21 دلو 1393 - مقالات
ناامنی ها و ناآرامی هایی که خواسته یا ناخواسته و دانسته یا نادانسته به آشوب و اغتشاش اذهان عمومی و به تبع آن اجتماعات عمومی دامن می زند؛ منجر به رفتارهایی غیرمنطقی و شتابزده می شود که در تاریخ افغانستان بسیار تکرار شده است.
جنگ داخلی و جنگ افروزی برخی که هدف اصلی خود برای بیرون راندن ارتش سرخ شوروری را از کشور فراموش کردند و به برادرکشی و دیگر کشی روی آوردند عبرتی بزرگ بود که خود پس از سالها به تولد طالبان و القاعده در منطقه منجر شد.
از آنجا که عبرت دهندگان چه بسیارند و عبرت گیرندگان چه اندک؛ باز هم در فراز و فرود تاریخ و پیشینه افغانستان به زمانی بازگشته ایم که تشکل های مردمی غیر رسمی و غیرنظامیان ملکی دست به عملیات و اقدامات خودسرانه برای تامین امنیت می زنند.
خودکامگی و خودمحوری از اشرف غنی تا مردم بلخ چنین حکایت می کند که رییس جمهور برای مداخله مستقیم در امور جزیی کشور پای بر عرصه می نهد و به تبع آن مردم بلخ موسوم به گروه مرگ به جنگ با گروهک نوخاسته دولت اسلامی عراق و شام می روند.
این ملت و آن دولت همه از یک قماش اند و نگاهی اجمالی به قرن اخیر افغانستان به وضوح می نمایاند که مردم ملکی نه به یکدیگر نه به حکومت و نه به نظامیان داخلی اعتماد نداشته اند و همواره صلاح را در این دیده اند که خود دست بکار گردند و در نتیجه تفرقه افکنی ها و برادرکشی ها به یادگار گذاشته اند.
چه شبه نظامیان افراطی داعش در افغانستان ظهور کرده باشند و چه این به نقل از حامد کرزی توطئه ای بیش نباشد؛ جنگ روانی متاسفانه بازهم نتیجه بخش بوده است و مردم افغانستان در قالب گروه مرگ را علیه مردم افغانستان در قالب حامیان داعش برانگیخته است.
از سویی سکوت و انفعال آگاهانه امنیت ملی درخصوص پمپاژ تبلیغاتی داعش در افغانستان که هنوز منتظر دستورات دریافتی غربی برای تایید یا رد آن هستند منجر به گرایش برخی مردم ملکی در مناطق فقیر و آسیب پذیر به حباب داعش و گرایش برخی دیگر از مردم ملکی به ترکانیدن حباب شده است.