16 حمل 1394 - مقالات
محترم اشرف غنی رهبر تیم انتخاباتی تحول و تداوم، پس از کسب قدرت و حکومت، سیاست خارجی افغانستان را به طور کل دگرگون کرده است که با توجه به تشکیل دولت جدید امر عجیبی نیست ولی باید بررسی شود که آیا این روند سیاست خارجی به نفع کشور است یا متمایل به یک کشور خاص است؟
بطور خلاصه درباره سیاست خارجی دولت وحدت ملی باید گفت: اشرف غنی با پاکستان وارد تعامل شد و هند را ناراحت کرد؛ حتی دعوت رسمی ناندرا مودی نخستوزیر هند را نادیده گرفت و پس از آن با عملکردهای خود، خشم هندیها را بعنوان یکی از دوستان مهم افغانستان برانگیخت.
سپس با پیوستن به عربستان سعودی، موجبات ناراحتی ایران به عنوان یکی از تاثیرگذارترین همسایگان را فراهم آورد و بعد از آن با اقدامات و بیانیه های خود نیز نگرانی روسیه را موجب شد. وی حتی درباره جنگ در برخی از کشورهای منطقه از جمله عراق و یمن هم موضع گیری هایی بر خلاف خواست مردم افغانستان دارد.
اشرف غنی با ترکیه تا زمانی احساس دوستی و نزدیکی برقرار کرد که منافع عربستان و پاکستان را مد نظر بگیرند که قطعا چنین سیاستی ایجاد فضای تازهای مبنی بر بیاعتمادی کشورهای فوقالذکر به حکومت جدید افغانستان را در بر خواهد داشت.
اما بدون شک تمامی سیاست خارجی اشرف غنی مبتنی بر دستورالعمل هایی است که از کاخ سفید صادر می شود. وی آنقدر از کف زدن نمایندگان کنگره آمریکا مست غرور است که بدون توجه به حساسیت هایی که عملکردش در جامعه افغانستان ایجاد می کند، در راستای منافع آمریکا تصمیم می گیرد و برایش مهم نیست که این نمایندگان قبل از وی برای نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی بلند شده و کف زدند.
متاسفانه سیاست خارجی افغانستان تابع حوادث است. تابع تصمیمی است که پاکستان، آمریکا و کشورهای دیگر می گیرند. اگر ما بخواهیم بین هندوستان و پاکستان یکی را انتخاب کنیم باید به معاهده استراتژیک خود با آمریکا توجه کنیم. آمریکا فعلاً هند و چین را به کناری نهاده و با روسیه نیز مراوده ندارد و مرداوات خود را با پاکستان محکم می کند. پس ما نیز در مراودات خود باید هندوستان را از دست بدهیم تا دل آمریکایی ها را به دست آوریم.
البته دیدگاه اشرف غنی در این رابطه هم جای تامل دارد چرا که وی بر این باور است که “پیوند بین آمریکا و افغانستان، یک پیوند موقتی نیست بلکه یک پیوند قوام دار است. چرا که دانش و قدرت بین المللی دست ایالات متحده ی آمریکا است. به همین دلیل بازسازی اقتصادی، تقویت دموکراسی نیازهایی است که ما را به آمریکا وصل می کند! ”
ولی اشرف غنی که تازه به قدرت رسیده غافل از این است که آمریکاییها تاکنون به هیچ کدام از متحدین خود وفا نکرده اند از صدام دیکتاتور عراق، حسنی مبارک دیکتاتور مصر، معمر قذافی دیکتاتور لیبی، عبدالله صالح دیکتاتور یمن گرفته تا رییس جمهورهایی که مدتی خدمتگذار غرب بودند ولی بعد از برآورده شدن نیازهای کاخ سفید، به قهقرای تاریخ پیوستند.