21 دلو 1393 - مقالات
آیا با پاک کردن صورت مساله، آن مساله حل و فصل می شود؟! آیا سیاستمداران بی سیاست و مردم سیاست زده ما با تداوم بی اعتمادی به یکدیگر و تکرار اشتباهات گذشته و سوراخ های گزیده شده می توانند تا کجا به این منوال سر کنند؟! آیا این بدتر از زاری و بیزاری توامان نیست؟!
جهت گیری های غرض ورزانه و سیاست پیشگی کج دار و مریز پاکستانی های دوست و همسایه و برادر ارگ نشینان پیشین افغانستان، همواره و همواره بلااستثنا و بلافاصله ثابت و مبرهن ساخته است که نمی توان به پایان اختلافات با مصالحه یکجانبه امیدوار بود.
در همین راستا فرستادن افسران ارتش ملی کشور به منظور تعلیمات نظامی به اسلام آبادی که در مظان اتهام تروریست پروری و بنیادگرایی افراطی قرار دارد به هیچ وجه قابل اغماض و توجیه پذیر نیست.
برکسی پوشیده نیست که رد پای قدرت های منطقه، رقبای شرق و غرب در جای جای اقتصاد و امنیت و سیاست افغانستان نمایان است و هیچ کشوری برای دستیابی به منافع و اهداف خود در خاک افغانستان از بکارگیری هیچ جاسوس و مزدوری فروگذار نکرده است.
حال چگونه می توان به اسلام آبادی که در راس کارشکنی های مرتبط با کابل جای دارد اعتماد کرده و چهره های برتر ارتش ملی کشور که مستعد و منسوب به قوای نظامی هستند را در دهان اژدها جای داد تا با کمترین مرارت و ممارستی به قلب امنیت افغانستان دست یابند.
در شرایطی که یک طفل تعلیم ندیده و مکتب نرفته هم به خوبی تمیز می دهد که اسلام اباد قلب امنیت کابل را نشانه رفته است چگونه اشرف غنی که به زعم برخی مجلات زرد غربی مغز متفکر دوم جهان و نایب نخبگان بین المللی است نمی تواند تشخیص دهد؟!
جای بسی تردید و نگرانی وجود دارد که در حین افزایش فشار پاکستان بر مهاجران افغانستانی، تیرگی مناسبات دیپلماتیک دو کشور و نیز عدم پیش بینی تغییر رویه کشور دوست و همسایه، اشرف غنی به چنین ذلتی تن در دهد…
حتی حامد کرزی نیز که سیاست زاری و بیزاری توامان را در پیش گرفته بود نسبت به درخواست آموزش نظامی کابل در اسلام اباد واکنش منفی نشان داده بود اینک اشرف غنی را چه می شود که عنان اختیار از کف داده و با سر به چاهی که برایش کنده اند سقوط می نماید؟!