2 سرطان 1394 - مقالات
این روزها در هر محفلی سخن از افراطیون و تکفیریهایی است که به گونه ای به جان مردم بیگناه مسلمان افتاده اند و بدون داشتن هیچ بغض و کینه ای نسبت به کفار، فقط بلای جان مسلمانان روزه دار شده اند که به لطف آمریکا این روزها نوبت گروه داعش است البته بعد از القاعده، طالبان، بوکوحرام، جیش العدل و ….
رسم این گروه های افراطی تشکیل می شود از دو عنصر مهم «فکری» و «رفتاری» که رگه هایی از این نوع تفکر و رفتار را ما در جریان خوارج در صدر اسلام مشاهده می کنیم.
نکته مهم که باید در ابتدا مدنظر گرفته شود این است که هر فرد يا مجموعه اي از مسلمانان بايد در انديشه و رفتار خود چنان دقيق و بصير باشند که خدای ناکرده حتي يكي از این اوصاف وخصوصیات افراطی _تكفيري در او ظهور و بروز نكند .
سه ویژگی مهم در این گروه ها این چنین قابل ارزیابی است:
1ـ استفاده از نام دین
از حوادث تلخ روزگار برای مومنان آن است که بی دینان و منحرفان برای تقویت بنیه اعتقادی و سیاسی اجتماعی خود استفاده سوء از نام دین می کنند.
اصحاب قدرت و ریاست چون همه خواسته شان رسیدن به قدرت و ریاست کامل است و از خود چیزی ندارد تا به خواسته شان دست پیدا کنند سراغ «نام دین» می روند تا با قدرت غیر قابل محاسبه دین بتوانند به خواسته های ریاست طلبانه خود دست یابند.
خلاصه مطلب را حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه فرمود: “که اینان تمام قصدشان از نام بردن از دین «دوشیدن دین» است. (نامه/33)
2ـ ساختار اندیشه ای تکفیری ها
در ساختار اندیشه این نااهلان دو عنصر مهم و خطرناک ملاحظه می شود که هر کدام به تنهایی عامل کاملی می تواند باشد برای انحراف خود و منحرف ساختن دیگران. البته مخفي نيست كه يكي زاده ديگري مي باشد :
الف) جهالت
در منطق وحی، جهل در مقابل علم نیست تا هر که با سواد باشد و دانشی را کسب کرده باشد جاهل نباشد، بلکه در مقابل عقل است که چه بسا شخصی دانش و معلوماتی داشته باشد و در جرگه جهّال باشد. مشکل این گروه های ضاله و جاهل در این است که چه بسا گوشه ای از دین را شنیده باشند امّا نسبت به عناصر مهم و کلی دین در جهل و عناد و ناباوری باشند و مصداق «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» (نساء/150) بوده باشند.
یافته ناقص و تحریف شده خود را عین دین و تمام دین می پندارند و بر اساس آنان برنامه ریزی می کنند. نتیجه این جهالت است که اینان در مواجهه با مسایل نو و جدید در زندگی بشر یا با محافظه کاری برخورد می کنند و یا از ريشه دست به انکار می زنند . بااين مبناي غلط استفاده از ابزار جدید دنیوی را حرام و استفتاده كننده رامستحق تنبیه و تعزیر می دانند. فتوي به حرمت استفاده زنان از جنس و مدل لباسي خاص یا محدوديت چگونگی آرایش برای مردان و … از اين جهالت متحجرانه نشات گرفته .
ب) تعصّب
فرزند بسيار كريه جهالت حقيقتي است بنام تعصب. این گروه های افراطی بر آنچه «جهالت» دارند «تعصّب» هم دارند یعنی غیر از باور غلط خود هيچ كلام حقي را با هیچ منطقی نمی پذیرند و این “تعصب” همان بلایی است که قرآن بعنوان یکی از مصادیق مهم جهالت در صدر اسلام نام برده است (فتح / 26)
3) ساختار رفتاری تکفیری ها
ساختار رفتاری داعش و دیگر گروه های تکفیری با همه طوایف مسلمین متفاوت است حتی با خود اهل سنت.
اینان گروهی اند که اساس حرکاتشان را بر «افراطی گری و تندروی» نهاده و برای عدم بازگشت از این رفتار غلط و غیر انسانی و غیر اسلامی از دو حربه ناجوانمردانه استفاده می کنند یکی «تکفیر» دیگران (کافر دانستن مسلمین) و دیگر ایجاد «رعب» در میان آحاد مردمی که تحت سیطره یشان می باشد مي كنند.
رفتار آنان در سخن گفتن و زندگی کردن و مبارزه کردن و با مخالف خود برخورد کردن و … بر اساس تندروی شکل می گیرد. بر اساس همین تفکر و رفتار غلط تندروی است که در مقابله و مواجهه با کفار (به اصطلاح خودشان) گزینه نهایی در شدت عمل و تندخویی و تندرفتاری را انتخاب می کنند و تمسک به «اشدا علی الکفار» می کنند. غافل از اینکه تا «کفار» چه کسانی باشند و معنای «اشد» چه باشد؟
از زشت ترین اخلاق و رفتار سلفی ها و تکفیری ها همین عقیده بسیار غیر منطقی و غیر اسلامی است که خود را موحّد و مؤمن می دانند و دیگران را کافر!! و بر این عقیده باطل خود افتخار دارند که صد البته «یحسبون انهم یحسنون صنعاً» (کهف/104).
در حالی که ایمان و کفر و یا توحید و شرک دارای موازین اساسی می باشد که در علم کلام مطرح شده و محققین بزرگ نظریه پردازی نموده اند و حتي یک نفر از علماء اهل سنت که در علم کلام صاحب نظرباشد نيافتيم كه قایل به کفر عده کثیری از مسلمین شود.
نقطه تاریک دیگری که در رفتار این دسته از افراطیون دیده ميشود استفاده از حربه «رعب» نسبت به عموم مردم است. اگر سر بریدن یک انسان مسلمان در جلوی دیدگاه خانواده اش را، حمل بر قساوت قلب این قایلین ظالم کنیم که حق هم همین است امّا طبق اعتراف خودشان قصدی از این رفتار غیر انسانی دارند و آن ایجاد رعب و و حشت در دل افراد است.
و البته ایجاد ترس و وحشت از این نوع (سر بریدن ـ مثله کردن ـ قطعه قطعه کردن ويا بچه اي را به حمله انتحاری فرستادن و …) بر روح و روان و اعصاب افراد تاثیر به شدت منفی می گذارد و خواه ناخواه عده کثیری به «تسلیم شدن» پناه می بردند.
که البته امید است به زودی زود شر این قوم ظالم به خودشان بازگردد تا مسلمانان از چنگال استعمار غرب و مزدورانشان رهایی یابند. انشالله.