11 حوت 1393 - مقالات

غربیها ما را مسلمان نمای غربزده می خواهند

غربیها ما را مسلمان نمای غربزده می خواهند

سطح پایین سواد و بیکاری در کشور از عواملی پنداشته می شوند که عده از دارنده های وسایط شخصی را متوسل به آزار و اذیت لفظی دختران و زنان در شهر کابل ساخته است و باعث شده تا شماری از زنان و دختران جوان، اذیت و آزار های لفظی را مشکل جدی عنوان کرده و آن را ناشی از سطح پایین دید و سواد عده از مردان بدانند.

 

به بیان دیگر خیابان آزاری کاری است که بانوان را در جاده های پایتخت به شدت آزار می دهد. گفته می شود در شهر کابل به طور میانگین در هر 45 دقیقه بیشتر از 100 موتر تنها برای یک بانو می ایستد. بیشترین کسانی که دست به این کار می زنند بین 30 تا 65 سال عمر دارند. حتی برخی از کارمندان دولتی با موترهای پولیس اقدام به این کار می زنند.

 

شکی در این نیست که خیابان آزاری و اذیت بانوان آسیبی بزرگ بر پیکره فرهنگ و مدنیت یک جامعه است که این ناهنجاری ناشی از نوعی فروپاشی فرهنگ ارزشی در افغانستان می باشد. اما ریشه این معضل اجتماعی چیست؟ عدم پوشش مناسب بانوان و بی حیا شدن مردان بر اثر تحریک فیلم هایی که از رسانه ها پخش می شود و یا هجوم فرهنگی غرب که این مشکل را هم قومی کرده است. (اگر نبود مساله ناراحت شدن قومیتی خاص در کشور، حتما این موضوع را شفاف تر بیان می کردیم که متاسفانه بیش از 90 درصد بانوانی که مورد آزارهای لفظی خیابانی قرار می گیرند، از یک قوم مشخص هستند که قطعا با یک برنامه ی از قبل طراحی شده ی سیاسی این موضوع انجام می شود همانگونه که در بسیاری از برنامه های نامناسب تصویری، این موضوع اتفاق افتاده است و عده ای نیز ناخواسته اسیر دام این توطئه غربی شده و به آن دامن می زنند)

 

به طور نمونه هفته گذشته کبری خادمی یکی از شهروندان کشور، اعتراضش به اذیت و آزار زنان در اماکن عمومی کابل را به شکلی متفاوت به نمایش گذاشت. او با اجرای یک نوع هنر مفهومی درخیابان به نام “زره”، یک نیم تنه آهنی به قالب بدنش روی لباس‌هایش پوشید و به خیابان‌های کابل رفت. اجرای هنری خانم خادمی با واکنش‌های بسیاری رو به رو شد. برخی ظاهراندیش شجاعت او را ستودند و از او به خاطرخلاقیتش در طرح مساله مزاحمت‌های خیابانی علیه زنان تشکر کردند اما گروهی هم کار او را نوعی تروج فساد نامیدند و گفتند با چنین حرکاتی، دلیل بیشتری برای اذیت زنان و دختران پیدا می‌کنند و چنین اقداماتی را در نهایت به ضرر زنان دانستند.

 

نکته قابل تامل در پوشش این بانو این بود که ساخت و طرح این پوشش آهنی با آن ظرافت و دقت بطور قطع نه تنها كار خودش نبوده بلكه طرح و ساخت آن در افغانستان بعید به نظر می رسد. اگر این خانم مثلا به رسم اعتراض به خیابان آزاری دختران لباس آهنین پوشیده است، چرا با نشان دادن برجستگی های تحریك آمیز…

 

این حركت یک حركت دین مدارانه و عفیفانه هم نبود زیرا دین و عفت به یک زن اجازه نمی دهد تا برآمدگی های بدنش را ولو با پوشش آهنین، در معرض دید عموم قرار دهد. آنهم درست قسمت های از بدن زن كه مردها چه خیابان آزارش و چه شب آزارش به آن قسمت ها فوق العاده حساس اند.

 

بنابراین حركت این خانم قبل از آنكه یک حركت مدنی و فرهنگ مدارانه و به اصطلاح اعتراض بر خیابان آزاری خانم ها باشد، بیشتر یک حركت پروژه ای، سیسماتیک تحریک و تمویل شده و ضد ارزشی به نظر می رسد که قطعا طراحان این موضوع، به امثال ایشان تلقین کرده اند و مانند بسیاری دیگر از موارد ضداخلاقی و ضدفرهنگی و ضداسلامی به خورد جامعه ی ما داده اند.

 

خلاصه کلام اینکه مبارزه با پدیده های زشت و ننگ آوری چون خیابان آزاری دختران و زنان، بابرجسته نشان دادن اندام زنان و اعتراض های این چنینی میسر نیست بلكه برای مبارزه با چنین پدیده های زشت اجتماعی باید كار فرهنگی كرد و فرهنگ سازی نمود و ارزش های والای انسانی را جایگزین چنین رفتارهای ضد ارزشی كرد. چیزی كه هرانسانی، هر خانواده ای و بخصوص هر متضرری باید از خود شروع كند. البته با این وضعیت رسانه های تصویری ما و این بی خیالی مسوولان فرهنگی ما بعید به نظر می رسد چرا که غربیها ما را غربزده می خواهند.

 

آنها با بی بندوبار کردن زنان و مردان ما می خواهند وجهه مذهبی مردم افغانستان را خراب کنند و در این مسیر از تمامی تجهیزات مزدوران خود از رسانه های تصویری گرفته تا فشن های لباس و باغ های رقاصگی استفاده می کنند.

 

 

همرسانی کنید!