آریانا نیوز: با توجه به ثبات بیشتر سیاسی و امنیتی حکومت ایران، به نظر می رسد این بحران ها بیشتر علیه حکومت افغانستان خواهند بود…
گزارش ها نشان می دهند، حکومت افغانستان با عدم رعایت حقابه ایران در رود هیرمند، شرایط خشکسالی تالاب هامون و دیگر مناطق شرق ایران را فراهم آورده است. ایران و افغانستان در سال 1351 قراردادی را درخصوص حقابه ایران از رود هیرمند امضا نمودند. با وجود این که حقابه مذکور در این قرارداد، حتی برای زراعت و شرب مردم آن منطقه کافی نمی باشد، اما حکومت افغانستان این مقدار سهم اندک را نیز رعایت نمی کند. مقامات افغان از این مسئله منحیث اهرم فشاری بر سران ایران استفاده می کند.
رود هیرمند در۴۰ کیلومتری غرب کابل از رشته کوه هندوکش در افغانستان سرچشمه می گیرد و پس از طی مسافت ۱۱۰۰ کیلومتر، وارد دریاچه هامون بین افغانستان و ایران می شود. حوزه هلمند 340 هزار کیلومترمربع را در بر می گیرد. 51.8 فیصد از آب های افغانستان در این حوزه جریان دارد. هیرمند یکی از رودهای مهم ، کلان و پر آب افغانستان است که با شعبه های خود، نواحی وسیعی از جنوب غرب کشور را آبیاری می کند.
بحران امنیتی و زیست محیطی
مردم منطقه و فعالان محیط زیست، این اقدام حکومت را ناجوانمردانه می دانند؛ به گزارش کارشناسان و فعالان محیط زیست بیش از 50 هزار خانواده از این مشکل محیط زیستی تأثیر پذیرفته اند و تعداد زیادی از آنان محل زنده گی خود را از دست داده اند. همچنان 14 هزار نفر از صیادان دریاچه هامون بیکار شده اند. از طرفی هم وزش بادهای صد و بیست روزه بر بستر خشکیده هامون و ریگ های روان، شهرها و قریه های زیادی را در هر دو کشور با خطرات محیط زیستی روبرو کرده است.
با تشدید بحران زیست محیطی و افزایش بیکاری، منطقه مذکور به طور بالقوه درگیر ناامنی و جنگ های منطقوی می شود که با توجه به قرابت مردم شرق ایران با ولایات غربی کشورمان و همچنین مسئله قاچاق مواد مخدر، دامنه آن به داخل افغانستان نیز کشیده می شود.
واقعیت پنهان قرارداد 1351 خورشیدی
بر اساس قرارداد 1351 هیرمند، طرف افغان متعهد به تحویل 820 ملیون متر مکعب آب به طرف ایرانی شده است. قراردادی که بدون شک نیازهای ولایت سیستان را پوشش نمی دهد؛ زیرا بر اساس اسناد تاریخی از جمله گزارش کمسیون بی طرف دلتا در سال 1330، نیاز زراعت و شرب منطقه ولایت سیستان در ایران بسیار بیش از آن چه که نهایتا به آن حقابه تخصیص داده شده، محاسبه و مطرح گردیده است. با این حال مبنای دو کشور همین میزان 820 ملیون مترمکعب منحیث آبی است که افغانستان می بایست به ایران تحویل دهد. این در حالی است که افغانستان از تحویل همین مقدار حقابه نیز خودداری می کند.
در 1351 خورشیدی ، موسی شفیق نخست وزیر وقت افغانستان معاهده ای با حکومت وقت ایران برای حقابه ایران از رود هیرمند منعقد نمود که مشتمل بر یک مقدمه، 12 ماده و دو پروتکل ضمیمه می باشد. رهبران افغانستان این قرار داد را بزرگترین اقدام موسی شفیق می دانند. با وجود انتقادهای گسترده ای که بر شفیق وارد شد، اما به باور وی مقامات افغانستان و کشورهای همسایه، باید منافع مشترک خود را با کشورهای منطقه بشناسند و در برابر همدیگر، نه منحیث یک رقیب، بلکه منحیث دوست و همکار رفتار کنند.
اما یک واقعیت پنهان در این معاهده وجود دارد؛ سهم آب ایران در این معاهده، فقط به منظور شرب و زراعت تخصیص داده شده است (اگرچه این میزان کمتر از میزان برآورد شده در کمسیون بی طرف دلتا است، لیکن مبنای مذاکره دو طرف همین مقدار بوده است). در واقع در معاهده 1351 هیرمند هیچ اشاره ای به حقابه زیست محیطی وجود ندارد و 820 ملیون مترمکعبی که در معاهده مزبور دیده شده تنها مربوط به مصارف شرب و زراعت ایران است. زیرا به علت شرایط آن زمان و احتمالا این که موضوعات زیست محیطی هنوز مورد توجه واقع نشده بود، حقابه تالاب بین المللی و مشترک هامون از محل این رودخانه در معاهده 1351 در نظر گرفته نشده است. ثانیاً نیاز زیست محیطی تالاب بین المللی و مشترک هامون، موضوعی مشترک فیمابین ایران و افغانستان بوده که می بایست دو کشور برای سیراب نمودن آن تلاش نمایند.
این درحالی است که حکومت افغانستان همین سهم اندک حقابه ایران از هیرمند را نیز در اختیار آن کشور قرار نمی دهد. یک عضو کمیساریای آب رودخانه هیرمند با بیان اینکه تالاب هامون با یک سیلاب چندروزه آبگیری نمیشود، مدعی شد افغانستان ۱۶ سال است که سیلابهای غیرقابل کنترول خودش را منحیث حقآبه ایران جا زده و سندسازی کرده است. گاهی این سیلاب ها حتی به سیستم های آبیاری داخل ایران خسارت می زند.
سد سازی افغان ها روی هیرمند
علی رغم توافقات میان دو کشور و معاهده امضا شده درباره تقسیم آب رودخانه هیرمند، افغان ها از دهه ۴۰ هجری خورشیدی با ساخت دو سد در عمل مانع ورود آب هیرمند به ایران شدند.
اولین سد ساخته شده بر روی هیرمند سد کمال خان ، در ۱۰۰ کیلومتری سرحد ایران است که چهار دهه قبل در زمان محمد داود ، اولین رییس جمهوری افغانستان کلنگ آن بر زمین زده شد، اما به دلیل جنگ و ناامنی فازهای دوم و سوم این سد، ناتمام باقی مانده بود. فاز دوم سد کمال خان پس از ۴۹ سال در ماه قوس سال ۹۴ به بهره برداری رسید و اجرای فاز سوم این سد نیز در سال 1396 آغاز گردید. در تبیین تاثیر سد سازی بر آب دهی رود هیرمند کافی است، به این نکته اشاره شود که تنها اجرای فاز یک و دو سد کمال خان در ولایت نیمروز موجب کاهش سهم آب ورودی به دریاچه هامون به حدود یک دهم ورودی طبیعی آن گردید. پس از آن سدهای دیگری مانند سد کجکی در ولایت هلمند نیز مانع از رسیدن ایران به حقابه هیرمند گردید.
معاهدات بین المللی
بر اساس معاهدات بین المللی، هیچ مُـلکی حق ندارد به طور خوسرانه در رودهای مشترک دخل و تصرف کند، مگر این که اجازه کشور پایین دست ( در این جا ایران) را حاصل کند. در این میان، افغانستان چون به کنوانسیون های بین المللی پابند نیست، احداث سدها را در دستور کار قرار داده است. در حالی که، یکی از مفاد قرارداد هیرمند می گوید، افغانستان تاسیسات آبی مانند سدها و سدهای کوچکتر و سدهای انحرافی بیشتری در خاک خودش ایجاد نکند تا جریان آب دچار تاخیر و کمبود نگردد.
به طورکلی نگاه حکومت افغانستان به آب، منحیث یک منبع هایدروکاربنی است و در نگاه طبیعی ازنظر مقامات افغانستان، آب در حکم تیل است و حکومت باید بخشی از هزینه های خود را از طریق فروش آب به همسایگان تامین کند. در همین راستا افغانستان تاکنون امتیازهای زیادی از ایران بابت اجازه ورود آب های رودخانه گرفته است. منحیث مثال، در دهه ۱۳۵۰، حکومت ایران ۲ ملیارد دالر کمک مالی به افغانستان انجام داد. در خصوص اهمیت این میزان باید آن را با کل کمک های مالی ایالات متحده در طول جنگ سرد به افغانستان مقایسه کرد که نزدیک به ۵۰۰ ملیون دالر بود.
کنترول سیاست های ایران به وسیله کنترول آب
کارشناسان بر این باورند، مرور تاریخچه روابط ایران و افغانستان در مورد هیرمند نشان میدهد، افغانها همیشه از وضعیت فرادست خود به خوبی استفاده کرده و بندرت به قراردادهایی که وضعیت باثبات و مطمین را در منطقه ایجاد کند تن داده اند و در صورت انعقاد چنین قراردادهایی نیز پابندی کمتری به آن ها داشته اند. از سوی دیگر حضور نیروهای امریکایی در افغانستان موجب پدید آمدن موقعیتی مناسب تر برای افغانستان شده است.
افغانستان بر این باور است، از طریق کنترول آبهای خروجیاش به سمت ایران قادر است رفتار و تصمیمات سیاسی ایران در زمینه فروش تیل ارزان و پذیرش مهاجران را کنترول کند. سیاست احداث سد از سوی افغانستان تا اندازه زیادی به سود کشورهای رقیب تمام شده است. کشورهایی چون ترکیه با بستن قراردادهای پرسود با افغانستان وظیفه احداث سد را برعهده گرفته اند و بخش عمده کمکهای خارجی به افغانستان صرف احداث سد بر مسیر هیرمند و هریرود می شود.
اظهارات رییس جمهور اشرف غنی در تهران گویای بخشی از سیاست جدید ژئوپولیتیکی افغانستان در قبال ایران از طریق اهرم های متعدد آبی است. به طوری که می توان نام سیاست آب در برابر مهاجرین به آن اطلاق کرد. غنی سال ۱۳۹۴ در سفارت افغانستان گفت: کابل در مواجهه با کشورهای همسایه در موضع ضعف نیست. کشورهای همسایه هم به افغانستان احتیاج دارند. ما برای حل مشکل مهاجران به تهران التماس نکرده ایم و نیازی به التماس نیست.
غنی با اشاره به حوزه آبی هریرود ، گفت: اگر حکومت ایران برای حل معضل مهاجران اقدام نکند، کابل هم نیازی نمیبیند تا به خواسته های ایران در رابطه با حقابه ایران ترتیب اثر دهد. کابل در مواجهه با کشورهای همسایه در موضع ضعف نیست و کشورهای همسایه هم به افغانستان احتیاج دارند. اگر ایران به اخراج مهاجرین افغان ادامه بدهد، افغانستان تمام روابط بازرگانی خود با این کشور را قطع خواهد کرد .
سیاست آبی افغانستان (باوجود سلطه بیثبات بر سپهر سیاسی آن) تحت تأثیر ژئوپولیتیک این کشور است. تمام حاکمان افغانستان از هر گرایش، میدانند که از طریق کنترول آب قادر به کنترول همسایگان خود خواهند بود.
نتایج و پیامدهای سیاست آبی افغانستان
سیاست های آبی افغانستان در دهه های گذشته نتایج فاجعه باری را متوجه شرق کشور ایران کرده است. شمال سیستان و بلوچستان خاصتاً شهرهای زابل و اطراف آن که حیات در آن ها وابسته به هیرمند و زراعتِ اطراف دریاچه هامون است، دچار خشکسالی شدند. در اثر این خشکسالی، بخشی از مردم سیستان در حال مهاجرت به گلستان و خراسان و شهرهای سرحدی افغانستان می باشند. با خالی شدن هر قریه ی سرحدی، هزینه های تأمین امنیت سرحد افزایش می یابد. از طرفی این ناامنی ها موجب تسهیل جریان قاچاق مواد مخدر می شود. مواد مخدر یکی از مهمترین منابع تامین مالی شبه نظامیان مخالف حکومت افغان شناسایی شده است. البته با افزایش قاچاق مواد مخدر، ناامنی در افغانستان نیز افزایش خواهد یافت. با افزایش ناامنی در غرب کشور، از طرفی پایگاه های طالبان در غرب افغانستان نیز افزایش می یابند و مستحکم می شوند.
افغانستان قصد دارد، تجربه سیستان را در ولایت خراسان نیز تکرار کرده و با احداث سدهای مختلف بر هریرود ازجمله سد سلما، به طورکلی نیمه شرقی ایران را با چالش حیاتی روبرو سازد. این چالش موجبات چالشهای متعدد اقتصادی، جمعیتی، امنیتی و اجتماعی را فراهم کرده است. احداث سد سلما پس از احداث سد دوستی در شمال خراسان بود، یعنی تلاش ایران برای کاهش وابستگی به هیرمند، با ضد حمله جدید از سوی کابل روبرو شد. افغانستان به رودهای هیرمند و هریرود بهعنوان یک ابزار سیاسی نگاه میکند و دوکتورین سیاست خارجی خود در قبال ایران و دیگر همسایگان را بر این مبنا قرار داده است. ادامه این سیاست باعث از بین رفتن حیات در نیمه شرقی ایران شده و بحرانهایی چون بیکاری، مهاجرت، ریز گردها، حاشیهنشینی و ناامنی پدید می آورد.
مشکلات ناشی از سیاست آبی افغانستان، تهدید کننده وحدت و همبستگی نیز می باشد؛ زیرا کمبود آب، زمینه تغییرات مکرر و انتقال آب یک ناحیه/شهر/ ولایت به ناحیه دیگر را فراهم آورده و پیوسته موجب نارضایتی عمومی از حکومت ایران و همچنین نفرت از حکومت افغانستان به دلیل فقدان آب میشود. این فرایند به نوبه خود میتواند در آینده موجب بحران های اجتماعی بر سر منابع آب شود. با توجه به ثبات بیشتر سیاسی و امنیتی حکومت ایران، به نظر می رسد این بحران ها بیشتر علیه حکومت افغانستان خواهند بود.
راهکارها و پیشنهادها
شناسایی هیرمند و هریرود منحیث رودخانه بین المللی؛ همان گونه که مکرراً اشاره شد، هیئت حاکمِ افغانستان در دوره هایی اصرار داشتند که هیرمند یک رودخانه داخلی است. به نظر میرسد این رویکرد پس از گذشت بیش از یک سده به سیاست حکومت (Policy) تبدیلشده است. این سیاست در واقع باهدف فرار از آثار و پیامدهای مترتب بر رودخانه های بین المللی است. بنابراین پیش از هر چیز لازم است حکومت ایران بر بین المللی بودن هیرمند و هریرود تأکید کند.
حکومت افغانستان همچنین عضو كنوانسيون جهاني رامسر و يونسكو است. پس از امضاي اين قرارداد جزو تعهدات بينالمللي حکومت افغانستان محسوب ميشود كه تمامي حکومت ها به اين تعهدات پايبند هستند. لازم است ایران نسبت به شکایت و تشکیل دوسیه در مجامع حقوقی بینالملل اقدام کرده و در صورت لزوم به آن ها استناد کند.
دیپلوماسی برد – برد خاصتاً با محوریت امتیاز ترانزیت در چابهار و اقیانوس هند از گزینه های عملی مهم در خصوص منابع مشترک آبی است و از آن بهعنوان معامله کلان با افغانستان یاد می شود. استفاده از اهرم مهاجران یکی دیگر از ابزارهای موجود برای متقاعد کردن افغانستان در زمینه آب است.
افغانستان توان و گنجایش نگهداری از انبوه مهاجران غیرقانونی را که در ایران زنده گی میکنند ندارد و در صورت اخراج آن ها از ناحیه ایران با بحران مشروعیت و رضایتمندی مواجه خواهد شد؛ بنابراین ایران حق دارد بر اساس استفاده از حق حاکمیت ملی، مهاجران غیرقانونی افغان را از کشور اخراج و یا خواستار گام مثبت کابل در زمینه منابع آبی شود. خاصتاً این که همین مهاجران نیز اکثرا علاقه مند به حضور در نواحی پر آب ایران هستند.
تهیه کننده: صدرا