارند و می توانند با ابراز نظر در این مطلب، دیدگاه های خود را در این باره مطرح نمایند به ویژه اکنون که هیاتی از کابل مامور رسیدگی به میزان فساد در ادارات دولتی بدخشان است.
به هر حال در ادامه روند افغانستان شناسی، امروز نگاهی داریم به این ولایت عزیز:
بدخشان یا بذخشان ولایتی است در شرق افغانستان و متصل به ترکستان شرقی، مرکز آن امروزه فیض آباد است. بدخشان یکی از قدیمیترین مناطقی است که در شاهنامه فردوسی از آن یاد شده است. بدخشان همچنین در چامههای شاعران به کیفیت لعل خویش معروف بوده است.
بدخشان در شمال شرقی افغانستان واقع است. در مارس ۱۸۹۵ به موجب توافقاتی که میان بریتانیا و روسیه در لندن صورت گرفت، بدخشان میان افغانستان و خاننشین بخارا تقسیم شد و بر پایه این توافق بدخشان کوهستانی تابع بخارا باقی ماند و سرزمینهای جنوبی مسیر آمودریا به افغانستان (ولایت بدخشان) پیوست . لذا این ولایت میان دو امپراتوری بزرگ (روسیه تزاری و بریتانیا) به دو بخش تقسیم گردید. یک بخش این ولایت تحت نام بدخشان روسیه و بعدا منطقه خودگردان کوهستانی بدخشان شوروی با مرکزیت شهر خاروغ به روسیه تعلق گرفت، و بخش دوم با مرکزیت شهر فیضآباد به امارت افغانستان پیوست.
روسیه و انگلیس آمودریا (جیحون) را به عنوان مرز طبیعی پذیرفته و توسط ستونهای مرزی نشانهگذاری شد. در سال۱۹۱۷ بعد از پیروزی انقلاب بلشویکی در روسیه بدخشان روسیه به شوروی در تشکیل جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان تعلق گرفت.
در حال حاضر بدخشان سرزمینی شامل پارهای از شمال خاوری افغانستان و جنوب خاوری تاجیکستان میباشد. این ولایت با جمهورهای تاجیکستان، پاکستان و ولایت سینکیانگ جمهوری مردم چین دارای مرز مشترک است.
مساحت بدخشان افغانستان ۴۷۴۰۳ کیلومتر مربع بوده و جمیعت آن بالغ بر دو میلیون نفر است، اکثریت باشندگان این ولایت را تاجیکان تشکیل داده و به زبان فارسی حرف میزنند. در بدخشان با زبانهای پامیری آنها تکلم مینمایند. مردم بدخشان دارای اصلیت آریایی بوده و از اصیلترین قبایل ساکن در افغانستان می باشند. اکثر مردم این ولایت باسواد بوده و به ارزشهای دینی خود سختگیر اند.
در قرن پنجم هجری قمری ناصرخسرو شاعر مشهور، مذهب شیعه را به آنجا برد و در تبلیغ آن کوشید. تاثیر تعالیم او هنوز در بدخشان باقی است و قبر وی بر مسیر علیای رود ککچه (از ریزابه های آمودریا) دیده میشود.
بدخشان دارای کوههای بلند و رودخانههای خروشان است،کوههای مهم این ولایت خواجهمحمد، هزارچشمه و سفیدخرس نام دارند. بلند ترین قلهِ کوههای هندوکش در خاک افغانستان بنام نوشاخ در این ولایت قرار دارد.پامیر که به نام بام دنیا معروف است، در این ولایت موقیعیت دارد.
رودخانههای مهم آن عبارتاند از رود کوکچه، واخان، انجمن، وردج، تگاب، تنگی شیوا، پامیر، جرم، چاهیل در سرغیلان، آغرده در غارسپان، غوریسنگ، درواز، راغ.ولایت بدخشان ۵۳ فیصد منابع آبی افغانستان را داراست. دریاچه (در فارسی افغانستان جهیل)های آن شیوا، زرقل و چقمقین نام دارند.
فراوردههای عمده این ولایت گندم، جو، جودر ( گندم سیاه )، جواری ( ذرت )، و ارزن است، از جمله میوههای این ولایت توت و چارمغز ( گردو )، زردآلو، آلوبالو و سیب آن مشهور است.سیب بهارک و چارمغز سرغیلان درین ولایت از شهرت خوبی برخوردار است.
بدخشان به داشتن معادن لعل، لاجورد و طلای خویش دارای شهرت است. لعل، بدخشان یا بدخشی در قرون وسطی در سرتاسر عالم اسلام شهرت داشت. غیر از لعل یاقوت و لاجورد و سنگ بلور و سنگ پازهران نیز از آن بدست می آورده اند. ابن حوقل جغرافی نویس قرن چهارم آرد: از بدخشان بیجاده خوب و سنگهای قیمتی که در زیبایی و رونق به یاقوت می ماند بدست می آید. این سنگها به رنگهای گلی و رمانی ( اناری) وسرخ (احمر قانی) و شرابی است و آن اصل لاجورد است.
عمده ترین مخزنهای طبیعی آن، در یمگان لاجورد به حجم سه صدکیلومتر طول و ۴۷ کیلومتر عرض، و معدن لعل در سرغیلان که از آن به علت عدم مشخص بودن محل آن استفاده صورت نمی گیرد، می باشد. در نتیجه بررسیهای که اخیراً در مورد نفت در افغانستان صورت گرفتهاست، این ولایت را دارای ذخایر بزرگی نفتی تثبیت نمودهاند.
در بدخشان معادن آهن و مس نیز وجود دارد. کانهای آن در شغنان بر ساحل راست آمودریا و در خارج بدخشان به معنی اخص است.
از اماکن تاریخی آن میتوان از ویرانههای بهارک ( که در حاشیه شهر تاریخی بهارستان و لان شی آباد شدهاست)، اشکاشم و توپخانه زیباک و مقبره ناصر خسرو نام برد.
بدخشان از جمله ولایات افغانستان است که بیشترین قشر تحصیل کرده را در طول تاریخ داشته است. شخصیت های نامور دانش، امثال، مرزا عبدالقادر بیدل، ابوالحسن البدخش، مولانا شاه جی بدخشی، مولانا عبدالله بدخشی، جمشید خان شعله، مولانا غیاثی، صائب راغی، مصرع راغی، مولانا زیرک درایمی، و صدها دانشمند و فرهیختهء علوم اسلامی دیگر در گذشته و حال از بدخشان هستند.
شخصیت های سیاسی بدخشان؛ شاه ولی خان دروازی مشاور و جانشین امان الله خان، طاهر بدخشی، استاد برهان الدین ربانی رهبر جهاد و دیگر سیاستمداران بدخشان قابل ذکر اند. بدخشان امروز هم دارای بزرگترین شخصیت های علمی، سیاسی، نویسندگان، مولفان و شاعران است که می توان از جمله از اشخاص ذیل نام برد: استاد نعمت الله شهرانی، استاد محمد موسی توانا، استاد بیان، داکتر قاری محمد ایاز، استاد محمد نظیف شهرانی، استاد محمد میرویس غیاثی، قاضی عبدالحق عتید، استاد عبدالباری ابراهیمی، استاد داد محمد خاشی، و دیگران…
بدخشان در شعر و ادبیات در طول تاریخ و حتی امروز سر آمد روزگار است. مولانا نائل کشمی، عبدالودود نائل لاجوردین شهری، سودا، یزدان یار، واصل لطیفی، غفران بدخشی، داکتر صبغت الله خاکساری، و… از جمله شعرای معاصر هستند و صدها شاعر دیگر… یگانه طنز نویسی مشهور افغانستان «نجیب الله دهزاد» از بدخشان است.
در طول هشت دهه آخر همه قوانین اساسی افغانستان در چند دوره، تحت اشراف یک بدخشی تدوین شده است؛ شاه محمد ولی خان دروازی، عبدالله یفتلی، نعمت الله شهرانی و… بزرگترین متن روحانی تصوفی «مکتوبات امام ربانی مجدد الف الثانی» توسط دو نفر علمای بدخشان به رشتهء تحریر در آمده است. بدخشان؛ در همهء متون ادبی جهان و بویژه فارسی کهن، نسبت شهرت لعلش جایگاه ویژه داشته است و ادیبان و شعرا آن را در پهلوی عقیق یمن مثال زده اند.
فیض آباد سرزمینی تاریخی، مستور از ناهمواری ها، دورافتاده و صعب العبور است. این شهر در بخشی از دره کوکجه قرار دارد.
به دستور امیر ازبک در سال ۱۸۲۷ میلادی شهر قندوز با خاک یکسان شد بطوری که تا مدتی «جُرْم» مرکز ولایت بدخشان بود. در سال ۳۹/۱۸۳۸ میلادی بازسازی فیض آباد شروع شد و مرکز تجارت در سرتاسر بدخشان گردید. از جای های تاریخی میتوان به مجسمههایی که در ماه قبل به کابل آورده شده اشاره کرد. به این علت فیضآباد میگویند که مدتی چند خرقه مبارک در این شهر بود که حالا در شهرقندهار است.