23 عقرب 1393 - مقالات
آمریکاییها در این چند سال اخیر همیشه دفاع از حقوق بشر در افغانستان را بهانه ای قرار دادند برای تداوم اشغالگری های خود در کشور ما و مقامات و مسوولین و برخی از به اصطلاح روشنفکران از غرب برگشته نیز با آنها در این موضوع هم آوا شده اند بدون اینکه بدانند حقوق واقعی بشر چیست.
حقوق بشر (Human Rights) گرچه مفهومى جدید و برخاسته از شرایط قرون متاخر و از مبانى و لوازم لیبرال دموکراسى به شمار مى رود، ولی مستندات تاریخی بیانگر این واقعیت است که ریشه در ادیان الهی دارد و اصول بنیادین حقوق طبیعی شامل حق حیات، حق کرامت، حق تعلیم و تربیت، حق آزادی مسوولانه و حق مساوات، … به تفصیل در تعالیم اسلام مطرح شده است.
از نظر اسلام حقوق بشر حقوقی است که انسان ها صرفا به دلیل هویت الهی (از خدا و به سوی خدا بودن و ظرفیت نامتناهی داشتن) از آن برخوردارند. اما حقوق بشر غربی به علت غلبه اندیشه مادی، نگاه ماشینی به انسان، بیگانگی با مبدا و معاد و اصالت بخشیدن به لذّت گرایی و رفاه مادی صِرف به جای اندیشه تعالی بشر، هویّت واقعی انسان را نادیده گرفته و در نتیجه به دلیل غفلت از موضوع فضیلت و کرامت انسان، دچار انحطاط و انحراف و تناقضات فراوان شده است.
اعلامیه حقوق بشر، چون براساس احترام به انسانیت و آزادى و مساوات تنظیم شده و براى احیاى حقوق بشر به وجود آمده، مورد احترام و تکریم هر انسان با وجدانى است. ولی باید دید آن حیثیت ذاتى انسان که منشا حقوقى براى انسان گشته و او را از اسب و گاو و گوسفند و کبوتر متمایز ساخته چیست؟
در فلسفه غرب تا آن جا که ممکن بوده به جایگاه واقعی انسان آسیب وارد شده و مقام انسان در حد یک ترکیب مادى ماشینى، پایین آورده شده است. تفکر غرب، انسان را حیوانى از تبار بوزینگان (داروینیسم) و فشرده اى از عواطف شهوتناک (فرویدیسم) و موجودى به عنوان ابزار تولید(مارکسیسم) و زایده طبیعت (نهیلیسم) و روباه گونه، و گرگِ خو (هابز) و خودبنیاد و بى هویت (اگزیستانسیالیسم) مى بیند. این تفکر چگونه مى تواند از جایگاه و شرافت انسانى و حقوق غیر درخور سلب، او سخن بگوید؟!
غرب که هم خود را فراموش کرده و هم خداى خود را و نگاه خویش را یکسره به دنیاى حسى دوخته و مادیات را در کانون توجه خود قرار داده،چگونه مى تواند از شرافت انسانى و شخصیت شایسته احترام انسان سخن بگوید و آن را اساس و پایه تلاشهاى خود قرار دهد؟!
حکومتى مى تواند ادعای حقوق بشر کند که مبتنى بر عقاید الهى دینى باشد؛ خود را نزد قدرت بزرگ – خداوند – مسوول بداند. دیگران هر چه ادعا بکنند که ما بشردوست هستیم و ما مى خواهیم حقوق بشر حفظ بشود و ما مى خواهیم،…صرفا ادعا است؛ هیچ واقعیت ندارد.
این مدعیان حقوق بشر در طول این 13 سال همه هستی و ثروتهای خدادادی مردم ما را ساقط کردند؛ مردان این مرز و بوم را شکنجه دادند، زنان این وطن را ترغیب به بدحجابی و بی بندوباری نمودند، هزازان جوان را معتاد و به تباهی کشاندند و اکنون دم از ماهیت انسان و حقوق بشر می زنند.
بر هیچ انسان منصفی پوشیده نیست: این حقوقدانهای مدافع منافع ابرقدرتها، از انسانیت هیچ اطلاعى ندارند. اینها اصلا نمی دانند عمق واقعی بشر چیست تا حق بشر چه باشد! حقیقت انسان را نمی دانند تا حق انسان را بشناسند؟! همه این شعارها برای غارت و چپاول است و نه برای اصلاح.
مسبب تمام جنگهایى که اکنون در گوشه و کنار دنیا برپا است، آمریکا و متحدانش می باشند که همه این جنگها انحرافى و برخلاف انسانیت است. این همه کشتار در این ممالک صورت می گیرد، فوج فوج مردم به وسیله دست نشاندگان این قدرت ها به قتل می رسند و این طرفدارهاى حقوق بشر نشسته اند و سیگار مى کشند و پاهایشان را روى هم مى اندازند و یک کلمه صحبت نمى کنند. ولی اگر یک روز حکم اسلامی به اجرا درآید فریاد واویلا همگان بلند می شود.
از نظر آمریکا و همفکرانش حقوق انسان اصلًا مطرح نیست. حقوق ابرقدرتها مطرح است! کسانی که امروزه دم از حقوق بشر به سبک غربی می زنند براى ابرقدرتها حق قایلند. آنها با اسم حقوق بشر، حقوق خودشان را حفظ مى کنند، و حقوق دیگران را پایمال. برای حیوانات حقوق تعیین می کنند ولی میلیونها انسان را در افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، لبنان، بحرین، مصر و … به آتش می کشند.
به جرات می توان ادعا کرد آن کسانى که مردم را پایمال مى کند، بیشتر از حقوق بشر صحبت مى کند. خارجی ها از آن سوی دنیا آمده اند و این سوی دنیا را به آتش کشیده اند و سخن از حقوق بشر هم می کنند.
با همه این احوالات، می توان اثبات کرد اعلامیه حقوق بشر بیش از همه و پیش از همه، از طرف خود غرب نقض شده است. فلسفه اى که غرب، عملاً در زندگى طى مى کند راهى جز شکست اعلامیه حقوق بشر باقى نمى گذارد، ولی نمی دانیم با این همه تفاصیل و توضیحات، چرا مقامات افغانستان باز هم داد از این حقوق بشر غربی می زنند. یا اینکه واقعا نمی دانند یا اینکه از لذت شیرینی دالرهای غربی خود را به ندانستن زده اند.