14 دلو 1393 - مقالات
خلبانان سرمايه هاي انساني اين سرزمين هستند. در نبود نيروي هوايي نيروهاي امنيتي معني كارآمدي شان را از دست مي دهند. نيروهاي هوايي جان مايه نيروهاي زميني هستند.
يك خلبان با سرمايه گذاري هنگفت بالاتر از ٢ میليون دالر تربيت مي شود و همين گٓونه به مراقبت و تشويق نياز دارد تا “قدرت تمركز” پروازي داشته باشد. قدرت تمركز از سقوط چرخبال كه بالاتر از ١٨ میليون دالر ارزش دارد جلوگيري مي كند و در پلان گذاري عمليات ها خلبانان به تمركز بيشتر نياز دارند. خلباني كه در فكر خانه مچاله برود، غذاي كافي صرف نكند، ماه در ماه از زندگي قرضدار باشد و در نهايت مرگ و زندگي اش براي دولت ارزش نداشته باشد، چگونه مي تواند “قدرت تمركز” اش را حفظ كند؟
باري در آمريكا يكي از هم صنفي هايم كه از پاكستان بود از من در مورد عايد ماهوار و ساير امتياز هاي يك خلبان پرسيد. وقتي گفتم كمتر از ٥٠٠ دالر معاش پيلوتان افغانستانی است و امتياز ديگري هم ندارند، تعجب كرد و گفت: “در كشور شما بالاتر از چهل كشور حضور دارند و اين همه كمك هاي جامعه جهاني كجا مصرف مي شود؟”
تازه فهميدم كه يك خلبان پاكستاني علاوه بر هشتاد هزار كلدار معاش، كوپن اضافي براي خانواده اش و براي اجراي وظايف شبانه امتياز بالاتر از ٥٠٠٠ كلدار بر علاوه عايد ماهوار و امتياز اضافه كاري نيز در يافت مي كند. خودش و خانواده اش از بيمه صحي برخوردار و بيمه حياتي نيز براي شان درنظر گرفته شده است. هر خلبان يك اپارتمان از سوي دولت براي سرپناه دريافت كرده و در هر سال از دوماه رخصتي با معاش برخوردار است.
خلبانان افغانستانی اما نه تنها كه بيمه حياتي ندارند، پرداخت كرايه خانه بر آنها گراني مي كند و از بيمه صحي خبري نيست. معاش يك ماه را كه دريافت مي كنند تا رسيدن معاش بعدي قرضدار هم مي شوند. رخصتي كه باشد سرجايش شب و روز در دشت و صحرا و كوه و دريا با تروريستان مي جنگند.
مصرف كالري روزانه يك خلبان به مراتب بالاتر از افراد عادي است. براي مثال، بوتل پلاستيكي آب را نيمه بنوشيم و در كابين هليكوپتر بگذاريم و از كابل تا بدخشان با هليكوپتر سفر كنيم، بوتل از اثر كمبود اکسیژن حالت اولي اش را از دست مي دهد و فشرده مي شود. فشار كار و تمركز حين پرواز و در عين حال كمبود اکسیژن حالي به حال خلبان نمي گذارد. در ارتفاعات بلند گوش ها قفل مي شود و فشار عجيبي كه از مرگ كمتر نيست را اعصاب تجربه مي كند.
اين در حالي است كه دولت افغانستان ٨٥ افغاني براي مصرف غذاي شبانه روز يك خلبان درنظر گرفته است. با ٨٥ افغاني چطوري يك خلبان مي تواند انرژي مصرفي روزانه اش را به دست آورد؟
نتيجه:
خلبان افغانستاني يعني چوب مصرفي سياست گذاري هاي ناكام سياست مداران.
خلبان افغانستاني با دريافت ٢٠٠٠٠ افغاني عايد ماهوار بدبخت تَر از گارسون هتل هاي مجلل كابل.
خلبان افغانستاني با دريافت ٨٥ افغاني مصرف غذايي روزانه برابر با يك نَفَر سرباز.
خلبان افغانستاني از اثر نداشتن سرپناه بدبخت تَر از تمام كرايه نشينان كشور اش.
خلبان افغانستاني در نبود بيمه صحي كم ارزش تَر از كارمند شهرداری كه بيمه صحي دارد.
خلبان افغانستاني در نداشتن بيمه حياتي، يعني مرگ و زندگي اش براي دولت و مردم افغانستان هيچ گٓونه ارزشي ندارد.