14 جوزا 1391 - مقالات

حکومتداری خوب؛ ازتحقق عینی تا شعارهای خالی

حکومتداری خوب؛ ازتحقق عینی تا شعارهای خالی

 

بخش نخست

سرانجام گسترش فساد در کشور زبان رئیس جمهوری را نیز در این باره به اعتراض و انتقاد باز کرد، این که چرا او از فساد شکوه می کند سئوالی است بی پاسخ، اما امروزها انتقاد از فساد مود شده است، زیرا کشورهای کمک دهنده با جامعه جهانی وقتی کمک های خود را به افغانستان بعد از 2014 مشخص می کند یکی از خواسته های آنان ” حکومت داری خوب” است که مهم ترین شاخصه آن مبارزه با فساد است و اکنون در چنین فضایی که همه از وضعیت فساد انتقاد می کنند، رئیس جمهوری نیز به عنوان رئیس حکومت از قافله عقب نمانده از گسترش فساد در کشور انتقاد کرده است.

آقای ابراهیمی رییس پارلمان گفته است که آقای کرزی می گوید، در صورتی که برای جلوگیری از فساد اداری تصمیم قاطع ای اتخاذ نشود، دستاوردهای یک دهه اخیر از بین خواهد رفت. آقای کرزی اقدامات انجام شده در راه روابط و سیاست خارجی در سطح کشورهای منطقه را قناعت بخش عنوان کرد اما گفت آنچه که باقی مانده و خارجی ها نیز توقع دارند یک حکومتداری خوب است که به گفته آقای کرزی این امر با ناکامی مطلق همراه بوده و کار خاصی هم در راستای آن صورت نگرفته است. او گفته است که ظرف چند روزدیگر با معاونان، پارلمان و مردم صحبت خواهد کرد تا برای جلوگیری از فساد اداری یک تصمیم جدی گرفته شود چون در غیر آن دستاوردهای ده سال اخیر از بین خواهد رفت.

این موضوع سبب گردید تا این سئوال ها مطرح شود که اساسا حکومت داری خوب چیست که امروز ها بر سرزبانها افتاده است و چه تعریفی دارد؟ و دامنه و گستدره حکومت داری خوب در کجاست؟

در افغانستان چند سال است و بخصوص در سال جاری همه از حکومت داری خوب سخن می گویند و اگر انتقادی هم صورت می گیرد این است که حکومت داری خوب انجام نشده است. اما بسیاری از منتقدان دو آتشه تعریف درستی از حکومت داری خب ندارند و نمی دانند که حکومت داری خوب چیست و به چه نوع حکومتی، حکومت داری خوب می گویند؟ و اساسا حکومت داری خوب شامل یک فرد می شود یا شامل یک نظام؟ طبیعی است که بررسی این موضوع در یک مقاله نمی گنجد و سعی می شود در سه قسمت دامنه این بحث را همراه با ویژگی های حکومت داری خوب جمع کنم.

تعریف حکومت داری خوب

حکومت‌داری خوب بیشتر معطوف به ایجاد نظام‌های مدیریت خوب با مساعدت مردم در قالب «نهادهای عمومی» و با جهت‌گیری ضد فساد است و دارای عناصر مهمی چون پاسخگویی، مسئولیت‌پذیری، شفافیت در امور مالی و… می‌باشد. یکی از جهت‌گیری‌های مهم حکومت‌داری خوب ایجاد شهری مطلوب از منظر مدیریت شهری برای شهروندان است. در حال حاضر مفهوم حکومت‌داری خوب در عرصه سیاست داخلی کشورها اهمیت فراوان یافته و در کنار سایر مفاهیم کارکردی و اجرایی مورد توجه جدی قرار گرفته است و به لحاظ بین‌المللی نیز از شاخص‌های مهم ارزیابی دولت‌ها قلمداد می‌گردد.

در یک تعرف دیگر ویژگی های حکومتداری خوب، شاخص های هشت گانه ای است که توسط برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP) و بانک جهانی مطرح شده اند. این شاخص ها به ترتیب عبارتند از: 1- مشارکت 2- حاکمیت قانون 3- شفافیت 4- مسوولیت پذیری 5- اجماع سازی 6- عدالت و انصاف7- کارایی و اثربخشی 8- پاسخگویی.

هرچند این نکته را نباید فراموش کرد که مفاهیم در علوم انسانی تعریف جامع و کامل نمی شود، اما سعی می شود تعریفی را ارایه دهد که بخش عمده ای از موضوع را شامل گردد، براین اساس تعریف فوق از حکومت داری بخش های عمده ای از ویژگی های حکومت داری خوب را شامل می شود. در مورد موارد هشت گانه ای که سازمان ملل روی آت تاکید کرده تحلیل خواهد شد.

حکومت داری خوب هیچ گاه در مورد فرد اطلاق نمی شود بلکه نظام و سازمان بستر اصلی حکومت داری خوب است و به همین دلیل در تعریف بالا نیز معیار اساسی را نظام و حکومت و سازمان گرفته است نه افراد و مدیران لایق و با نالایق را. این که چرا تاکید اساسی حکومت داری خوی روی نظام سیاسی حاکم بریک کشور است به این دلیل است که نظام سیاسی پایدار و ماندگار است و افراد موقتی و رفتنی است. معمولا مهمترین ویژگی حکومت داری خوب پایداری نظام سیاسی است و به نظام های سیاسی ناپایدار هیچ گاه حکومت داری خوب اطلاق نمی گردد.

به همین دلیل نظام دموکراسی می تواند بخش زیادی از ویژگی های حکومت داری خوب را در خود جای دهد، زیرا در دنیای مدرن امروز این نظام دموکراسی است که پایدر باقی مانده زیرا بهترین شیوه انعطاف را در برابر حوادث پیش آمده و خواسته های متعدد و متفاوت سیاسی و اجتماعی دارد. اما این که فرد چرا نقشی در حکومت داری خوب ندارد، فرد و افراد نقش اساسی را در حکومت داری خوب دارد، در واقع ایجاد و پیشبرد حکومت داری خوب توسط اشخاص صورت می گیرد، بخصوص نخبگان جامعه نقض اساسی در ایجاد و ثبات و پیشبرد حکومت داری خوب دارد.

به همین دلیل بعضی مدیران و رهبران می توانند تحول بسیار زیاد اقتصادی و سیاسی و فرهنگی را در سطح یک کشور ایجاد نمایند و آن دوره عصر طلایی لقب گیرد. اما افراد از آنجایی که رفتنی است با فتن او دستآوردهای کاری اش نیز به پایان می رسد، به همین دلیل معیار حکومتداری خوب را دانشمندان علوم سیاسی نظام حکومتی و سیاسی گرفته اند تا افراد لایق.

به عبارت دیگر زيرا حکومت داری خوب مساوي حاکم خوب نيست زيرا كه همه نهادهاي حكومتي در كشورها در دولت و قوه مجربه متمركز نشده است. بلكه ساير نهادهايي وجود دارند كه خارج از قوه مجريه و دولت در جامعه ايفاي نقش مي‌كنند. اگر چه وجود دولت خوب شرط لازم حكمراني خوب است ولي به‌هيچ‌وجه شرط كافي نمي‌باشد. حكمراني خوب نتيجه تعامل و كاركرد همه قواي يك كشور است. در حكمراني خوب مشروعيت حكمراني بسيار مهم است.

در حكمراني خوب صاحبان اصلي قدرت مردم هستندو به‌جاي پرداختن به كارآمدي و توانمندي دولت از طريق حجم و اندازه آن به نوع رابطه مردم و حكومت توجه مي‌شود و رابطه نادرست شهروندان و حكومت‌كنندگان را از دلايل عدم توسعه اقتصادي مي‌دانند. پاسخگويي دولت به شهروندان، نبودن فساد، اقدام به اصول مردم‌سالاري، اعتماد عمومي، حق انتخاب و به حداكثر رساندن بهزيستي عمومي از ويژگي‌هاي اصلي حكمراني خوب به شمار مي‌رود.

اين مفهوم اصلاً بعد از پايان جنگ سرد به وجود آمد. بعد از سال 1989 پشتوانه ي حمايت سياسي و مالي به وسيله ي شرق و غرب براي کشورهاي فقير و رو به رشد از ميان رفت و بلوک بندی شرقی و غربی از هم کسسته شد. حکومت هاي کشورهاي به اصطلاح رو به رشد، تلاش کردند تا توجه کشورهای پول دهنده را که بیشتر غربی بودند، به خود جلب کنند ومورد پسند آن ها واقع شوند.

يکي از اين خواسته های کشورهای پیشرفته “شيوه ي خوب حکومت داري” بود تا در سایه آن کشورهای فقیر بتوانند در سایه کمک های جامعه جهانی و حکومت داری خوب روند رشد را آغاز نمایند. براین اساس حکومتداری خوب تنها در افغانستان برسر زبانها نیست بلکه بیش از دو دهه است که مردم جهان روی آن تاکید می کنند.

از سال 1955 میلادی کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل ، مجری «برنامه همکاری فنی سازمان ملل متحد در زمینة حقوق بشر» شد. کمیسیون مذکور «حقوق اساسی» را برای کشورهای در حال توسعه تدوین می‌نماید، تا این کشورها بتوانند نهادهای حکومتی کارآمدی ایجاد نمایند. عرصه عملکرد کمیسیون در کشورها، از ابتدا به اجرای استانداردهای حقوق بشر در داخل کشور معطوف گردید. امروزه برنامه «همکاری فنی» بعنوان نقش مکمل «کمیسیون حقوق بشر» عمل می‌کند.

همانگونه که مجمع عمومی سازمان ملل بیان کرده است، کمیسیون، سیستم گسترده نظارتی سازمان ملل متحد در ابعاد حقوق بشر، دموکراسی و قانون‌گرایی است. برنامه اصلاحات زیرنظر دبیرکل در سال 1997 آغاز شد و کمیسیون حقوق بشر متعهد شد روند کلی حقوق بشر را به شکل سهل‌الوصولی در برنامه‌ریزی توسعه ملل متحد به انجام رساند.

منبع:روزنامه افغانستان

همرسانی کنید!