26 حمل 1394 - مقالات

برداشت اشرف غنی از دین اسلام چیست؟

برداشت اشرف غنی از دین اسلام چیست؟

جامعه افغانستان، جامعه‌ای دیندار است و مردم در موقع داوری درباره شخصیتها -مخصوصاً آدم‌هایی که کار سیاسی می‌کنند و ادعای رهبری مملکت را دارند- بیشتر به این مساله توجه می‌کنند که فرد مورد نظر تا چه اندازه‌ای پایبند ارزش‌های دینی است و تا چه حدی مسایل دینی برای او ارزش و اهمیت دارد.

 

گفته های اشرف غنی در زمان تبلیغات انتخاباتی و سپس در شش ماهه اول ریاست جمهوری اش به ویژه حمایت های غیرموجه از نظام های غیر مردم سالار مثل عربستان سعودی، پرسش ها و ابهام های فراوانی را درباره باورهای اسلامی داکتر صاحب به وجود آورده است.

 

طبعاً چنین چیزهایی در ذهن عوام مردم، پرسش‌هایی را پدید می‌آورد و آن‌ها را نسبت به باورمندی اشرف‌غنی احمدزی به اسلام و ارزش‌های اسلامی که برای مردم ما خیلی با اهمیت‌است دچار تردید می‌کند. اشرف‌غنی این موضوع را به خوبی می‌داند و به همین خاطر است که همواره کوشیده اعتقاد و پایبندی‌اش به اسلام را خیلی پررنگ نشان دهد و حتی گاهی از آن طرف بام افتاده و قرائت طالبانی از اسلام را ترویج و تبلیغ کرده است.

 

یکی از این پرسش‌ها این‌است که وقتی اشرف‌غنی بر مبنای ادعاهای خودش این همه ارزش و اهمیت به اسلام قایل است و با آموزه‌های اسلامی، آشنایی کامل دارد و حتی بر پایه ادعای خودش کتاب ارزشمند و مهمی درباره اسلام نوشته که در دانشگاه‌های غرب تدریس می‌شود چرا وقتی نوبت بحث‌های قومی و تباری پیش می‌آید اسلام را به طاق نسیان می‌سپارد و به آموزه‌های دینی پشت پا می‌زند؟ آیا به نظر او اسلام درباره اختلاف‌ها و تکثرهای قومی و تباری چیزی نگفته است؟ در کجای اسلام عزیز، تعصب قومی و برتری‌طلبی تباری، کاری درست و روا شمرده شده است؟

 

به صراحت می‌توان گفت، مهم‌ترین ویژگی اسلام، مخالفت و دشمنی با اندیشه‌هایی‌است که انسان‌ها را به انسان برتر و انسان فروتر و شهروند درجه‌یک و شهروند درجه‌دو دسته‌بندی می‌کند.

 

نکته دیگر این‌که آن‌هایی که پیرامون اشرف‌غنی در ارگ ریاست جمهوری گرد آمده اند غالباً آدم‌های متهم به بدنامی و قوم‌پرستی هستند. اگر اشرف‌غنی افکار و اندیشه‌های برتری‌طلبانه قومی را برنمی‌تابد و با آن‌ها سرِ سازش ندارد پس چرا بیشترینه آن‌هایی که پیرامون سفره اش نشسته اند اندیشه‌های قبیلوی دارند؟

 

به نظر می‌رسد که اشرف‌غنی احمدزی با طالبان، قرابت فکری دارد چرا که هیچ دشمنی و مخالفتی با طالبان از خود نشان نداده است. او چه در جریان رقابت های انتخاباتی‌اش و چه در زمان ریاست جمهوری اش، هیچ‌گاه از طالبان بد نگفته و آن‌ها را مسوول ایجاد ناامنی و راه‌اندازی قتل و کشتار و تباهی ندانسته است. بی‌جهت نیست که برخی از منتقدانش، وی را «طالب نکتایی‌دار» لقب می‌دهند.

 

گروه طالبان در طول مدت فعالیت سیاسی- نظامی خود کارهایی را مرتکب شده که نه تنها سودی به اسلام نرسانده بلکه موجب وهن اسلام شده و آبروی شریعت را برده و خوراکی تبلیغاتی برای دشمنان اسلام فراهم کرده تا اسلام را دینی خشونت‌پرور و خردستیز و بدوی نشان دهند. با این حساب، آیا تعجب‌آور نیست که اشرف‌غنی، سیاستمدار تحصیلکرده و از غرب‌آمده، با طالبان همدلی نشان دهد و هیچ‌گاه در نکوهش جنایت‌های آن‌ها لب به سخن نگشاید و با لحنی بسیار ملایم خطاب به اعضای این گروه سخنانی بر زبان بیاورد؟ آیا او هم برداشتی طالبانی و ارتجاعی و دل‌آزار از اسلام دارد؟ یا این‌که می خواهد با خاموشی اختیار کردن در برابر جنایت‌های طالبان، دل اربابان غربی و عربی خود را از این بابت به دست آورد؟ یا علایق قومی باعث شده که اشرف‌غنی نسبت به طالبان نرمش نشان دهد و نسبت به این گروه، مهربانی و عطوفت زایدالوصفی به خرج دهد؟

 

واقعیت آن‌است تا جایی که زندگینامه اشرف‌غنی به ما می‌گوید، وی چندان دلبستگی به اسلام و ارزش‌های اسلامی ندارد و نیز شناخت درستی هم از آموزه‌های اسلام ندارد ولی با این‌همه می خواهد خود را دلسوز اسلام و حتی مدافع حرمین شرفین در عربستان سعودی نشان دهد! وی به خوبی می‌داند که می‌توان در جامعه سنتی افغانستان که سطح سواد و آگاهی خیلی پایین است از نمد دین کلاهی برای خود بافت و با نردبان دین به اهداف خاصی رسید.

 

البته متاسفانه این موضوع مختص به اشرف غنی نیست بلکه در کشور ما استفاده ابزاری از اسلام به منظور رسیدن به اهداف سیاسی و مقاصد مادی، همیشه سکه‌ای رایج در بین دولتمردان بود و اشرف غنی نه نخستین کسی‌است که دست به چنین کاری زده و نه آخرین شخص خواهد بود.

 

 

همرسانی کنید!