24 میزان 1394 - مقالات
طالبان به وسیله جنگ روانی، از لحاظ روحی روانی مردم را تضعیف و زمینه پیروزی و فتح خود را در یک ولایت مهیا می سازند.
روزهای اخیر و پس از عقب نشینی محسوس طالبان از قندوز که البته هنوز اوضاع امنیتی این ولایت را به حالت عادی درنیاورده است، خبرهای ضد و نقیضی از ولایت بزرگ و باستانی غزنی به گوش می رسد که از دو منظر قابل بررسی است.
منظر اول اینکه خبرهای داغ و شایعه واری که بشدت و بسرعت میان مردم ملکی مخابره و پراکنده می شود حاکی از حالت اضطرار برای غزنی و تصمیم طالبان برای حمله ای همه جانبه است که پیامدهای منفی متفاوتی از احتکار مواد غذایی تا مهاجرت برخی به دیگر ولایات داشته است.
درواقع جنگ روانی ابزار بالقوه ای در دست طالبان، داعش، مخالفان مسلح و گروهک های تروریستی است که به وسیله آن از لحاظ روحی روانی مردم را تضعیف و زمینه پیروزی و فتح خود را در یک ولایت مهیا می سازند.
به همین منظور، مردمی که می بایست از خانه و کاشانه و خاک و ناموس خود دفاع کنند به هجرت و سفر به دیگر مناطق یا احتکار و خانه نشینی روی می آورند و شهر از وجود موانع حمله کنندگان و متجاوزان خالی می شود.
منظر دوم اینکه مسوولان محلی ازجمله فرمانده امنیه و والی و ولسوال ها تا نمایندگان این ولایت در پارلمان و تا ارگ نشینان و وزارتخانه های دفاع و داخله و امنیت ملی سخنان ضد و نقیضی درخصوص وضعیت عادی یا اضطراری ولایت مربوطه به مردم ملکی ارایه می دهند لذا…
لذا مردم نسبت به مواضع اینان بی اعتماد تر می شوند و به دیگر رسانه های خارجی یا منابع موثق و غیرموثق غیررسمی روی می آورند؛ در نتیجه با وقوع اولین حمله میزان تلفات غیرنظامیان به مراتب بیشتر از نظامیان است و فاجعه ای ضدبشری رقم می خورد.
اینک چهره نظامی غزنی و آماده باش اردوی ملی بیش از آنکه امنیت را به اذهان عمومی متبادر نماید مایه نگرانی و ترس مردم ملکی شده است؛ با این حال چه غزنی قندوز دوم بشود و چه نشود، این استراتژی طالبان برایشان نتیجه بخش و سودمند بوده است.
گذشته از تمام اینها، مسوولان محلی و ملی سیاست پیشگیری و علاج واقعه قبل از وقوع را نیاموخته اند و منتظر حملات جسته و گریخته مخافلان مسلح می مانند تا به دفاع بپردازند از این رو است که هر از چندی خبر سقوط و بازپس گیری چرخه ای ولایتی به گوش می رسد.