14 دلو 1393 - مقالات
درحالی سخنرانی ها، همایش ها و بیانیه ها برای حضور بیشتر و گسترده تر زنان در بخش های مختلف کابینه و ارکان های عالی دولتی مطرح و مطالبه می گردد که پیش از این نیز حضور چندان موثری از زنان وزیر و وکیل و مدیر در حکومت شاهد نبوده ایم.
بیش از آنچه که تعداد و تنوع زنان در عرصه های مختلف اداری حکومت مایه فخر و مباهات باشد؛ نوع عملکرد و تاثیر و عمق حضور آنان در برنامه های استراتژیک، اجرایی و انکشافی مایه مبالات است که متاسفانه نیست.
حضور کمرنگ و بیشتر نمایشی زنان در برخی حوزه های حقوق بشری، وزارت زنان، وزارت صحت عامه و نیز معدودی از نمایندگان مجلس و سنا تاکنون صرفا به دادخواهی از زنان مورد خشونت قرار گرفته انجامیده است و بس!
در افغانستان بیشمار فرصت و استعداد بالقوه در دختران و زنان ولایات مرکزی و مرزی و دور افتاده یا نزدیک به امکانات پایتخت داریم که در اثر بی توجهی حکومت و مسوولان زن به هدر می روند و بالعکس در مکان ها و زمان هایی که نباید بالفعل درمی آیند.
خشونت علیه زنان اگر نگوییم در همه جای جهان مرسوم و معمول است در کشورهای آسیایی عمدتا مسلمان بدین گونه است و به واقع، از زیاده طلبی و افسارگسیختگی یکباره و ناگهانی زنان تجدد طلب در جامعه مردسالار و سنتی ناشی می شود که باز به ضرر دختران افغانستانی است.
شبکه زنان افغانستان درحالی خواهان حضور 25 درصدی زنان در جامعه مردسالار کابینه شده است که این اعداد و ارقام همچون گذشته نه تنها تاثیر چندانی بر تغییر دیدگاه مردانه ارگ نشینان ندارند بلکه بسیار ضعیف و بدون پشتکار فعالیت داشته اند.
جذب شدن دختران افغانستانی به مسابقات ساز و آواز، کلوپ های شبانه و یا مدل های لباس و ارایش نمی تواند نمایانگر و دربردارنده ی تمام ارزش و همیت و جدیت زن افغانستانی در حضور فعالانه در اجتماع باشد چرا که انفعال وزرای زن بیش از پیش خودنمایی می کند.
به عبارتی دیگر، سهم خواهی برای جنس زن بدون آنکه در بطن و متن خود نماینده تمام و کمال زنانگی افغانستانی باشد و برای عمق و اثر زنانه در حکومت تلاشی نماید تفاوتی با قوم پرستی و تعصبات مذهبی و نژاد گزینی ندارد؛ در این اوضاع نابسامان کابینه ای که دیر آمد و درست نیامد یکی دو نماینده واقعی از زنان قدرتمند بیشتر از چندین نماینده منفعل اثرگذار است.