11 حمل 1394 - مقالات
درخصوص تبعات و آثار سفر و دیدارهای پیاپی و نیز ازهمه مهمتر سخنرانی رییس جمهور محمد اشرف غنی به امریکا و در کنگره نظرات بسیاری مکتوب شده یا به سمع و نظر علاقمدان به مسایل سیاسی منطقه رسیده است اما جایگاه رییس اجرایی در این میان مغفول مانده است.
داکتر عبدالله که در این سفر در جایگاه رییس اجرایی دولت وحدت ملی و شخص دوم مملکت غنی را همراهی می کرد، بیشتر در نقش یک ناظر ملی یا نماینده منتخب همراهی در هیات عالی رتبه ارگ می نماید تا رییس تیم اصلاحات و همگرایی و یکی از دو قطب اصلی کابل.
هرچند ابراز نظر و انتقادات بی شائبه در افغانستان به بهانه آزادی بیان در هر صورتی و در هر مرتبه ای رخ می دهد؛ اما عدم مشارکت فعال یا حضور قابل توجه عبدالله در واشنگتن جای تامل دارد.
شنیده شدن یک صدای واحد از آدرس افغانستان از دهان اشرف غنی بعنوان رییس جمهور کنونی حکومت مرکزی از یک سو مایه افتخار و آسودگی خیال هموطنان میانه رو شد که دو رهبر خفته بر گور ملت را مایه ننگ می دانستند اما از سوی دیگر تبعاتی نیز در پی داشت.
تعریف نشدن جایگاه و سمت کنونی عبدالله و خیل مشاوران و مباشران و معاونان و نمایندگان خاص اش در قصر سپیدار و دفتر و دستک هایی که همچون قارچ رشد کرد این برداشت را به دیگر افراطیون و تندروهای حزبی و جناحی می دهد که عبدالله فقط خرج اضافی است و بس!
از دیگر سو، تایید نظرات اشرف غنی در حالات و رفتار و بعدا گفتار عبدالله در جمع خبرنگاران و نیز مصاحبه هایی از این دست پیرامون دستاوردهای سفر نوروزی به امریکا این نوید را می دهد که واحد شدن صدای ارگ (البته اگر بدون اکراه و اجبار جان کری باشد) نخستین دستاورد کابل در واشنگتن است.
منافع افغانستان چه با تشویق جانانه سیاستمداران امریکایی و چه با کینه و عداوت سالیان قبل کابل واشنگتن درصورتی تامین می شود که نقش و جایگاه هریک از ارکان همراه رییس جمهور در این سفر مشخص و تعریف شده باشد.
بدین ترتیب دمی با عبدالله از کابل تا واشنگتن آمدیم تا بنگریم آیا بود و نبود عبدالله در این سفر نوروزی فرقی می کرد یا خیر؟ و دیگر اینکه خاموش بودن عبدالله یک بلوغ سیاسی بود یا همچون تشکیل دولت وحدت ملی یک حالت تدافعی اضطراری به سفارش وزیر خارجه امریکا؟ با پاسخ به این پرسش ها می توان تکلیف مردم ملکی را مشخص کرد که از آنچه بهبود مناسبات قلب آسیا و ابر قدرت غرب گفته می شود مسرور باشند یا مغموم؟